بررسی تاریخی تغییر ساختار شهر اصفهان از باغ‌شهری به صنعتی با اشاره به کارخانه دخانیات

اصفهان؛ باغ‌شهری با نمای صنعتی

قدم‌به‌قدم اصفهان، سرشار از گذشته‌ای پربار و سرگذشتی دور و دراز است. وجب‌به‌وجب و لایه‌به‌لایه خاک شهر این شهر آکنده از تاریخی شکوهمند است که تا به امروز به یادگار گذاشته شده است.

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۲ - پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
اصفهان؛ باغ‌شهری با نمای صنعتی

به گزارش اصفهان زیبا؛ قدم‌به‌قدم اصفهان، سرشار از گذشته‌ای پربار و سرگذشتی دور و دراز است. وجب‌به‌وجب و لایه‌به‌لایه خاک شهر این شهر آکنده از تاریخی شکوهمند است که تا به امروز به یادگار گذاشته شده است.

با گذر از کرانه شمالی رودخانه زاینده رود در مسیر خیابان کمال اسماعیل امروزی، درختان سر به فلک کشیده باغی بزرگ در پشت نرده‌های قدیمی برای بسیاری از مردم اصفهان منظره‌ای آشنا است.

محدوده‌ای که امروزه به‌عنوان «اداره دخانیات اصفهان» شناخته می‌شود، یکی از همان مکان‌هایی است که در دل خود تاریخ چندلایه‌ای را از دوره‌های مختلف این سرزمین جای داده است.

این باغ نه‌‌تنها به خاطر موقعیت جغرافیایی خود و نزدیکی به رودخانه زاینده‌رود و مجموعه سلطنتی صفوی اهمیت داشته، بلکه در تحولات صنعتی و شهرسازی دوره معاصر نیز نقش مهمی ایفا کرده است.

این مکان در طول تاریخ شاهد دگرگونی‌های مهمی بوده است. در نتیجه شناخت سیر تحولات آن تنها بررسی یک مکان جغرافیایی نیست، بلکه بازتابی از تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگ شهر اصفهان است.

باغ‌هایی صفویه چگونه شکل گرفت؟

پیش از آنکه شهر اصفهان به پایتخت رسمی حکومت صفوی تبدیل شود، این منطقه یکی از مراکز مهم تمدنی در فلات مرکزی ایران بود. زمین‌هایی که بعدها محل احداث باغ‌های صفوی و کارخانه‌های صنعتی شدند، در دوران پیش از صفویه نیز به دلیل موقعیت مناسب برای باغداری و زراعت سالیان سال محل سکونت بودند.

در دوره سلجوقیان و ایلخانان، زمین‌های حاشیه زاینده‌رود عمدتاً در قالب مزارع اربابی اداره می‌شدند. مهم‌ترین ویژگی این زمین‌ها، بهره‌مندی آنها از شبکه‌ سنتی آبرسانی معروف به «مادی» بود. مادی نیاصرم، مادی فرشادی و مادی‌های منشعب از آن‌ها، نقش مهمی در حیات باغ‌های اصفهان داشتند. این نظام سنتی، زمینه‌ساز شکل‌گیری باغ‌هایی شد که بعدها در دوره صفوی گسترش یافتند.

با انتقال پایتخت ایران به اصفهان (سال 977 شمسی) توسط شاه عباس اول، شهر اصفهان دستخوش تحولی بنیادین شد. طرح توسعه شهری صفوی، با الهام از هندسه‌ ایرانی اسلامی و مفهوم «باغ‌شهر» طراحی شد که محور آن خیابان چهارباغ و مسیرهای منشعب به باغ‌ها، عمارت‌ها و محله‌های تازه‌‌ساخت بود.

در این میان، منطقه‌ای که امروز کارخانه دخانیات در آن قرار دارد، در قلب ناحیه‌ای بود که در دوره صفوی مجموعه‌ای از باغ‌ها و فضاهای تفریحی سلطنتی قرار داشت.

مکان فعلی اداره دخانیات که به نام باغ‌دریاچه مشهور بود در سمت مقابل باغ صفوی سعادت‌آباد قرار داشت و ارتباط آنها از طریق پل جویی میسر می‌شد.

از باغ دریاچه منظره باشکوه قصرهای باشکوه هفت‌دست و آیینه‌خانه و نمکدان در سمت جنوب و پل خواجو در سمت شرق دیده می‌شد.

