به گزارش اصفهان زیبا؛ دکـتـر ابـراهیـم فـیــاض، اسـتـاد مردمشناسی دانشگاه تهران است و او را با بحثهای همیشه متفاوتش میشناسیم. تختفولاد
هنگامی که از اصفهان صحبت به میان آمد، ایشان مشتاق صحبت بود و در این میانه مشخص شد که ایشان تا چه حد به تختفولاد علاقهمند است و در این زمینه مطالعات خوبی دارد.
فیاض برایمان از عشق خود به بزرگان مدفون در آن سرزمین میگوید و اعتراف میکند که دوست دارد از هواپیمای بر فراز اصفهان، تختفولاد را ببیند.
در طول تاریخ، جایگاه تخت فولاد را در میان مردم و شهر اصفهان چطور میبینید؟
آنچه از مکانهای زیارتی به مدنیت اصفهان کمک کرده، تختفولاد بوده است.
این سرزمین بیرون از شهر با پلی به مدینه وصل میشده آن هم با پل معناداری به نام خواجو. اصفهانیها به سبب زندگی در کنار کویر، زندگانی باعقلانیتی داشتهاند. عقلانیت اقتصادی داشتند که بعدها از دل آن عقلانیت صنعتی هم درآمده است.
از طرف دیگر میدانیم که اصفهان، قلب ایران است. ازلحاظ جغرافیایی و بُعد اندیشه و معنا هم قلب ایران است. کسی را نداریم که در فلسفه حرفی برای گفتن داشته و فلسفه خوانده باشد و از اصفهان رد نشده باشد و جای تأسف دارد که مدرس بوعلی سینا در اصفهان هنوز جایگاه مناسبی ندارد. همین نشان میدهد که ما باید اصفهان را برای مخاطب بیرونی بازسازی بکنیم.
در این بازسازی باید متوجه تختفولاد بشویم. در این رویکرد متوجه انسانهای بزرگی میشویم که آنجا دفن هستند و برای اصفهان تا مدتها معناسازی
کردهاند.
معناسازی آنان نظام کنشی اصفهانیها را هم در پی تاریخ شکل داده است. کنشی که با عقلانیت اقتصادی و صنعتی اصفهانی نسبت داشته و با معنای فلسفی آمیخته بوده و از طرف دیگر بعد عبادتی داشته است.
آقامحمد بیدآبادی از تختفولاد به سمت شهر میآمده و به مریدان میگوید وای به حالتان! شما که شب تا صبح در تختفولاد عبادت کردهاید اگر به وقت عبور از پل خواجو و دیدن انسانهای مست به خود بگویید که من برتر از اینها هستم، با همین یک لحظه احساس، دچار خودپسندی شدهاید.
تصور کنید یک پل، شراب، یک طرف تختفولاد و آن طرف اصفهان.
لحظهای را تصور کنید که بیدآبادی میگوید وای به حالتان اگر در هنگام بازگشت به شهر، یک لحظه احساس برتری کنید.
چنین افرادی وقتی وارد اصفهان میشوند، چگونه معنایی ایجاد میکنند؟ وقتی این افراد امام جماعت میشوند، چگونه با مردم رفتار میکنند؟
تختفولاد ظرفیت عظیمی برای جذب گردشگرهای داخلی و خارجی دارد؛ اما چندان هم در میان مردم شناختهشده نیست. چگونه میشود بعد گردشگری تخت فولاد را برجستهتر کرد؟
دقیقا سؤال این است که چرا برای چنین مجموعهای در بعد توریستی کار جدی صورت نگرفته است؟ الان مردم اصفهان پل خواجو را میشناسند؛ اما تختفولاد را بلد نیستند. قبول دارید؟ پس باید بعد توریستی آنجا را قوی کنیم.
باید امکانات برای مردم و مسافران فراهم کنیم. چرا کسی نمیتواند آنجا بیتوته کند؟ چرا ما نباید هتل اطراف تخت فولاد داشته باشیم؟ اگر میخواهید هویت معنوی اصفهان حفظ بشود، باید به بعد گردشگری تختفولاد توجه کنیم.
وقتی حرم امام رضا به مشهد هویت میدهد، تختفولاد هم میتواند چنین کارکردی داشته باشد؛ زیرا این سرزمین محور مدنی اصفهان است. مردم وقتی به اصفهان میآیند، کجا باید بروند که به تختفولاد نزدیک باشد؟
نگاه صرفا توریستی به تخت فولاد به این مجموعه آسیب نمیزند؟
اصفهان در این زمینه با نوعی سکولاریزاسیون مواجه شده است. وقتی به مسجد شیخ لطفالله میروید، بعد معنوی را نمیبینید. اما وقتی وارد مسجد جامع اصفهان میشوید، بعد معنوی برقرار است. در مسجد جامع دهلی نو هم دقیقا همینطور است. ولی اینجا عکس شده و مساجد را برای مقاصد توریستی سکولار کردهاند.
