به گزارش اصفهان زیبا؛ موضوع «روایتها و قصههای شهر» بهعنوان یک پارادایم و نگاهی نو در موضوع توسعه شهری و همچنین حفاظت از بافتهای تاریخی در جهان مطرح است و عملا میتواند معنا را به شهر برگرداند و موجب توسعه شهری شود.
آنچه در ادامه میآید، خلاصهای از توضیحهای «رضا فیضی»، پژوهشگر شهر، در سیودومین نشست تخصصی بازآفرینی شهری پایدار با موضوع «بافت تاریخی راوی قصههای شهر» است که از سوی سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان برگزار شد.
فیضی درباره واکاوی و پرداختن به موضوع روایت در شهر گفت: همواره خاطره بهعنوان یک واژه و مسئله بنیادی مطرح است. وقتی میخواهیم درباره خاطره حرف بزنیم و به روایت برسیم، میتوانیم خاطره را بهصورت مبنا تعریف کنیم. خاطره بهمثابه یک جامعه است. جامعه یک عنصر واحد و پویاست که همانند انسان ویژگیهایی دارد.
او درباره خاطره و نقش آن در شکلگیری هویت فردی، توضیح داد: خاطرهها، عناصر اصلی شکلدهنده قصه زندگی افراد هستند و رویدادهای دراماتیک و تراژیک که در خاطر انسان ثبت میشوند، هویت و کیستی او را میسازند و بهنوعی شخصیت انسان تحتتأثیر تجارب مهم زندگی اوست؛ همچنین لحظهها و رویدادهای پراهمیت زندگی افراد به شکل خاطره در ذهن او ثبت میشود.
او با تأکید بر اینکه انسان به اعتبار خاطرههایش بزرگ و ارزشمند میشود، ادامه داد: همواره تجربه زیست، تجربه لحظههای دراماتیک و تراژیک عمیق و لمس عمیقتر جهان پیرامون موجب اعتبار افراد میشود و گاهی یک تجربه تراژیک موجب رشد شخصیت فرد میشود؛ البته تفاوتی نمیکند که این تجربهها شیرین باشد یا تلخ؛ عظمت رویداد درهرحال تأثیرگذار است.
فیضی تصریح کرد: همانند فردی که دچار آلزایمر است، ازدسترفتن تجارب خاطرههای فرد، موجب پایان تلخ و غمانگیز او میشود.
او با تأکید بر اینکه در شکلگیری خاطره، مکان فیزیکی و کالبد پیرامون با جزئیات زیادی در ذهن افراد ثبت میشود، گفت: فضاهای شهری محل انباشت خاطرههای جمعی ارزشمند و دارای هویت میشوند و بافت تاریخی نیز محل انباشت بیشترین میزان خاطرههای شهر است.
این پژوهشگر شهری با بیان اینکه پاککردن حافظه تاریخی شهر موجب کمرنگشدن ارزشهای انسانی و پیوندهای اجتماعی میشود، تصریح کرد: محصول پاککردن خاطرههای شهر چیزی جز شهر خشن، بیهویت و ناکجا نیست. همواره هویت شهر، انسانمحور است؛ نه ساختمانمحور یا خودرومحور. در چنین شهری ارزشهای انسانی ارتقا مییابد. کیفیت شهر در درجه اول حاصل حضورپذیری بالا و سرزندگی فضای شهری است و این سرزندگی بهشدت تحتتأثیر هویت و خاطرههای جمعی شهر قرار دارد.
به گفته فیضی، پاککردن خاطره جمعی و حافظه تاریخی موجب کمرنگشدن ارزشهای انسانی و پیوندهای اجتماعی میشود و بهنوعی، اگر حافظه تاریخی شهر ما پاک شود، ارزشها و پیوندهای آن نیز پاک خواهد شد.
خاطرههای جمعی شهرتان را حفظ کنید
اما «خاطرههای جمعی» چیست؟ به عقیده رضا فیضی، خاطرههای جمعی یک شهر میتواند رویدادهای تاریخی، فعالیتهای جمعی، آیینها، مشاهیر یا کیفیتهای طبیعی و کالبدی یا حتی روندی از جریان پیوسته زندگی روزمره اهالی شهر باشد؛ همچنین فضاهای شهری با شکل کالبدی به قید خاطرههای جمعی در حافظه شهروندان ثبت و تبدیل به نشانههای ذهنی شهر میشود؛ از سوی دیگر، این فضاها به خاطر آورده و توسط مردم برای حضور انتخاب میشوند و خاطرههای نسلهای پیدرپی در آن ثبت و انباشته و درنهایت، مفهوم شهر را شکل میدهند.