یکی از ویژگی‌های معماری باغ‌های سلطنتی صفوی، بهره‌گیری از دریاچه‌های مصنوعی برای خنک‌سازی هوا، زیبایی بصری و تفریحات آبی بود. گفته می‌شود این باغ دارای استخری بسیار بزرگ بود که با استفاده از مادی‌های منشعب از زاینده‌رود تغذیه و بر روی آن قایق‌سواری انجام می‌شده است.

در سفرنامه‌های اروپایی‌ها همچون نوشته‌های ژان شاردن و کمپفر، از این باغ یاد شده که در آن قایق‌سواری، پذیرایی‌های رسمی و مهمانی‌های تابستانی برگزار می‌شده است.

باغ‌های صفوی از زبان سفرنامه‌نویسان

محمدمهدی بن محمدرضا الاصفهانی، در دوران ناصری وضع این محدوده را اینگونه شرح داده است: «طرف شمال آن (باغ سعادت‌آباد) زاینده‌رود است و گفته‌اند که این باغ و باغ‌دریاچه که طرف شمال رود است، حکم یک باغ داشته است و در حقیقت رود از میان باغ می‌گذشته و خواسته‌اند شبیه به باغ پادشاه چین باشد که در شهر پکن، پایتخت آنجا است، زیرا که او چنین باغی در آنجا دارد و شاخه بزرگ رود از میان آن باغ می‌گذرد و قرن‌هاست که به این وضع است، گویا این‌ها آن را شنیده و این باغ را نمونه‌ای از آن ساخته‌اند و به‌الجمله مثل این باغ هم کمتر جایی پیدا می‌شده و الحال این باغ و عمارت آن بعضی خراب و برخی دیگر در شرف خرابی است. بانی این باغ و عمارت آن شاه‌عباس ثانی می‌باشد.»

میرسیدعلی جناب نیز در شرح این باغ می‌نویسد: «باغ موسوم به باغ‌دریاچه که قصر سلطنتی در آن بوده، تنها استخر آن، یک‌صد جریب مساحت داشته و دارای سه نهر بزرگ و مهم به اسامی جوی سیاه، جوی سفید، جوی سرخ بوده است که تمام این زمین‌ها را تا هفت‌دست قدیم که در سمت مغرب هزارجریب واقع است، مشروب می‌کرده و یک قریه بزرگ ییلاقی را تشکیل می‌داده و در واقعه افغان این ابنیه عالیه، خراب و منهدم گردیده، فقط نهرهای آن بازمانده است.»

در دوره قاجاریه چه بر سر باغ‌های سلطنتی اصفهان آمد؟

در آغاز دوره قاجار، ساختار فضای شهر اصفهان همچنان متأثر از طرح صفوی باقی مانده بود، اما به‌تدریج دچار زوال و نابسامانی می‌گردید.

با افول نظام حکمرانی صفوی و فروپاشی نظام آبیاری دقیق آن دوران، بسیاری از باغ‌ها به‌مرور متروکه و زمین‌‌باغ‌ها عمدتاً به اراضی کشاورزی، انبار، کارگاه‌های دستی یا حتی اصطبل و مکان‌های غیرمسکونی تبدیل شدند.

در دوران سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار، صدر اصفهانی حاکم لایق اصفهان، در امتداد شمالی پل خواجو و در محدوده باغ‌دریاچه صفوی، چهارباغی به تقلید از چهارباغ صفوی بنا کرد که ابتدا به نام چهارباغ فتح‌آباد و سپس چهارباغ صدر مشهور گردید. علت نامیده شدن محله فتح‌آباد امروز در محدوده غربی خیابان چهارباغ خواجو به همین مناسب است.

با قدرت‌یابی ظل‌السلطان فرزند ناصرالدین‌شاه و حاکم اصفهان، بسیاری از باغ‌های سلطنتی، املاک وقفی و بناهای دولتی دچار دگرگونی اساسی شدند. ظل‌السلطان در دوره حاکمیت طولانی خود سیاست‌های گسترده‌ای برای تأمین مالی حکومت ایالتی خویش در پیش گرفت.

یکی از مهم‌ترین اقدامات او، فروش خالصه‌جات و اجاره‌ املاک دولتی بود. باغ‌هایی که در دوره صفوی در تملک شاه و خاندان سلطنتی بودند، از جمله باغ سعادت‌آباد، باغ‌دریاچه و املاک مجاور آن‌ها، یا به فروش رسیدند، یا به افراد بانفوذ و درباریان واگذار شدند.

