گفت‌وگوی «اصفهان‌زیبا» با فرزانه کلاهدوزان عضو هیئت‌رئیسه و رئیس کمیسیون ویژه خانواده، بانوان و جوانان شورای اسلامی شهر اصفهان

روایت حمایت و تسهیلگری از مراکز مادر و کودک تا فرهنگ‌سراها

اصفهان به‌عنوان شهر خانواده‌محور هم‌زمان با سایر کلان‌شهرهای کشور به حوزه مسائل زنان ورود کرده است؛ از مبانی حقوقی گرفته تا فراهم‌آوردن زیرساخت‌هایی برای حضور فعالانه بانوان شهروند.

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 9 دقیقه
روایت حمایت و تسهیلگری از مراکز مادر و کودک تا فرهنگ‌سراها

به گزارش اصفهان زیبا؛ اصفهان به‌عنوان شهر خانواده‌محور هم‌زمان با سایر کلان‌شهرهای کشور به حوزه مسائل زنان ورود کرده است؛ از مبانی حقوقی گرفته تا فراهم‌آوردن زیرساخت‌هایی برای حضور فعالانه بانوان شهروند. در گفت‌وگوی پیش‌ رو با تنها عضو بانوی شورای شهر اصفهان، کارنامه شورای شهر اصفهان در دوره ششم در حوزه زنان و خانواده موردواکاوی قرار گرفته است. فرزانه کلاهدوزان، رئیس کمیسیون ویژه خانواده، بانوان و جوانان شورای اسلامی شهر، از اقدام‌های صورت‌گرفته در این راستا و نتایجش می‌گوید.

گفت‌وگو را از کودکان شروع کنیم؛ اخیرا خبر افتتاح مراکز

«مادر و کودکِ» منتسب به شهرداری منتشر شده است؛ وضعیت بهره‌برداری این مراکز به چه صورت است و رویکرد آن‌ها چیست؟ آیا با سایر مراکز مادر و کودک تفاوت دارند یا صرفا مدیریت این مجموعه‌ها با شهرداری است؟
از آنجا که بحث کودک حقیقتا مسئله مهمی است، اصفهان جزو اولین شهرهایی بوده که به انجمن شهر دوستدار کودک پیوسته و مؤلفه‌هایی را که باید برای شهر دوستدار کودک مدنظر باشد، دنبال کرده است؛ درواقع یکی از راه‌هایی که باید برای حل ابرچالش جوانی جمعیت طی شود، استقبال از مؤلفه‌های شهر دوستدار کودک است؛ در همین راستا، یکی از اهداف شهرهای دوستدار کودک این است که مادر و کودک در محیط‌های شهری بتوانند خدمات خوب و راحت همچون «اتاق‌های مادر و کودک» دریافت کنند.
اتاق مادر و کودک تعریف و استانداردهای خاص خود را دارد و ایجاد آن حتما با شهرداری است. این اتاق‌ها باید در مراکز عمومی ایجاد شوند؛ جایی که استانداردها و کف و سقفی دارد تا مادر بتواند به فرزندش خدمت ارائه دهد؛ به‌ویژه
در پایانه‌ها و فرودگاه‌ها؛ خصوصا که ما شهر خانواده‌محور هستیم و مادران دوست دارند در اجتماعی که زندگی می‌کنند، بتوانند به‌درستی به فرزندانشان خدمت دهند. در سطح شهر اصفهان دو اتاق مادر و کودک آماده داریم
و چند مورد دیگر نیز جانمایی شده است که ان‌شاءالله به طراحی و بهره‌برداری می‌رسد. یکی از این اتاق‌ها در یکی از گذرهای مهم شهری، یعنی پایانه‌ها جانمایی شده است؛ زیرا هم گردشگرانی که به اصفهان می‌آیند و هم شهروندان به این مکان‌ها نیاز دارند. یکی دیگر در باغ غدیر قراردارد که مراحل مختلف آن انجام شده است.

