چگونه فرزندان خود را در شرایط بحرانی تربیت کنیم؟

در بحران جنگ، تربیت کودکان و نوجوانان نیازمند بازنگری عمیق و فوری است. شیوه‌های تربیتی مرسوم که بر نظم، پیشرفت تحصیلی یا موفقیت فردی تمرکز دارند، در فضای ناایمن و پرتنش جنگی، دیگر کارآمد نیستند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۳ - چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
چگونه فرزندان خود را در شرایط بحرانی تربیت کنیم؟

به گزارش اصفهان زیبا؛ در بحران جنگ، تربیت کودکان و نوجوانان نیازمند بازنگری عمیق و فوری است. شیوه‌های تربیتی مرسوم که بر نظم، پیشرفت تحصیلی یا موفقیت فردی تمرکز دارند، در فضای ناایمن و پرتنش جنگی، دیگر کارآمد نیستند و مهم‌ترین اولویت والدین و مربیان باید حفظ امنیت روانی، کاهش اضطراب و تقویت تاب‌آوری در فرزندان باشد.

کودک در بحران، بیش از هر چیز به «رابطه‌ای امن» نیاز دارد؛ یعنی اطمینان از حضور بی‌قید و شرط والد یا مراقبی قابل اعتماد، هنگامی که از پنجره به بیرون نگاه کند و بپرسد: «مامان، موشک اینجا هم میاد؟»
مهم است صادق، ولی مهربان باشیم. مثلاً با شنیدن صدای انفجار و یا قطعی برق، به جای ترسیدن و فریاد زدن، می‌توانیم بگوییم: «صدای ترسناک بود! ولی ما باهمیم. من پیشتم.»

رفتارهایی مانند بی‌خوابی یا کابوس، چسبیدن به والدین، دردهای بدون علت جسمی، کج‌خلقی یا انزوا، افت تمرکز، بازی بی‌رغبت و بازگشت به رفتارهای گذشته (مثل مکیدن انگشت یا شب‌ادراری) علامتِ به صدا درآمدن سیستم هشدار روانی است و نباید آن‌ها را با «لوس بودن» اشتباه گرفت.

در این دوران، تربیت باید بیشتر مبتنی بر درک، تنظیم هیجان، و معنا دادن به تجربه‌ها باشد تا قضاوت، تنبیه یا فشار!

کودکان احساس امنیت را نه از طریق توضیحِ منطقی، بلکه با «رابطه‌ی زنده و باثبات» تجربه می‌کنند. حضور فیزیکی والد، نوازش، بازی‌های تکراری، و حفظ نسبی ساختار روزمره، همگی به تثبیت روان او کمک می‌کنند. اکنون، هدفِ تربیت نه ساختن آینده‌ای درخشان، بلکه حفظ سلامت روان روزهای پرتلاطم است. هر آغوش امن، یک پناه است؛ و هر والد آگاه، یک قهرمان بی‌صدا.

برای نوجوانان این بحران چالشی دو چندان است. آن‌ها میان دو قطب کودکی و بزرگسالی معلق‌اند؛ بنابراین نه آن‌قدر کوچک‌اند که بشود با حرف‌های ساده آرام‌شان کرد، نه آن‌قدر بزرگ که از پسِ تحلیل واقعیت‌های خشن و دردناک بربیایند.

در این میان، آنچه نجات‌بخش است، رابطه‌ای است که هم اقتدار دارد و هم پذیرش؛ هم گوش می‌دهد و هم راه می‌نماید.نوجوان ممکن است پرخاشگر، بی‌حوصله یا منزوی شود.

در این فضا، تربیتِ مبتنی بر «همدلی فعال» و «مرزگذاریِ منعطف» نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.گفت‌وگوهای شبانه، مشارکت در تحلیل اوضاع و تصمیم‌گیری‌ها، حتی اجازه‌ تجربهی خشم در محیطی امن، می‌تواند او را به خود و دنیایش بازگرداند.

به جای انتظارات بلندپروازانه، باید به ارتباط، گوش‌دادن و حضور آرام و مستمر اولویت داد. زیرا تنها در پناه رابطه‌ای امن است که روان نوجوان از میان خاکستر جنگ، دوباره شکوفا می‌شود.