در اسناد وقفی و خرید و فروش آن دوران، بارها از اراضی فتح‌آباد یا باغ فتح‌‌آباد نام برده شده است. برخی گزارش‌ها از تبدیل قسمتی از باغ فتح‌آباد به انبار غلات و ذخیره‌گاه علوفه در آن دوران خبر می‌دهند.

باغ‌ها، کارخانه می‌شونددر نقشه‌های اواخر قاجار، از باغ‌دریاچه دیگر به‌عنوان باغ یاد نمی‌شود، بلکه اراضی بزرگ کشاورزی محصورشده‌ای دیده می‌شود که برای کاربری‌های دیگری استفاده می‌شده است.

همین تحولات، زمینه‌ساز تغییرات در دوره‌های بعد شد؛ در حالی‌که ساختار و کاربری پیشین باغ تقریباً از میان رفته بود، وجود فضای وسیع، دسترسی به رودخانه و مجاورت با شهر باعث شد تا این اراضی در اوایل قرن اخیر، در زمره بهترین مکان‌ها برای احداث کارخانه‌های جدید صنعتی قرار گیرند.

در دهه ابتدای قرن 13 شمسی، کشور ایران وارد دوره‌ای از صنعتی‌ شدن و نوسازی گردید. یکی از اولویت‌های دولت مرکزی، ایجاد کارخانه‌های صنعتی در مراکز شهری برای تأمین نیازهای داخلی و کاهش وابستگی به واردات بود.

در نتیجه، اصفهان نیز به‌عنوان شهری تاریخی با نیروی انسانی ماهر، زیرساخت‌های اولیه و موقعیت جغرافیایی مناسب، به‌سرعت در کانون توجه دولت قرار گرفت.

زمین وسیع باقی‌مانده از باغ‌های متروکه دوره قاجار که در نزدیکی خیابان تازه‌ساز کمال اسماعیل و حاشیه زاینده‌رود قرار داشت، گزینه‌ای بسیار مناسب برای تأسیس کارخانه‌‌ای صنعتی بود. این زمین‌ها از لحاظ دسترسی به آب (از طریق مادی‌ها و زاینده‌رود)، نزدیکی به راه‌های ارتباطی شهر و وجود نیروی کار محلی در محله‌های اطراف، شرایطی ایده‌آل داشتند.

کارخانه نختاب؛ نماد ورود اصفهان به عصر صنعت

در 13 مردادماه سال ۱۳۱۴ شمسی، شرکت سهامی نختاب اصفهان به‌عنوان یکی از نخستین مراکز صنعتی مدرن در شهر اصفهان، با مشارکت بخش خصوصی و نظارت دولت وقت با انتشار این آگهی آغاز به کار نمود: «شرکت سهامی نختاب اصفهان برای خدمت به هم‌وطنان محترم که مقصود آن تهیه نخ چرخ خیاطی از هر قبیل می‌باشد، سهام عادی خود را که هر یک پانصد ریال قیمت دارد، می‌فروشد.»

هدف از ایجاد این کارخانه، تولید نخ‌های قرقره‌ای و ملزومات خیاطی برای بازار داخلی به جای واردات از کشورهای خارجی بود. عملیات ساخت و تجهیز کارخانه در مدت دو سال تکمیل شد و در مهرماه ۱۳۱۶، اولین خطوط تولید نخ قرقره به‌صورت رسمی به بهره‌برداری رسیدند.

این دوران مصادف با اوج شکوفایی صنعتی شدن بود؛ به شکلی که تنها در طی سال‌های ۱۳۱٤ تا 1315 شمسی 16 کارخانه جدید و مدرن در شهر اصفهان تأسیس شد. مؤسسین کارخانه نختاب عده‌ای از سرمایه‌داران مسلمان و کلیمی بود. جشن گشایش کارخانه نختاب در تیرماه 1317 با حضور فرماندار برگزار گردید.

نختاب از ماشین‌آلات مدرن ساخت کارخانه پلات انگلستان بهره می‌برد و با نظارت مهندسین ایرانی و مشاوران خارجی اداره می‌شد.

کارخانه در زمینی وسیع احداث شد و شامل چند سالن تولید، انبار، محوطه اداری، خوابگاه کارگران و فضاهای خدماتی بود. ظرفیت اولیه آن، تولید روزانه بیش از ۵۰ هزار قرقره نخ بود که به‌سرعت در بازار داخلی ایران توزیع می‌شد.