تختفولاد را نمیشود اینگونه نگاه کرد؛ از مزار خرازی و کاظمی تا سرزمینهای قدیم. خبر داریم که شهید سلیمانی شبهایی را در کنار قبر خرازی و کاظمی گذرانده است. برای حاج قاسم این نقطه جای مهمی است.
پیشنهاد میکنم که تختفولاد زیارت اینترنتی هم داشته باشد. یقین دارم اصفهانیهایی که از این شهر مهاجرت کردهاند، دوست دارند که با تختفولاد بهنوعی ارتباط برقرار کنند.
من وقتی از طرف شمال وارد اصفهان میشوم و از پس یک بلندی شهر را میبینم، به اصفهان تعظیم میکنم. با هواپیما هم که وارد اصفهان میشوم، برای بـزرگانش فـاتحه میخوانم. تختفولاد قلب اصفهان است و زیارتگاهی آرامشبخش برای مردم شهر. در شیراز آرامگاه حافظ شناختهشده است؛ اما تختفولاد آنقدر شناختهشده نیست. این جای تأسف دارد.
پس نظر شما این است که باید تختفولاد را به مردم شناساند. پیشنهاد شما برای معرفی این اثر معنوی و تاریخی به مردم چیست؟
باید به روشهای مختلف تختفولاد را معرفی کرد؛ هم برای خواص و هم عوام.
امکانات استراحت و پذیرایی باید وجود داشته باشد. برای شهرهای دیگر هتل نزدیک به تختفولاد میخواهیم. برای زیارت بیایند، کنارش تفریح هم بروند. برنامهها و جشنوارههایی برای تختفولاد بگذاریم همراه با معرفی محصولات خاص اصفهان. مثلا اگر در اصفهان گلابی و بِه معروف است، در فصلش همراه با جشنواره آنها تختفولاد را معرفی کنیم. مگر این نیست که جشنواره انار داریم؟ تختفولاد را هم در کنار آن محصول خاص اصفهان معرفی کنیم.
اگر اقتصاد را در کنار زیارت ببینیم، گردشگر میآید. مشهد نمونه موفقی است. درنهایت باید بدانی که مدنیت اصفهان در نسبت با تختفولاد تعریفشده است. هم زنده است و هم معنابخش.
رکنالملک اصالتا شیرازی بوده است. او سالها در کنار ظل السلطان بود اما بدنام نشد. رکن الملک مسجدی بسیار زیبا در تخت فولاد ساخت تا مردم شبهای جمعه آنجا دعای کمیل بخوانند و بیتوته کنند. چه تصوری در انسان آن زمان بوده که با آن همه کاستی در داخل شهر آمده و در قـبـرسـتـان سـرمایـهگـذاری کـرده است؟
وهابیت ضد مدنیت است و قبور را خراب میکند. این قبور مظهر مدنیت هستند و آنها زیارتگاهها را ویران میکنند. اگر الان بقیع را بسازند چقدر هویت به مدینه میدهد؟ بهشدت چهره این شهر را تغییر میدهد. این مدنیت در اصفهان وجود داشته است.
اگر میخواهید به مدنیت شهر کمک کنید، باید قبرستانهایتان را آباد کنید. جدای از بحث معنویت و حضور ارواح، سنت تاریخی امکانات و ابزاری را در تختفولاد گردآوری کرده است. امامزادهها و عرفایی که در شهرها بهصورت پراکنده دفن هستند، مـنبع معنویت هستند.
تـختفـولاد منشأ حیات است و جنبه ملکوتی دارد. معتقدیم که معادل کعبه در عالم بالا، بیتالمعموراست. قطعا تختفولاد هم صورت ملکوتی در عالم بالا دارد.
بیتوتهها در این سرزمین برای این شکل میگرفته که با این صورت عرفانی پیوند پیدا میکرده است. اینگونه معنا تولید میشود.
شما مانند آن شعر معروف میرفندرسکی صحبت میکنید که میگوید: صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
دقیقا. این همان قصه است. تختفولاد صورتی ملکوتی دارد که وصلشدن به آن بهشدت معنابخش است. اعتقاد من این است که از دیرباز معنا در تختفولاد به وجود میآمده و همین معنای تولیدشده در سطح شهر اصفهان مبادله میشده است.