علاوه‌بر اتاق‌های مادر و کودک، رویکرد شهرداری درباره «مجموعه‌های مادر و کودک» چیست؟

ما یک‌سری مراکز مادر و کودک در دست راه‌اندازی داریم که پروژه‌های ساختمانی آن‌ها تمام شده است. یکی، در پارک قلمستان است که ۹۰درصد پیشرفت داشته و ان‌شاءالله تا آخر امسال به بهره‌برداری و افتتاح می‌رسد. یکی دیگر در منطقه۳ داریم که البته پیشرفت آن کمتر است؛ یک مرکز مادر و کودک هم در منطقه۱۵ داریم که آن نیز تا یکی‌دو ماه آینده به بهره‌برداری می‌رسد. این سه مرکز، مخصوص مادران هستند؛ زیرا مادر بخش اصلی و ستون مدیریت خانواده است و نشاط و سلامت او، نشاط و سلامت خانواده را تضمین می‌کند و این امر جامعه سالم را به‌دنبال خواهد داشت.

چه خدماتی در این مراکز به مادران ارائه می‌شود؟

بسته به سطح مرکز، خدمات متفاوت است. در مرکزی که در خیابان فجر قرار دارد، چون مساحت کمتری دارد، خدماتی نظیر سلامت، ورزش و تندرستی مدنظر است؛ همچنین کارآفرینی و مشاغل خانگی در آن دیده شده است؛ زیرا آن منطقه بین چهار محله قرار دارد که مشاغل خانگی در آن‌ها بسیار پررنگ است؛ درضمن یک مرکز نگهداری کودک و یک خط تولید متنوع در آن مرکز قرار است به بانوان آن منطقه اختصاص داده شود. ازطرفی، مرکزی که در قلمستان است، تعریف متفاوتی دارد و برای سنین مختلف طراحی شده است؛ فضای بزرگی دارد و حتی دختران نوجوان و جوان را هم پوشش می‌دهد. در آنجا خدمات موردنیاز هر مخاطب در هر طبقه‌ای دیده می‌شود. این مرکز حتی سالن‌های سینمایی دارد که جهت اکران فیلم، ایجاد کافه کتاب و… برای مادران آمادگی دارد.

اخیرا گویا سالن‌های ورزشی در حال تأسیس بوده که صرفا متعلق به خانم‌هاست. آیا ورزشگاه برای بانوان در سطح شهر کم است که این سالن‌ها ساخته می‌شود یا اینکه خدمات این ورزشگاه‌ها متفاوت بوده؟

در منطقه۵ (سپاهان‌شهر) یک سالن ورزشی قرار دارد که به دلیل وسعتش از اول گفتیم آن را به بانوان اختصاص دهیم؛ مخصوصا با مدل «ورزش مادر و کودک». چون مادری که برای ورزش می‌رود، دوست دارد کودکش را همراه خود ببرد. با این تعریف به موضوع نگاه شد. گاهی ما می‌خواهیم بگوییم این مکان به بانوان اختصاص دارد؛ اما باید امکاناتی وجود داشته باشد که یک مادر واقعا به آن‌ها نیاز دارد. اگر مادری می‌خواهد ورزش کند، باید کودکش در کنارش و جایی باشد که سرگرم شده یا حداقل به تفریح او هم پرداخته شود تا مادر با خیالی راحت‌تر بتواند به سلامت خودش فکر کند. ازآنجاکه نیازها به‌روز می‌شود، ما هم باید زیرساخت را به‌روز کنیم. چنین خدماتی یکی از نیازهای امروز مادران است؛ چون خانه‌ها کوچک شده و فضای تفریح در آن‌ها بسیار محدود شده است؛ از لحاظ فرهنگ عمومی هم اولویت این موضوع مهم بوده و جامعه متوجه‌شده که سلامت مادران از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ خود مادرها نیز آگاهی فردی بیشتری دارند و به این درخواست رسیده‌اند. ما با این دیدگاه آن سالن ورزشی را به بانوان اختصاص دادیم و فضایی برای کودکان و بانوان درنظرگرفتیم. این رویکرد برای سایر ورزشگاه‌ها هم می‌تواند باشد. شاید برخی سالن‌ها وسعت نداشته باشند، ولی اگر بازخورد بگیریم و ببینیم خوب است، قابلیت تسری به بقیه ورزشگاه‌ها را دارد و ابلاغ می‌کنیم.