نختاب برای مدتی تأمین‌کننده اصلی نخ در صنایع کوچک و خیاطی‌های خانگی ایران بود. نیروی انسانی کارخانه از اهالی محلات اطراف و همچنین کارگران ماهر مهاجر از دیگر شهرها جذب شده بودند. نختاب، با ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم، نقش مهمی در تحرک اقتصادی شهر اصفهان ایفا کرد.

در آن دوره، نختاب فقط یک کارخانه نبود؛ بلکه نماد ورود اصفهان به عصر صنعتی مدرن بود. این مجموعه در کنار کارخانه‌هایی مانند ریسباف و دیگر نساجی‌ها، بخشی از چهره صنعتی جدیدی بود که در حاشیه رودخانه زاینده‌رود شکل می‌گرفت و تصویری متفاوت از اصفهان به نمایش می‌گذاشت؛ شهری که دیگر فقط مرکز تاریخ و معماری نبود، بلکه محل تولید، اشتغال و حرکت صنعتی نیز شده بود.

افول شکوفایی نختاب

هرچند کارخانه نختاب در دهه‌های نخست فعالیت خود یعنی حدود سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ یکی از واحدهای موفق صنعتی شهر اصفهان بود، اما این موفقیت چندان پایدار نماند.

در دهه‌های بعد، به‌دلیل تحولات اقتصادی، رقابت‌های وارداتی و نبود سیاست‌های حمایتی پایدار، این واحد صنعتی به‌تدریج دچار افت و رکود شد. با پایان جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه، ایران وارد مرحله‌ای از بازار آزاد نیمه‌مدرن شد.

واردات کالاهای مصرفی، از جمله نخ‌های صنعتی و لوازم خیاطی، به‌ویژه از کشورهای اروپایی و ژاپن، به‌شدت افزایش یافت.

کارخانه نختاب که با فناوری دهه ۱۳۱۰ کار می‌کرد، به‌تدریج توان رقابت با این تولیدات ارزان و باکیفیت را از دست داد. همزمان، دولت نیز تمرکز خود را از کارخانه‌های کوچک برداشته و به صنایع بزرگ‌تر و ملی‌تر مثل ذوب‌آهن و صنایع نفت معطوف کرده بود.

نختاب که در ابتدا با حمایت دولتی تجهیز شده بود، حالا در فقدان سرمایه‌گذاری جدید و بدون بازسازی تجهیزات، به‌سوی فرسودگی می‌رفت.

در نیمه دوم دهه ۳۰ شمسی، گزارش‌هایی درباره افت تولید، کاهش تعداد کارگران و تعطیلی برخی خطوط تولید کارخانه منتشر شد.

برخی منابع محلی حاکی از آن است که بخش‌هایی از زمین و ساختمان‌های جانبی کارخانه برای تأمین مالی به شرکت‌های دیگر اجاره داده شد یا کاربری‌شان تغییر کرد.

تا اواخر دهه ۳۰، کارخانه نختاب عملاً فعالیت تولیدی خود را متوقف کرده بود و تبدیل به مجموعه‌ای نیمه‌متروک شده بود که تنها در بخشی از آن فعالیت‌هایی پراکنده جریان داشت.

شرکت دخانیات اصفهان کارخانه نختاب را گرفت

در همین دوره، شرکت دخانیات ایران که در حال گسترش فعالیت‌های تولید و توزیع خود بود، مکانی برای تأسیس کارخانه‌ای در مرکز ایران جستجو می‌کرد.

موقعیت جغرافیایی اصفهان، دسترسی به جاده‌های اصلی و قرار گرفتن در مرکز مصرف، این شهر را به گزینه‌ای مناسب تبدیل کرده بود. از سال 1338 شمسی، زمین و ساختمان اصلی کارخانه نختاب به‌طور رسمی به شرکت دخانیات ایران واگذار شد.

این واگذاری بخشی از سیاست متمرکز صنعتی دولت برای بهره‌برداری بهینه از زمین‌های بلااستفاده شهری بود. از این پس، نختاب به‌طور کامل از صحنه صنعت ایران حذف و تاریخ آن در دل ساختمان‌های جدید دخانیات دفن شد.

اینگونه بود کارخانه دخانیات اصفهان در همان محل سابق کارخانه نختاب، واقع در خیابان کمال اسماعیل، احداث شد.

البته ساختمان‌های جدیدی هم با معماری مدرن معاصر طراحی شد که تلفیقی از سبک‌های صنعتی و مدرن شهری بودند. این مجموعه شامل سالن‌های تولید، انبارها، بخش اداری و محل استقرار ماشین‌آلات پیشرفته بود.

