به گزارش اصفهان زیبا؛ سینمای ایران امروزه به نیمهراه خود رسیده است و تقریبا آنچه را باید پشت سر میگذاشته، آزموده و تجربه کرده و از سر گذرانده است؛ از تجربه برخی ژانرها گرفتهها تا برخی از سبکها که حقیقتا در بسیاری از آنها نشان داده است قابلیتهای مختلفی دارد.
اما آنچه برای ادامه مسیر اهمیت دارد و بر آن تأکید میشود، توجه بیشازپیش به سلیقه و ذائقه مخاطب است؛ نه آن سلیقه و ذائقه که بیهنری را به هنرمند تحمیل کند. خیر، منظور آن سلیقه و ذائقه فطری مخاطب است که میتواند سلیقه ارادی او را نیز تحریک کند و به سمت زیبایی سوق دهد.
سینما بدون مخاطب سینما نیست
اهمیت مخاطب در وهله اول از این مسئله برخاسته است که اساسا سینما بدون مخاطب، سینما نامیده نمیشود و مخاطب را میتوان یکی از ارکان جداییناپذیر و مهم سینما دانست؛ چراکه حتی اگر یک فیلمساز فقط و فقط برای خودش فیلم بسازد، باز هنگامیکه به تماشای فیلم خود مینشیند، در جایگاه مخاطب نشسته است.
اینگونه میتوان متوجه این نکته شد: مخاطب، مفهومی است که در نسبت با فیلم تعریف میشود و اساسا فیلمی که نتواند نسبتی با مخاطب خود پیدا کند، محکوم به شکست و زوال است.
سینمای ایران اما در ادامه راه خود باید برگشت و رجوعی به خواست مخاطب داشته باشد. این برگشت و رجوع چه بهتر است که با نگاهی به سالهای ابتدایی شکلگیری سینما در جهان اتفاق بیفتد.
سینما ذاتا یک سرگرمی است
در همان ابتدای شکلگیری سینما و پس از گذشت چند سال، یک تعریف برای همه بهصورت کامل شکل گرفته بود و همه آن را قبول کرده بودند و آن «سرگرمی» بودن سینما است.
سینما ذاتا یک سرگرمی است که بشر را با دنیایی از مفاهیم دیگر نیز آشنا میکند؛ اما تقدم سرگرمی بر مفهوم در این پدیده بهوضوح دیده میشود.
حلقه مفقوده سینمای ایران
اینکه مخاطب باید در تمام طول فیلم مجذوب این اثر هنری باشد و حتی اگر با مضامین یا مفاهیم آن ارتباطی برقرار نمیکند، حداقل از نشستن در سینما و به یک پرده بزرگ در تاریکی خیره شدن ناراضی نباشد، این همان حلقه مفقودهای است که متأسفانه در سینمای ایران دیده میشود.
مخاطب حتی فیلمی را که از لحاظ مضمون دوست دارد، نمیتواند تحمل کند و با اکراه و بیمیلی تمام بر صندلی سینما باقی میماند و آرزوی پایان این دقایق خستهکننده را دارد؛ این در حالی است که سینما ذاتا نباید این گونه باشد؛ زیرا سرگرمی ذاتا این چنین نیست.
بهعنوانمثال، اگر شما بهدنبال هر سرگرمی بروید، قاعدتا ثانیهها را نمیشمارید تا آن سرگرمی به پایان برسد؛ چراکه اساسا همانطور که از این اسم پیداست، شما انتخاب کردهاید تا مدتی را عملا سرگرم شوید و لذت ببرید.
مخاطب سینمای ایران کاملا فهیم و بااستعداد است
بحث را درباره اینکه این سرگرمی باید تمیز بوده و با فطرت پاک آدمی همسو باشد، گسترش نمیدهیم؛ چراکه این نکته را بهعنوان یکی از بدیهیات هنر میدانیم و اساسا هنری را که تمیز نیست و با فطرت و روح الهی انسان همخوانی ندارد، نمیتوانیم هنر بنامیم؛ بلکه اثری است که سعی دارد خود را بهعنوان هنر غالب کند.
در ادامه باید گفت که مخاطب سینمای ایران مخاطبی کاملا فهیم و بااستعداد است که بهخوبی میتواند فرمولهای رایج برای مخاطب در فیلم را حل کند و به نتیجه برسد. این مخاطب در لحظههایی که فیلم نیاز به خندهگرفتن دارد، درست میخندد و در لحظههای تراژیک فیلم، درست متأثر و غمگین میشود.
مخاطب ذاتا به زیبایی و کمال هنری گرایش دارد
فیلمساز اگر نتواند بر مخاطب تأثیر درست و منطقی بگذارد یا مخاطب را در فرمولها جای دهد، مقصر خود اوست و نمیتواند برای فرار از این موضوع مخاطب را متهم به کجسلیقگی یا بیسلیقگی کند؛ چراکه هم مطرح کردیم مخاطب ذاتا میل به زیبایی و کمال هنری دارد و هم مخاطب سینمای ایران را مخاطبی باهوش و بااستعداد دانستیم.
بهطور واضح باید بگوییم که نیاز مخاطب امروز سینمای ایران این است که تمام دقایقی را که در سینما حضور دارد، فارغ از اینکه فیلم در چه ژانری است، بر سرگرمی بودن این پدیده درود بفرستد؛ نه آنکه از این همه بیهنری و این همه بیروحی در اثر خسته و فرسوده شود؛ شاداب و سرحال وارد فضای سینما شده و رنجور و خسته از آن خارج شود.
فیلمساز باید مخاطب را به رشد و تعالی برساند
حتی اگر یک فیلمساز در ژانرهای تلخ و پرمعضل فیلم میسازد، باید آنچنان کار خود را درست انجام دهد که مخاطب را به رشد و تعالی در آن مضمون برساند.
فیلمساز باید به این نکته توجه کند که نباید انبوهی از مضامین دارای افسردگی و غم مضاعف را بر مخاطب القا کند و او را بیدفاع و شبیه شخصیتهای فیلم بیچاره و مفلوک سازد.
در پایان آنچه باید حائز اهمیت باشد این است که پاسخگیری از مخاطب، پیش و پس از فیلم راهی است که برای رفتن بهسوی سینمای پرمخاطب و پویا و زنده بسیار کارساز و دارای نکتههای مثبت فراوان است. امیدواریم فیلمسازان جوان و بااستعداد امروز سینمای ایران این راه را فراموش نکنند.