مبادله معنا در طول تاریخ و جغرافیا برقرار بوده و واسطه اتفاق همین آدمهای عادی و معمولی شهر بودهاند. همین الان مردم بر سر کدام انسان معمولی تجمع میکنند؟
بله برای مثال شهید تورجی زاده یا کشکیکچی که از ملازمان امامزمان(ج) بوده است.
برخی شهدا در تاریخ میمانند؛ مانند امامزادهها. خیلی امامزاده داریم اما برخی از آنها در تاریخ میمانند. هرچقدر هـم زمان میگذرد، برجـستـهتر میشوند. مردم هم بیشتر حال معنوی میبرند.
تولید معنا در آن مکانهـا رخ میدهد و مبادله معنا به شـهر میرـیزد و در نــظــام ارتــباطـی اصفهان، تولید معنا در تخت فولاد شکل میگیرد و سرازیرشده به شهر میرسد.
تختفولاد از لحاظ جغرافیایی در طرف شیراز است. این نکته خاصی را به ذهن شما متبادر نمیکند؟
این هم نکته دارد. شیراز واسطه تولید فرهنگ هندی بوده است. فرهنگ عرفان هندی در شیراز بازتولید ایرانی شده است. درست است که این ریشه در شیراز شکل گرفته اما تنه فرهنگ ایران در اصفهان است.
بابارکنالدین اصلیتی شیرازی دارد و مزارش در اصفهان میشود ملجأ جناب شیخبهایی. به شیخ بهایی الهام میکند و حتی زمان مرگش را به او میگوید.
رازونیازهای شیخبهایی که نماد مدنیت و معنویت توأمان است کجاست؟ در چلهخانه بابارکنالدین.
مسجد رکن الملک 120 سال پیش ساختش کامل شده و انگار آخرین مسجد جدی ایران است. انگار در این صد سال اخیر مسجدی در این حد نداشتهایم.
اینکه میفرمایید فقط مربوط به معماری مسجد نیست. جاهایی ساخته شده و زیبایی زیادی دارد؛ اما من معنویت را پشت این معماری احساس نمیکنم. مسجدی که درست ساخته میشود اولش برای این است که برای خدا ساخته شده است. خدا هم پشت سرش میآید.
چند سالی است مصلای اصفهان در دل تختفولاد ساخته و برپایی نمازجمعه به آنجا منتقل شده است. این همجواری آسیبزا نیست؟
مسائل را باید منظومهوار ببینیم. اگر برای مصلای اصفهان دنبال معنویت و هویتی هستیم، همه از تختفولاد است.
منظومهوار نگریستن یعنی این که مردم فقط جمعهها برای نماز آنجا نیایند؛ بلکه برای ورزش صبحگاهی هم پیشبینی داشته باشیم. امروز در مشهد، مردم برای زیارت که میآیند، تفریح و خریدشان هم انجام میدهند. متأسفانه برخی آقایان جنگ میان سیاحت و زیارت راه انداختهاند.
یعنی شما با حضور هایپرمارکت در بدنه مصلا مشکلی ندارید؟
کاملا موافقم. در گذشته هم کنار بارگاه بزرگان ما، بازار بوده است.
ما در اسلام رهبانیت نداریم. وقتی میروم مشهد، فقط دوست دارم حرم باشم نه هیچ جای دیگر. اما وقتی با خانواده و دیگران میروید، تفریح میخواهند. حتی من هم با این روحیاتم کاملا اعتقاد دارم که زیارت و سیاحت با هم است. زیارت بروند و کیفش را هم ببرند. من که نباید روحیات خودم را به دیگر تحمیل کنم.
نمیتوان سلیقههای خودمان را به مردم تحمیل کنیم. این تحمیل به نفع اسلام نیست. اگر رونق در بعد اقتصادی است، این وجه هم باید در فضای تختفولاد زنده شود. اگر محیط تختفولاد در گذشته طوری بوده که شبها موجب ترس میشده، خب این باید برطرف میشده و امکانات در زمستان و تابستان به نحوی فراهم شود.
در مصلای تختفولاد هم باید سه وعده نماز جماعت برقرار شود. اگر بروید مساجد اهل سنت را ببیند، این را میبینید. اصلا باید جایی برای نماز دائمی و قسمتی هم برای درازکشیدن و خوابیدن باشد. هم نماز برقرار باشد و هم امکان خواب.
جنگی میان دنیا و آخرت نیست. اصلا ازدواجها در تختفولاد برقرار شود. سعی کنیم تختفولاد را با زندگی امروزی بیشتر درگیر کنیم.