اصفهان، سرتاسر شهر و فضاها و محلههای خاطرهانگیزش، یادگارهای بهجایمانده از تاریخ سرشار از تلخیها و شیرینیهایش، پلها و نقشجهان و کاخ هشتبهشتش و گوشهگوشه شهر در چهار جهت جغرافیایی، انبوهی از قصههای جذاب و دلنشین را در خود جای داده است.
در حال گشتوگذار بین کانالهای متعدد تلویزیون بودم که با سید بشیر حسینی و استایل و تیپ متفاوتش در شبکه سه مواجه شدم؛ استایلی متفاوت از عصر جدید احسان علیخانی که گرد پیری و سپیدمویی دکتر حسینی نمایان است و این بار در برنامهای متفاوت با عنوان «داستان شد» متفاوت ظاهر شده است.
به نظر میرسد انیمیشن «ربات وحشی» تنها برای کودکان ساخته نشده است؛چراکه موضوع و نحوه پرداخت سوژه برای بزرگسالان هم دارای جذابیت و البته تأملبرانگیز است.
داستان «خمره» همان خمرهای که هوشنگ مرادی کرمانی ترکهایش را بهخاطر دلشکستی آن میدانست، ابراهیم فروزش در سال ۱۳۷۰ با کارگردانی درخشان خود فیلم کرد. خمره چه در کتاب و چه در فیلم جان دارد. خمره شخصیت اصلی داستان است!
خود گنبد چنگی به دل نمیزد. لخت و آجری با گلهبهگله سوراخهایی برای کفترها، عین تخممرغ خیلی گندهای از ته بر سقف مسجد نشسته بود؛ نخراشیده و زمخت.
بیستوچندسال گذشت. انگار همین دیروز بود. درست وقتیکه نویسندههای نسل جدید ایرانی درگیر منازعه فرم و محتوا بودند و تجربیات داستانی حول محور گذار از دوره پستمدرن به فراپستمدرن میگذشت، نشر ماهی کتاب «مترجم دردها» را راهی بازار کرد.
«درون و بیرون 2» امروز در آستانه رکورد پرفروشترین انیمیشن تاریخ جهان قرار دارد. بعد از حدود گذشت 9 سال از قسمت اول این پویانمایی، قسمت دوم آن نیز اخیرا منتشر شده است.
از شخصیتهای مطرح دوره مبارزات ملی شدن نفت در ایران، آیتالله محمدباقر زندکرمانی بوده است. او را از چند جهت میتوان در دایره حامیان ملی شدن صنعت نفت دانست.
«کتاب دَه» یک مجموعه داستانک عاشورایی است. «داستانک» یکی از قالبهای ادبی به شمار میآید که از داستان کوتاه، کوتاهتر است.
مهندس حجازی به روزی فکر میکرد که با چمدانی در دست و هزاران آرزو در سر با اتوبوس رحیم پاشنهطلا به اصفهان آمد. به روزی که نخستوزیر، نخستین شیر فشاری را در میدان نقش جهان افتتاح کرد. به روزی که همراه با اکبرآقا قرارداد اجارهخانه قدیمی چهارباغ را امضا کرد …
زبان شکرین و قندبار فارسی سرشار از داستانهای اسطورهای، عامیانه و کوچهبازاری است که سالیان دراز در قلب و خاطر ریشسفیدان و گیسوسفیدان ایرانزمین جا خوش کردند و پناه جستند تا سرانجام روزی و روزگاری به روی کاغذ بیایند و این بار بهجای داستانی شنیدنی و گوارا، در قالب کتابی خواندنی و شیرین به دست نسلهای بعد برسند.
«مدینهایست عظیمه از شهرهای مشهور. از هر جنس خوبیها را جامع، پاکی خاک و صفای هوا و عذوبت ماء و صحت ابدان و حسن صورت و حذاقت در هر علم و صناعت. بهمرتبهای که گویند که هرچه استادان اصفهان در تحسین آن کوشند، اهل صناعت جمیع بلاد از راستکردن مثل آن عاجز آیند.»