درباره «مراکز کار اشتراکی» زنان، با تعیین مکان،تصمیم به تولید و فروش صنایع‌دستی گرفته شده است. توضیح دهید که روند توسعه‌اش به چه صورت است؟ پرسش دیگر اینکه آیا هدف، حمایت از زنان به طور عام بوده (که اگر این‌طور است، فضای کار اشتراکی برای همه قشرها نیاز است) یا به‌منظور حمایت از صنایع‌دستی این مکان تجهیز شده است؟

یکی از چالش‌های جامعه ما مسائل اقتصادی بوده و مدل‌های کسب‌وکار اقتصادی نسبت به سال‌های گذشته تغییر کرده است. در همین راستا، یکی از راهکارهای برون‌رفت از مشکلات اقتصادی این است که حل مسائل جامعه را به تیم‌ها بسپاریم. در چند سال گذشته استارتاپ‌ها، گروه‌های تیمی، مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها در ایجاد اشتغال خیلی موفق بودند؛ اشتغال پایدار و زودبازده که صاحب شغل را هم راضی می‌کند. از سوی دیگر، شهر و استان ما دانشگاه زیاد دارد و فارغ‌التحصیلان فراوانی داریم که انتظار دارند شغلی در حد تحصیلاتشان داشته باشند.

در دانشگاه‌ها دیدیم که مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها (حتی خصوصی) خیلی خوب جواب می‌دهند. بنده وقتی خودم وارد شورا شدم، اشتغال بانوان مدنظرم بود، اشتغالی که هم خانواده‌محوری را دنبال کند و هم اینکه یک خانم تحصیل‌کرده بتواند از تحصیلاتش استفاده کند و خدمتی به جامعه ارائه بدهد. یکی از راهبردهایی که می‌تواند استفاده شود، همین مدل فضای کار اشتراکی، مراکز رشد و مراکز نوآوری است که در دانشگاه‌ها استفاده می‌شود؛ بنابراین تصمیم گرفتیم این مدل را به شهر بیاوریم و بررسی کردیم کجا امکان دارد فضاهای کار اشتراکی، مخصوصا برای بانوان داشته باشیم.اولین مرکز کار اشتراکی صنایع خلاق را شهرداری اصفهان دو سال پیش افتتاح کرد که در حوزه کتاب، پژوهش و تولید کتاب است. تیم‌ها آنجا مستقر هستند، کار می‌کنند و الحمدلله به نقطه اثر که می‌خواهند، رسیده‌اند و فروش دارند. چون آن مدل در حوزه کتاب خوب جواب داد، آمدیم تا مراکز را گسترش دهیم؛ نه به‌عنوان متولی، بلکه به‌عنوان تسهیلگر. سوی دیگر مسئله هم این بود که صنایع‌دستی اصفهان درصد بالایی از ثبت جهانی را دارد و در این صنایع‌دستی، بانوان نقش اساسی دارند؛ حتی برخی صنایع‌دستی فراموش‌شده را خانم‌ها احیا کرده‌اند. در همین راستا، فضای یک خانه قدیمی بازسازی‌شده را در محله قدیمی علی‌قلی‌آقا در اختیار داشتیم. ازآنجا که این محله هویت و اصالت اصفهانی دارد، تنها موضوعی که در این محله واقعا می‌تواند با اصفهان هم‌خوانی داشته باشد و به‌عنوان مدل ارائه شود، حوزه صنایع‌دستی است.

