کرمان
هشت پلاستیک پر از تکه‌های بدن شهدا!
۰۹:۱۸ - پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳
روایت تلخ مسلم محمودیان از روزی که تروریست‌ها در کرمان به‌جا گذاشتند

هشت پلاستیک پر از تکه‌های بدن شهدا!

همه‌چیز خیلی اتفاقی پیش آمد؛ از رفتنش به کرمان تا رفتنش به قلب حادثه…. به آنجایی که پلاستیک و خاک‌انداز دستش دادند تا تکه‌های پاره‌پاره شده بدن مردم را جمع کند.

جانبازی که می‌خواهد حتما به سربازی برود!
۱۴:۳۵ - شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲
روایتی از «ابوالفضل کمالی»، نوجوان شانزده‌ساله‌ای که در حادثه تروریستی کرمان، جانباز شد

جانبازی که می‌خواهد حتما به سربازی برود!

«با کف دست توی پیشانی‌اش می‌زده و بلندبلند مثل دیوانه‌ها با خودش حرف می‌زد». آخرین تصویری که ابوالفضل دیده بود و بعدازآن با موج انفجار به آسمان رفته و دوباره روی زمین برگشته بود. تصویر مردی که بعد از یک ماه هنوز هم شب‌ها به خوابش می‌آید و او را مجبور به گفت‌وگو با تیم روان‌شناسی کرده است. تا چهار روز بعد از انفجار، با ضریب هوشی سه نفس می‌کشید؛ ولی روز انفجار، روز رفتن ابوالفضل نبود که بعد از آن کم‌کم به هوش آمد.

اشک‌هایی که موشک شدند
۱۱:۵۳ - چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲

اشک‌هایی که موشک شدند

آسمان دست به کار شده و شام شهادت مظلومانه امام‌ هادی (ع) را پر از نورهای سبز و سفید و قرمز کرده است؛ البته باهاله‌ای از رنگ صورتی.

شنل قرمزی با شنل صورتی
۰۹:۴۲ - شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲

شنل قرمزی با شنل صورتی

کز کرده‌ام گوشه آشپزخانه و سیب‌زمینی پوست می‌گیرم. صدای زنگ تلفن سکوت خانه را می‌شکند.
– الو مامان سفره را پهن کن، دارم میام.

احتمالا امیرعلی
۰۹:۵۷ - دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲

احتمالا امیرعلی

تصاویرشان را یکی‌یکی می‌دیدم: دخترک بور با چشمان درشت مشکی، نوزاد پسری با پاپیون آبی، لرزش پسربچه‌ای بی‌پناه. امیرعلی روی پاهایم تکان می‌خورد.

کاپشن صورتی و گوشواره قلبی
۱۰:۰۹ - یکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲

کاپشن صورتی و گوشواره قلبی

زینب جلوی آینه ایستاده و شانه را آرام روی موهایش می‌کشد.

کاپشن صورتی و گوشواره قلبی
۱۰:۰۲ - یکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲

کاپشن صورتی و گوشواره قلبی

سکوت. توی خانه فقط صدای یخچال می‌آید. اما آشفته‌ام. نمی‌دانم چطور و از کجا شروع کنم.

یک روایت واقعی از کرمان، از روز واقعه!
۰۹:۱۱ - شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲

یک روایت واقعی از کرمان، از روز واقعه!

قلبش آمده بود توی دهانش… صدای نفس‌های بلندش، گوشش را پرکرده بود. خداخدا می‌کرد زودتر برسد. بی‌قراری امانش را بریده بود. دست‌هایش را توی هم مچاله کرده بود و همین‌طور به هم می‌کشید. چشمش به در بیمارستان که افتاد، خودش را به‌سرعت از ماشین گذاشت پایین.

ق_ا_س_م نیست، قاسم است!
۱۴:۳۲ - چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲

ق_ا_س_م نیست، قاسم است!

یک باور قدیمی وجود دارد، یک باور قدیمی که خیلی‌ها در سرتاسر دنیا به آن معتقدند، باوری که می‌گوید: سیزده عدد نحسی است! راستش را بخواهید من آدم خرافاتی نیستم؛ اما آن شب تا دم‌دمای صبح تپش قلب و دل‌شوره داشتم و دخترم هم حسابی گریه می‌کرد و ناآرام بود.

NONE
۱۱:۰۵ - یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹

چشم‌های تو اصفهان‌اند

نوای نغمه عشاق از اصفهان چه خوش آید

خواجوی کرمانی

NONE
۱۵:۲۱ - شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹

لوپتو؛ انیمیشنی از کرمان برای ایران

«لوپتو» یک کلمه کرمانی است که به عروسک‌های دست ساز قدیمی گفته می‌شود و عنوان تنها انیمیشن بلند سینمایی حاضر در بخش مسابقه سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان بود. این انیمیشن که در کرمان و با نیروهای متخصص کرمانی تولید شده است محصول موسسه فرهنگی هنری فراسوی ابعاد و مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری است و به نوعی نخستین انیمیشن سینمایی حوزه هنری هم به حساب می‌آید. مدیر دوپلاژ این اثر سعید شیخ زاده است و در آن چهره‌های شناخته شده‌ای چون اکبر منانی هم به دوبله پرداخته‌اند. عباس عسگری که پیش از این سریال سربازان بین الملل را برای شبکه افق تولید کرده است با ما از تولید «لوپتو» در کرمان و وضعیت سینمای انیمشین ایران صحبت می‌کند.