اضطراب یکی از شایعترین اختلالات روانی است که با نشانهها و جلوههای متنوعی بروز میکند. در سالهای اخیر، نوعی از اضطراب مورد توجه قرار گرفته که با ظاهر بیرونی فرد همخوانی ندارد؛ افرادی که در نگاه دیگران موفق، قابل اعتماد و آرام به نظر میرسند، اما در واقع با اضطرابی شدید و فرساینده دستوپنجه نرم میکنند.
نوجوانان امروز، بیش از آنکه بهطور اصیل زندگی کنند، در حال ایفای نقشاند! به نظر میرسد که برای دیده شدن، شنیده شدن و پذیرش در جمعهای مختلف، ناگزیرند خود را به نمایشی مستمر و بیپایان بدل کنند.
اساساً دوران نوجوانی با پرسشهایی درباره «من کیستم؟» و «چه میخواهم باشم؟» همراه بوده است. نسل Z (متولدین ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰) که آنها را «بومیان دیجیتال» مینامند، در دورانی بزرگ شدهاند که رسانهها مدام تصاویری تازه از زندگی و موفقیت افراد میسازند، هنجارها پیوسته تغییر میکنند
در سالهای اخیر، افزایش گزارشهای مربوط به احساس خستگی مزمن، بیانگیزگی و کاهش لذت در میان گروههای مختلف جامعه، توجه روانشناسان را به پدیدهای تازه جلب کرده است.
یکی از پرتکرارترین واکنشهای انسانی، «خشم» است و در روزهای بحران، از جمله تجاربِ پرتکرار، خشمی است که گاه بیدلیل یا بیتناسب با موقعیت به نظر میرسد، اما این ظاهر ماجراست!
در بحران جنگ، تربیت کودکان و نوجوانان نیازمند بازنگری عمیق و فوری است. شیوههای تربیتی مرسوم که بر نظم، پیشرفت تحصیلی یا موفقیت فردی تمرکز دارند، در فضای ناایمن و پرتنش جنگی، دیگر کارآمد نیستند.