به گزارش اصفهان زیبا؛ هیئت فاطمیه طاحونه بیش از نیمقرن است که در قلب منطقهای محروم با نفسهای گرم اهالی محل و پیرغلامان، چراغ عزاداری و شادی اهلبیت(ع) را در مسجد امامحسین (ع) طاحونه روشن نگاه داشته است. حاج نوروزعلی عبداللهی، شاعر آیینی و مداح پیشکسوت، در گفتوگو با «هممحله» روایتگر این میراث ماندگار است.
در دل کوچههای طاحونه، جایی که نفس مردم با عشق به اهلبیت(ع) درآمیخته است، هیئتی قد برافراشته که بیش از نیمقرن، چراغ ایمان و محبت را روشن نگاه داشته است.
هیئت فاطمیه طاحونه در ۱۳۵۰ ایجاد شد و رسمیت یافت و از آن روز تاکنون، همچون شمعی بیوقفه در مسجد امامحسین(ع) این دیار روشن مانده است و همچنان بهعنوان یکی از مراکز اصلی مذهبی و فرهنگی منطقه شناخته میشود.
آیینهای شادی و سوگ، اعیاد و شهادتها، زمزمههای دعا و نغمههای مدیحهسرایی، همه در سایه همت مردمان این محله، رنگی تازه گرفتهاند.حاج نوروزعلی عبداللهی یکی از ستونهای اصلی این هیئت است؛ شاعری آیینی، مداحی پیشکسوت و پیرغلامی که سالهاست عمر خود را در مسیر اهلبیت (ع) وقف کرده است.
او میگوید: «الهام شعرهایش بیشتر در سحرگاهان و پس از نماز صبح بر دلش مینشیند؛ لحظههایی که آرامش و معنویت فضا، بهترین الهامها را برای سرودن فراهم میکند؛ همان لحظههایی که آسمان هنوز در آغوش سکوت است و دلها به خدا و روشنایی نزدیکترند.»
عبداللهی دیوانی با نام «خلوت دل» در ۱۳۹۱ منتشر کرد؛ مجموعهای از غزلها و اشعار آیینی که همه در مدح و ثنای اهلبیت(ع) سروده شدهاند؛ بااینحال، او خود را بیش از همه، عاشق و دلداده امامحسین(ع) میداند؛ هرچند تأکید میکند: «همه ائمه نوری واحدند.»
او تخلص خود را «عبدی» برگزیده است و در اشعارش، همواره نشانی از عبودیت و بندگی را به همراه دارد. هیئت فاطمیه طاحونه اما در این سالها بیدغدغه هم نبوده است.
با خشکیدن زایندهرود و تغییر معیشت مردم از کشاورزی به مشاغل دیگر، بار مالی اداره هیئت سنگینتر شده و ادامه مسیر با دشواریهایی همراه است؛ بااینحال، عبداللهی معتقد است که این نفسهای مؤمنانه همچنان در طاحونه جاری است و هیئت با عشق و ارادت به زندگی خود ادامه میدهد؛ هرچند سخت، اما زنده و پابرجا.در کنار این میراث نیمقرنی، هیئت جوانان فاطمیه نیز در ۱۳۸۰ تأسیس شد؛ نسلی تازه که همچنان مشعل عشق به اهلبیت(ع) را در این دیار به دست گرفته و پرچمدار استمرار فرهنگ عاشورایی است.
عبداللهی با همان شور شاعرانهاش روایت میکند؛ گویی هر واژهاش بوی ارادت و دلدادگی به ائمهمعصومین(ع) دارد. دلش هنوز در زایندهرود عشق میتپد و شعرهایش، بهسان قایقی کوچک، بر امواج وفاداری و ارادت به اهلبیت شناور است؛ شعری که از دل سحر برخاسته و تا ابد در حافظه ایمان ماندگار خواهد ماند.