او با تأکید بر اینکه روایت شهر به «خاطرهها» زنده است و خاطره به روایت، گفت: خاطرهها اگر روایت نشوند، محو میشوند. روایت خاطرهها موجب بازنوازی احساس ارزشمند لحظه و شکلگیری آن خاطره در لحظه اکنون شده و جامعه با روایت ساخته میشود. اینکه جامعه ما چه نوع روایتی را بیشتر بازخوانی میکند، مسیر، ویژگیها و جایگاه ما را در جهان پیرامون مشخص خواهد کرد.
این پژوهشگر شهری، روایت خاطرهها را موجب عمیقتر و نهادینهشدن ارزشهای انسانی، فرهنگی، رفتاری و تاریخی رویدادها در وجود مخاطبان دانست و ادامه داد: روایت مداوم خاطرهها و ارزشهای شهر موجب ثبت، ارتقا و انتقال آن به نسلهای بعد خواهد شد.
او با اعتقاد به اینکه بدون روایت، فضاهای شهری به مکانهای دارای هویت و معنا تبدیل نخواهند شد، به خاطره «لالهزار» برای نسل امروز اشاره و اظهار کرد: هنر، ابزار روایت است و هر بار روایتکردن یک خاطره جمعی موجب سنگینترشدن بار ارزشی فضا در شهر میشود.
فیضی با اشاره به اینکه مراسم محرم در شهرهای ما روایت یک ارزش عمیق اجتماعی است که در طول قرنها بازخوانی شده است، اظهار کرد: فضاهایی که توسط مردم برای حضور انتخاب میشوند، روایتهای قویتری در بطن اجتماع دارند.
او با تأکید بر اینکه برندسازی شهر از طریق روایت شکل میگیرد، گفت: برای ساخت روایت به یک کلانروایت نیاز داریم؛ البته توسعه کلان روایت شهر مراحلی دارد که در مرحله اول بررسی اطلاعات اولیه و ازنظر درونی معلوم میکند که چه چیزی هویت شهر و ازنظر بیرونی چه چیزی تصویر شهر را مشخص میکند؛ همچنین در بخش ارزیابی اطلاعات پایه، توجه به ماهیت هویت شهر مطرح است که وقتی با برداشت بیرونی از تصویر شهر ادغام شود، میتواند به یک برند شهری قدرتمند تبدیل شود و در مرحله تدوین نیز داستان اصلی، پیام، تعارض، مؤلفههای شناختی و عاطفی و طرح قرار دارد و در بررسی نهایی نیز تعیین میشود که آیا داستان اصلی شهر منحصربهفرد است یا خیر.
وقتی قدرت قانون بر قدرت سرمایه میچربد!
فیضی، روایت حادثه 11 سپتامبر، مسیر گردشگری شهر پاریس، روایت موضوع نژادپرستی آمریکا یا چنگدو چین را نمونههایی از روایت یک داستان در شهر توصیف کرد و با بیان اینکه روایت بسیاری از شهرهای تاریخی و فرهنگی کشور در حال ازبینرفتن است و هیچگونه فکری برای حفظ آن نشده، گفت: ما در دورهای قرار داریم که به دلیل جریان اقتصادی حاکم، زمین و املاک حالت سوداگرانه پیدا کردهاند. بخشی از این موضوع به ساختار اقتصادی برمیگردد. متأسفانه، بسیاری از بافتهای تاریخی و آبروی شهرهای تاریخی ما در رقابت با جریان اقتصادی ارزش کاذب زمین از بین میروند. اگرچه در عمل درگیر سود کوتاهمدت و همراه و همیار بلدوزرچیها میشویم و نمیتوانیم از این داشتهها حفاظت کنیم، ضرورت دارد در این شرایط تصمیمهایی خلاقانه اتخاذ کنیم.
به عقیده این پژوهشگر، متأسفانه امروز زور سرمایه از قوانین بیشتر است و اگرچه حق انتقال توسعه میتواند مانع این اقدام شود و دنیا نیز به این سمت رفته است، در ایران هنوز به این باور نرسیدهایم.
رضا فیضی در پایان، با طرح این پرسش که باید دید متولی اصلی روایت در شهر کیست، خاطرنشان کرد: روایت، موضوعی از بالا به پایین نیست و اتفاقا برعهده مردم قرار دارد؛ البته مدیریت شهری باید بستر آن را فراهم کند. شهرسازی موضوعی از جنس فعالیتهایی همچون نجاری نیست؛ بلکه از جنس فعالیت باغبانی است. اینکه تصور کنیم مدیریت شهری متولی روایت در شهر است، اینگونه نیست؛ اما تنها باید امکان یادآوری این موضوعها را فراهم کند.