ترکیب نیاز جنسیتی ما با هویت شهری و فرهنگی منجر شد آنجا را به‌عنوان مکانی که هم هویت شهری دارد و هم مخصوص زنان است، انتخاب کنیم. در ابتدا استقبال خانم‌ها خوب بود؛ اما دیدیم مشکل صنایع‌دستی این است که به آن بلوغ که باید برای صادرات و فروش برسند، نرسیده‌اند. ابزاری که می‌توانست راهگشا باشد، «مرکز رشد» بود؛ بنابراین تصمیم گرفتیم یک مرکز رشد صنایع‌دستی ایجاد کنیم که تیم‌ها بیایند و مستقر شوند. از آنجاکه مرکز رشد حتما باید تأییدیه داشته باشد و شهرداری نمی‌خواست وارد این فضا شود و فقط تسهیلگر بود، طی دو هفته گذشته در حاشیه نمایشگاه فن‌نما، تفاهم‌نامه و قراردادی بین رئیس شهرک علمی‌تحقیقاتی و شهردار اصفهان منعقد شد تا این مرکز رشد تأسیس شود. الحمدلله فضای فیزیکی مکان آماده است؛ دستورالعمل پذیرش و استقرار تیم‌ها نیز تهیه شده و ان‌شاءالله پس از مشخص‌شدن شورای جذب و صدور احکام، تیم‌ها می‌توانند جذب و مستقر شوند.

آیا مزایای مراکز رشد، مثلا معافیت مالیاتی یا وام‌های صندوق‌های مختلف، شامل حال این گروه‌ها می‌شود؟

بله، زمان و شرایط مشخص است. ما در نظر داریم که فعلا ۱۱ تیم را مستقر کنیم. شورای جذب، تیم‌ها را گزینش کرده و حتما هر سال آن‌ها را ارزیابی می‌کند که آیا به نقطه بلوغ رسیده‌اند یا خیر؟ حتی اگر تیمی مشکل داشته باشد، حکم خروج از مرکز برایش صادر می‌شود.

اعضای شورای جذب چه کسانی هستند؟

یک نفر از شورای اسلامی شهر، یک نفر از شهرک علمی‌تحقیقاتی و سایران از کسانی هستند که تخصص دارند. شورای جذب، هم برنامه اقتصادی و هم اینکه آیا این محصول می‌تواند بازار را به دست بگیرد یا نه، بررسی می‌کند.

پرسش دیگرم ناظر به چهار مورد مجموعه‌های فرهنگی محله‌محور است که خبر افتتاح آن‌ها رسانه‌ای شد. ماهیت این مجموعه‌ها و تفاوتشان با دیگر فرهنگ‌سراها چیست و آن خاص‌بودنشان برای خانم‌ها چگونه است؟

تجربه ما در جنگ دوازده‌روزه این بود که بسیج یک رکن بود؛ نهادهای متولی دیگر هم بودند و شهرداری نیز به‌عنوان یک رکن از این اجزا توانست نقش خود را به‌خوبی ایفا کند. در همین راستا، «مراکز فرهنگی محله‌محور» را دنبال کردیم. این مراکز شاید از لحاظ ساختمان و سخت‌افزار تفاوتی با بقیه فرهنگ‌سراها ندارند، اما از نظر اینکه محله‌محور هستند و کنار مسجد شکل می‌گیرند یا با مسجد تعامل دارند، متمایز می‌شوند.
ما به‌دنبال تعامل دوسویه بودیم تا تمام نیازهای محله دسته‌بندی و پیگیری شود؛ حتی نیازهای نرم‌افزاری. دنبال این بودیم که تعامل بین فرهنگ‌سرا، مسجد و محله درست شکل بگیرد؛ برای همین چهار فرهنگ‌سرا را شاخص کردیم تا بتوانند پاسخ‌گو
باشند.

این چهار فرهنگ‌سرا بر چه اساس انتخاب شدند؟

محله‌هایی انتخاب شدند که ظرفیت نرم‌افزاری در آن‌ها وجود داشت؛ یعنی گروه‌هایی پای کار داشتند، مرکز فرهنگی مشارکت اجتماعی فراوان داشت، اهالی محل مشارکت داشتند و زیرساخت اجتماعی و فیزیکی در کنار هم وجود داشت. فرهنگ‌سراهایی را که در سایر محله‌ها داشتیم و مجموعه‌عواملی در کنارشان فعالیت می‌کردند، انتخاب کردیم تا بتوانند فعالیتشان را از ساختمان خود خارج کنند و به محله ببرند.

