چندروزی بیشتر تا وداع با پاییز نمانده است. نفسهای پاییز هم به شماره افتاده و آماده میشود برای خواندن غزل خداحافظی؛ وداعی که گره خورده به وداع همدم امیرالمؤمنین علی(ع).
مستند «راویان» نگاهی به اثربخشی واحد تبلیغات، مظلومیت و کمتر دیده شدن نیروهای این واحد و وظایف و مسئولیتهایشان در طول جنگ هشتساله دفاع مقدس و بهطور ویژه نگاهی به زندگی سردار شهید علی جنگعلی، قائممقام (معاون) تبلیغات لشکر ۱۴ امام حسین (ع) دارد.
باید مادر باشی تا بدانی رد گریههای مادر منتظر روی قاب عکس چوبی پسر بچهها میکند! باید مادر باشی تا بدانی درِ خانه را تا نیمهشب بازگذاشتن برای رسیدن یک خبر از پسر یعنی چه!
یکپارچه همه مردم عزادار بودند. بیستوپنجم آبان روز خاطرهانگیزی بود؛ یک سند معتبر و ارزشمند برای رزمندهپروری اصفهان در زمان جنگ شد. تشییع باشکوه آن روز اوج عظمت ما در جنگ بود.
یکییکی میآیند؛ اما نه روی پاهایشان. یکییکی مینشینند؛ اما نه روی زانوهایشان. حرف مشترک همه آنها چرخش چرخهای ویلچری است که میچرخد و میچرخد. سالهاست میچرخد و برای خیلیهایشان بیش از ۴۰ سال است که شده رفیق، مرهم، همدم و شده پا… .
من از ۲۵ آبان ۶۱ سخن میگویم؛ روزی که برای اصفهان حماسه شد؛ حماسهای از جنس ایثار و شهادت؛ حماسهای که ۳۷۰ شهید آن را رقم زدند و هزاران هزار اصفهانی در آن نقشآفرینی کردند.
بیستوپنج روز از آبان ۶۱ میگذشت. اصفهان زیبا، پاییز دلربایش را محکم در بغل گرفته بود؛ سردی هوا هم قشنگی پاییز را نوازش میکرد. شهر میهمان داشت. همه میهمان داشتیم. پسرهایمان میآمدند؛ برادرهایمان و پدرهایمان.
آن روز که تابوتهای مطهر شهدای عملیات محرم روی دستهای مردم بهسمت گلستانشهدا میرفت، شاید کسی به این فکر نمیکرد که چه ساعتها و لحظههای سختی گذشته است تا یکیک این شهدا از آب گرفته شوند.
تشکیل و راهاندازی ستاد شهدا در اصفهان به سالهای اوایل جنگ و حدود سال 60 برمیگردد؛ اما تشییع 370 شهید در 25 آبان 61 بهانهای برای قوت و انسجام بیشتر فعالیتهای این ستاد شد.
شاهنظری شانزدهساله بود که در والفجر مقدماتی، پایش روی مین میرود و نقطه دردهایش درست از 21 بهمن 61 شروع میشود؛ همان جانبازی که میگفت: «توی همه این سالها شبی را به یاد ندارم که آسوده خوابیده باشم و صبح آسوده بیدار شده باشم.»
پویش «به نام شهید» با هدف مشارکت شهروندان در تکمیل تابلوهای مزین به تمثال شهدا در معابر شهر اصفهان، پنجشنبه، هجدهم آبان، با حضور خانوادههای معظم شهدا، رزمندگان هشت سال دفاعمقدس، جانبازان، مردم اصفهان و جمعی از مدیران شهری اصفهان بهصورت رسمی آغازبهکار کرد.
غیرت داشتند. سنوسال بهانه بود. آنها فهمیده بودند مدرسه و کلاس درسشان، همان جبهه است؛ برای همین پشت سنگرنشستن را به پشت نیمکتنشستن ترجیح داده بودند.