دوگانه واقعی در روزگار دوگانه‌های جعلی

«ایران؛ دل جهان» یا »ایران؛ صرفا یک واحد سیاسی»؟

بعضی از حساب‌های توییتری به بهانه جنگ ایران و اسرائیل، در حال پرداختن به یک دوگانه هستند؛ دوگانه امت‌گرایی و ملی‌گرایی. حرف آخر این دوگانه، پذیرش نقش ایران است به عنوان یک کشور عادی ذیل نظم جهان غربی(که می‌گویند ملی‌گرایی) و نفی نقش جهانیِ ایران که منجر به هزینه دادن برای ارزش‌های متعالی می‌شود (که می‌گویند امت‌گرایی).‌ البته نامگذاری این دوگانه به «ملی‌گرایی» و «امت‌گرایی» منحرف‌کننده است.

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۱ - جمعه ۳۰ خرداد ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
«ایران؛ دل جهان» یا »ایران؛ صرفا یک واحد سیاسی»؟

دیدم بعضی از حساب‌های توییتری به بهانه جنگ ایران و اسرائیل، در حال پرداختن به یک دوگانه هستند؛ دوگانه امت‌گرایی و ملی‌گرایی.
حرف آخر این دوگانه، پذیرش نقش ایران است به عنوان یک کشور عادی ذیل نظم جهان غربی(که می‌گویند ملی‌گرایی) و نفی نقش جهانیِ ایران که منجر به هزینه دادن برای ارزش‌های متعالی می‌شود (که می‌گویند امت‌گرایی).‌ البته نامگذاری این دوگانه به «ملی‌گرایی» و «امت‌گرایی» منحرف‌کننده است.
این دوگانه وجود دارد اما دوگانه ملت/امت نیست! ظاهراً کسانی که این نام را بر این دوگانه گذاشته‌اند از «ملت» معنایی اعتباری مدنظر دارند و فراموش کرده‌اند که ایران پیش از آنکه جهان غرب به مفهوم اعتباری «ملت» برسد، معنای حقیقی «ملت» را داشت و «ملت» در ایران در تضاد با یک کل بزرگتر به نام «امت» تعریف نشده. پس دوگانه ملت/امت در ایران موضوعیت ندارد. اما دوگانه واقعی چیست؟
نظامی گنجوی حدود نهصدسال قبل، متوجه وجود دوگانه‌ای در اذهان ایرانیانِ زمان خود شد. اتفاقا در آن زمان هم ایران از حیث سیاسی، حال و روز خوبی نداشت.
نظامی گنجوی با اعتماد به نفس این اصل مهم را یادآور شد:
«همه عالم تن است و ایران دل»
و چون پیش‌بینی می‌کرد ممکن است مورد این اتهام قرار گیرد که متوهم است و اغراق می‌کند سریعا گفت:
«نیست گوینده زین قیاس خجل»
در واقع نام صحیح این دوگانه، «ملی‌گرایی» و «امت‌گرایی» نیست. دوگانه واقعی «ایران به عنوان یک واحد سیاسی فاقد ارزش‌های متعالی» و «ایران به عنوان مرکز تولید ارزش در دنیا» است.

 

دوگانه واقعی چیست؟

دوگانه واقعی، «ایران به عنوان دلِ جهان» و «ایران صرفا به عنوان یک واحد سیاسی» است.
من البته شک ندارم همه ایرانیان ناخودآگاه متوجه «دل بودنِ ایران» می‌شوند اما نباید اجازه دهیم سختی شرایط و هجوم دشواری‌ها، در ما فراموشی ایجاد کند.ایرانی که در آن «یاری مظلوم» ارزش تعیین‌کننده رفتار مردم است، «دلِ جهان» است و طبیعتاً دیر یا زود به نقش جهانیِ خود بازمی‌گردد. این ربطی به «امت‌گرایی» ندارد.
اما چرا سلسله‌های حاکم بر ایران به اندازه‌ای که دست به «تولید ارزش» زدند ماندگار شدند؟ آیا این شاهدی محکم بر این نیست که پروژه «ایران صرفا به عنوان یک واحد سیاسی» همیشه شکست خورده است؟
ظاهراً نظامی متوجه همین موضوع شده‌بود که به مردم زمانه‌ی خود، اهمیت توجه به نقشِ جهانی ِایران را یادآوری کرد.