آیا فعالیت‌هایی که به طور معمول در فرهنگ‌سراها می‌بینیم در این مراکز هم هست یا صرفا نقش مدیریتی دارند؟

کارکرد اصلی فرهنگ‌سرا را حتما ایفا می‌کنند؛ چون انتظار مردم این است؛ هنوز هم مردم در نیازسنجی‌ها می‌گویند محله فرهنگ‌سرا ندارد و آن را به‌عنوان یک گلوگاه در محله نیاز دارند؛ اما اینکه این پیوند برقرار شود یا فرهنگ‌سرا مسجدمحور باشد، برای ما شاخص شد. در جانمایی‌ها و ساخت‌وسازهای جدید رویکرد ما این است که فرهنگ‌سرا که ساخته می‌شود، با رویکرد محله‌محوری باشد؛ چه در مهندسی، چه در جانمایی و چه در کارکرد. ما می‌خواهیم شبکه‌ای بسازیم که بتواند محله تاب‌آور، سالم و ایمن را مدیریت کند و خودِ محله هم در شرایط سخت تاب‌آور باشد.

با تعریفی که بیان کردید، خروجی خاص داشته‌اید؛ مثلا بگویید با این رویکرد محله‌محور به این نتیجه مشخص رسیدیم؟هرچند پرسش‌های کمی در این زمینه پاسخ روشنی ندارند.
بله؛ در فرهنگ شاخص‌گذاری خیلی سخت است؛ ولی معتقدم می‌شود شاخص گذاشت و دنبال نهادینه‌کردن آن هم هستم؛ اما هنوز شاخص دقیقی در فرهنگ شهرداری وجود ندارد؛ با این حال اگر بخواهیم موردی را به‌عنوان خروجی بگوییم، همین که یک محله بتواند مسئله خود را حل کند، یک خروجی است؛ به‌عنوان‌مثال، در محله‌ای وارد شدم که در پارک مسئله داشتند. آن پارک جزو «فضاهای بی‌دفاع شهری» شده بود؛ با اینکه به‌عنوان بوستان قرار بود مردم در آن تفریح کنند، متأسفانه به مرکز آسیب‌های اجتماعی تبدیل شده بود. جالب بود که مردم محله از لحاظ مشارکتی پای کار آمدند. کانون‌هایی مثل کانون‌های خادم‌یاری آستان قدس با هم هم‌افزا شدند و شهرداری هم تسهیلگری کرد و امکاناتی را که می‌خواستند، در خودِ بوستان فراهم کرد. این‌ها با ایجاد مراکز مشاوره و پاسخ‌گویی به مسائل حقوقی، پای خانواده‌ها را به بوستان باز کردند. وقتی این اتفاق افتاد، امنیت به بوستان برگشت و محله مسئله خود را حل کرد.

ذیل همین بحث محله‌محوری، الان در اسناد مربوط به مساجد خیلی تأکید می‌شود که مساجد باید قطب محله شوند؛ در سال‌های گذشته هم مناظره‌ای بوده که آیا فرهنگ‌سرا می‌خواهد نقش مسجد را ایفا کند؟ با درنظرگرفتن این پیشینه، در دوره ششم شورا، با توجه به نگرش دینی شورا، آیا نگاه این بوده که محله را ذیل مسجد تعریف کنیم و فرهنگ‌سرا مکمل باشد یا همان رویه قبلی که فرهنگ‌سرا کانون باشد، ادامه یافته است؟
در این دوره کار خیلی خوبی انجام شد. نقاطی شناسایی شدند که مسجد نداشتند و نیاز بود آنجا مسجد باشد. اتفاقا زمین‌هایی متعلق به شهرداری بود که کاربری مذهبی یا فرهنگی داشت. با مجموعه‌های توانمند که شناسایی شدند، مشارکت صورت گرفت و زمین‌ها با مالکیت شهرداری به این مراکز واگذار شد؛ با این شرط که به‌صورت مشارکتی ساخته شود؛ یک طبقه مسجد باشد
و یک طبقه فرهنگ‌سرا یا مرکز فرهنگی. می‌دانید که کار مشارکتی خیلی سخت‌تر پیش می‌رود؛ مخصوصا مشارکتی که باید با مردم باشد. اگر خودمان فرهنگ‌سرا می‌ساختیم، خیلی راحت‌تر بود؛ با پیمانکار قرارداد می‌بستیم و تمام می‌شد؛ اما اینکه یک مرکز پای کار بیاید و با اعتقاد جلو برود، در نگاه ما بود و اتفاقا عملی شد. قراردادهای خیلی خوبی در محله‌هایی که مسجد نبود با مراکز فرهنگی توانمند بسته شد. جالب اینکه بعد از چند پروژه، خودِ مراکز فرهنگی آمدند و گفتند ما در این محله این امکانات را داریم و اشتراک‌گذاری می‌کنیم.