در این دوره، کارخانه دخانیات به تولید انواع سیگار داخلی پرداخت که علاوه بر تأمین نیاز بازار اصفهان، بخش مهمی از بازار استان‌های مرکزی ایران را نیز تحت پوشش داشت. با ورود دستگاه‌های اتوماتیک و استفاده از فناوری‌های نوین، ظرفیت تولید کارخانه به چند صد هزار عدد سیگار در روز رسید.

کارخانه به کارفرمایی بزرگ در منطقه تبدیل شد که نیروی کار آن شامل زنان و مردان، تکنسین‌ها، مهندسان و کارگران ماهر بودند. این صنعت نوپا تأثیر به‌سزایی در افزایش اشتغال و توسعه اقتصادی محلات اطراف داشت.

کارخانه دخانیات تحت مالکیت دولت قرار گرفت

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران بسیاری از کارخانه‌ها و صنایع کشور به‌ویژه در بخش دخانیات، تحت مالکیت و مدیریت دولت قرار گرفتند. کارخانه دخانیات اصفهان نیز از این روند مستثنی نبود و دستخوش تغییرات گسترده‌ای در ساختار مدیریتی، تولید و سیاست‌های کلان شد.

در سال‌های پس از انقلاب، کارخانه دخانیات اصفهان به عنوان یک واحد دولتی فعالیت کرد و برنامه‌های تولید و توزیع آن به صورت متمرکز از سوی وزارت صنایع تنظیم می‌شد.

تمرکز بر خودکفایی داخلی و کاهش واردات از اهداف اصلی بود، اما مشکلات مدیریتی و کمبود سرمایه‌گذاری در تجهیز مجدد کارخانه باعث کاهش کیفیت و ظرفیت تولید شد.

با ورود بازارهای غیررسمی و قاچاق محصولات دخانی، کارخانه دخانیات اصفهان با کاهش تقاضا و رقابت سخت مواجه شد. محدودیت‌های اقتصادی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، همچنین تحریم‌های بین‌المللی، شرایط دشواری را برای ادامه فعالیت این کارخانه ایجاد کرد.

یکی از رویدادهای مهم در تاریخ اخیر کارخانه دخانیات، آتش‌سوزی گسترده‌ای بود که در سال ۱۳۹۹ رخ داد. این حریق بخش قابل توجهی از ساختمان‌ها و تجهیزات کارخانه را نابود کرد و موجب توقف طولانی‌مدت تولید شد.

ثبت ملی کارخانه دخانیات

ساختمان‌های کارخانه دخانیات به دلیل برخورداری از معماری صنعتی خاص و حفظ ساختارهای معماری دهه 30 و 40، در سال 1381 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد و همواره‌ فعالان حوزه میراث فرهنگی خواستار حفظ، مرمت و تبدیل این مجموعه به موزه یا مرکز فرهنگی شده‌اند.

این امر نشانگر ارزش تاریخی و فرهنگی این مجموعه صنعتی است که به عنوان بخشی از میراث صنعتی و معماری مدرن اصفهان شناخته می‌شوند.

این باغ بزرگ که زمانی نماد صنعتی‌سازی و مدرن شدن اصفهان بود، اکنون در معرض خطر تخریب و فراموشی قرار دارد.

بر اساس گزارش‌ها و مشاهدات میدانی، ساختمان‌ها و سازه‌های کارخانه دخانیات به دلیل گذر زمان، کمبود نگهداری و آسیب‌های ناشی از حریق سال ۱۳۹۹، در وضعیت نامطلوبی قرار دارند.

برخی بخش‌ها به‌طور جزئی بازسازی شده‌اند، اما بسیاری از فضاها خالی و بلااستفاده باقی مانده‌اند. بازآفرینی این فضا می‌تواند علاوه بر حفظ میراث معماری و صنعتی، نقش مهمی در ارتقاء فرهنگی و اقتصادی منطقه ایفا کند.

ایده‌هایی مانند تبدیل به موزه صنعت، مرکز فرهنگی هنری، یا حتی فضاهای استارتاپی و کاریابی مدرن، از جمله گزینه‌های مطرح شده‌اند.

این مکان با تاریخی پر فراز و نشیب، خود شاهدی برجای مانده از دگرگونی‌های تاریخی و اقتصادی شهر اصفهان و بازتابی از تحول و تطور جامعه ایران است که حفاظت از این میراث، فرصتی برای پیوند گذشته با آینده و احیای هویتی فراموش‌شده در دل شهر اصفهان خواهد بود.