به گزارش اصفهان زیبا؛ اضطراب یکی از شایعترین اختلالات روانی است که با نشانهها و جلوههای متنوعی بروز میکند. در سالهای اخیر، نوعی از اضطراب مورد توجه قرار گرفته که با ظاهر بیرونی فرد همخوانی ندارد؛ افرادی که در نگاه دیگران موفق، قابل اعتماد و آرام به نظر میرسند، اما در واقع با اضطرابی شدید و فرساینده دستوپنجه نرم میکنند.
این پدیده که در ادبیات روانشناسی با عنوان اضطراب پنهان یا اضطراب عملکردی (High-functioning Anxiety) شناخته میشود، به دلیل ماهیت پوشیده و تدریجی خود کمتر شناسایی میشود.
اضطراب پنهان برخلاف اختلالات آشکار اضطرابی، با نشانههایی مانند حملات پانیک یا اجتناب شدید همراه نیست، بلکه بیشتر در قالب نگرانیهای مداوم، افکار وسواسی، خودانتقادی شدید، بیقراری درونی و حسی از ناتوانی در یافتن آرامش بروز مییابد.
این افراد اغلب کمالگرا هستند، استانداردهای بالایی برای خود تعیین میکنند و در برابر شکست حساسیت شدیدی دارند. مکانیسم دفاعی غالب در آنها، پوشاندنِ ضعف از طریق تلاش مضاعف و نمایش توانمندی است؛ فرایندی که در کوتاهمدت باعث تحسین دیگران میشود اما در بلندمدت به تحلیل منابع روانی منجر میگردد.
عوامل متعددی در بروز این الگو نقش دارند؛ از فشارهای محیطی و فرهنگِ رقابتی گرفته تا تجربیات دوران کودکی و ویژگیهای شخصیتی. در بسیاری موارد، مقایسههای اجتماعی و هنجارهای رسانهای که موفقیت را با تصویرِ بینقص گره میزنند، این اضطراب را تشدید میکنند.
بیتوجهی به اضطراب پنهان میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد. این وضعیت بهتدریج زمینهساز فرسودگی شغلی، اختلالات خواب، مشکلات جسمانی مرتبط با استرس مزمن و حتی افسردگی میشود. از منظر روابط بینفردی، پنهانکاری و ناتوانی در بیان هیجانات میتواند به احساس انزوا و کاهش کیفیت روابط منجر گردد.
چطور میتوانیم با اضطراب پنهان مقابله کنیم؟
برخلاف تصور رایج، اضطراب، حتی اگر پنهان باشد، با گذر زمان خودبهخود رفع نمیشود. این وضعیت گرچه در مراحل اولیه ممکن است با تلاشهای فردی مدیریت شود، اما در صورت تداوم میتواند آسیبهای جدیتری بهجا بگذارد. بنابراین نخستین گام مهم پذیرشِ وجود مشکل و برداشتن نقاب سکوت است.
نکته مهم دیگر در این شرایط، یافتن فضایی امن برای بیان نگرانیهاست؛ فضایی با کمترین حدّ قضاوت، تا فرد بتواند بدون ترس از خدشهدار شدن تصویرِ بیرونیِ خود، احساسات واقعیاش را بروز دهد. بیانِ صادقانه احساسات در فضای خانواده یا میان دوستان و بهرهگیری از پشتوانههای اجتماعی و فرهنگی، در کاهش فشارهای روانی تأثیر قابل توجهی دارد.
افزون بر این، تغییر نگاه جامعه به مفهوم موفقیت نیز ضرورتی اساسی است. تا زمانی که موفقیت صرفاً با دستاوردهای بیرونی سنجیده شود، اضطرابهای پنهان تداوم مییابند. بازتعریف موفقیت بهعنوان تلفیقی از رشد فردی، آرامش درونی و روابط انسانی سالم، میتواند به کاهش این فشار مزمن کمک کند.
به بیان دیگر، مداخله در این سطح بیش از آنکه جنبهای تکنیکی داشته باشد، ماهیتی فرهنگی و انسانی دارد؛ دعوتی به بازگشت به اصالتِ تجربههای زیسته و ارزشگذاری سلامت روان بهعنوان پیششرط هر دستاورد.
اضطراب پنهان یادآور این حقیقت است که شاخصهای بیرونی موفقیت لزوماً بازتابی از سلامت روانی نیستند. نگاه علمی و جامع به چنین مسئلهای مستلزم آن است که سلامت روان بهعنوان بخشی جداییناپذیر از مفهوم موفقیت در نظر گرفته شود. پژوهشهای بیشتر و سیاستگذاریهای سلامتمحور میتوانند به شناسایی زودهنگام، پیشگیری و درمان مؤثر این اختلال کمک کنند؛ چرا که سلامت روانی، بنیانِ واقعی هر نوع پیشرفت فردی و اجتماعی است.