به کانون‌های فرهنگی اشاره کردید. با توجه به سابقه حضور پررنگ جریان‌های فرهنگی در اصفهان و اینکه در چند سال گذشته کانون‌های فرهنگی دخترانه پررنگ‌تر شده‌اند، رویکرد شورای ششم درباره کانون‌های فرهنگی دخترانه چه بود؟ قبلا گفته بودید که در این دوره بیشترین اختصاص بودجه را به کانون‌های فرهنگی داشته‌ایم.

الان در این زمینه نمی‌توانم صحبتی بکنم؛ چون پروژه مهم ما اعطای مکان به کانون‌های فرهنگی پرجمعیت بود که به‌طور مصداقی برای کانون مشخصی هنوز به نتیجه نرسیده است.

ارتباط شورا با گروه‌های زنانه مستقل (پژوهشگران حوزه زنان، تولیدکنندگان پادکست، کتاب و…) چگونه است؟

من چون شاید تنها بانوی شورا هستم، ارتباط‌های زیادی با این گروه‌ها داشته‌ام؛ اما قرار نیست در کارشان دخالت کنیم؛ صرفا جنبه حمایتی داریم؛ مثلا در حوزه تاریخ بانوان یا تولید محتوا، چون محتوای درست تولید می‌کردند، ما سفارش خدمت به آن‌ها دادیم یا در «هفته فرهنگی اصفهان» در گذر فرهنگی چهارباغ، رویدادی به نام «اصفهان‌بان» با مشارکت همین گروه‌ها برگزار شد؛ همچنین تأسیس مراکز کار اشتراکی در حوزه کتاب و پژوهش دقیقا برای حمایت از همین گروه‌ها بود.

با توجه به اینکه اواخر این دوره شوراست، آیا از عملکرد شورا در حیطه زنان راضی هستید؟ معمولا گفته می‌شود که یک خانم در مقابل ساختار مردسالار یا مردمحور چه کاری می‌تواند بکند؟

به نظر خودم، با اینکه تنها بودم، اما تمام همکاران مرد من امنیت و حمایت خیلی خوبی داشتند. مهم‌تر از همه، خودِ شهردار به‌شدت با مفاهیم آشنا بودند و حمایت کردند. همین «تشکیل اداره بانوان و خانواده» کار بزرگی بود که با کمک شهرداری انجام شد. چون ساختار اداری به سختی اجازه اضافه‌شدن می‌دهد و نهادهای بالادستی سخت‌گیری می‌کنند؛ اما با هوشمندی شهردار این اداره و سپس در سال دوم کمیسیون مربوط در شورا تشکیل شد.

آیا از نگاه مردمی هم این عملکرد، مثبت ارزیابی شده است؟

این موارد را رصدخانه شهر دنبال می‌کند؛ اما شاخصی که خودم می‌توانم بگویم، همین مراکز کار اشتراکی و اقدام‌های مسئله‌محور برای بانوان است. در شهری مثل اصفهان، شاید بگویید ما فقط یک مرکز کار اشتراکی یا چند اتاق مادر و کودک داریم؛ اما در کلان‌شهرها «آغاز یک کار» خیلی مهم است. وقتی کاری آغاز شود، وارد برنامه و بودجه می‌شود و روی ریل می‌افتد. این مانند دوی امدادی است؛ ما کار را پیش بردیم و ان‌شاءالله گروه بعدی توسعه دهند. ادامه دادن راحت است؛ اما «اولین» بودن و شروع‌کردن سخت است.