به گزارش اصفهان زیبا؛ یکی دیگر از نشستهای تخصصی بازآفرینی پایدار به همت دبیرخانه انتقال تجربیات بازآفرینی منطقه 2 کشور با عنوان «بازآفرینی شهری با رویکرد اجتماعات محلی» به روایت دکتر جمیله توکلینیا، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و عضو مرکز مطالعات ناحیهای و آمایش سرزمین و با حضور مدیران شهری کلانشهرها و متخصصان و محققان شهری بهصورت برخط برگزار شد.
توکلینیا در این ارائه ابتدا ساختار و شکلگیری بازآفرینی را بررسی و در ادامه به مدلهای اروپایی و ایرانی در این خصوص اشاره کرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به مشکلات مربوط به مسئلهشناسی پروژههای شهری گفت: فقدان و عدمکاربرد روشهای علمی در تشخیص مسئله و مسئلهیابی، بیتوجهی به نقش مردم و مدیریت محلی در ارائه و تعریف مسئله، ضعف برنامهریزی آموزشی و عدمشناخت سازمانهای دولتی، عمومی و مردمی از یکدیگر در خصوص امکانات، محدودیتها و ارتباط با هم برای بیان مسائل شهری، تمرکزگرایی در مسئلهیابی و تعیین مسائل شهری از بالا به پایین از مهمترین موضوعاتی است که باید در مسئلهشناسی پروژههای شهری به آن توجه کرد.
توکلینیا با اشاره به مسئله شهرنشینی امروز تصریح کرد: افزایش نرخ شهرنشینی، رشد نقاط شهری در کشورهای کمترتوسعهیافته و رشد سریع کلانشهرها ازجمله مسائلی است که در شهرنشینی امروز به وضوح دیده میشود.
او ادامه داد: اگر از لحاظ تاریخی بررسی کنیم، در پنجاه سال گذشته فقط 30درصد جمعیت دنیا در شهرها زندگی میکردند و در حال حاضر 50درصد جمعیت دنیا در شهرها زندگی میکنند. آمار نشان میدهد در سال 2030 حدود 60درصد جمعیت دنیا ساکن شهرها خواهند شد و بخش عمدهای از این جمعیت در کشورهای کمترتوسعهیافته هستند. اگر این موضوع را در کلانشهرها بررسی کنیم، سال 1950 فقط 9کلانشهر در دنیا وجود داشت که هفت شهر در کشورهای غربی بودند و دوشهر در کشورهای آسیایی؛ اما تا سال 2000 این تعداد کلانشهرها در کشورهای اروپایی و آمریکایی از هفت به 10 رسیده و در کشورهای درحالتوسعه قاره آسیا به 17 شهر افزایش پیدا کرده و 17 کلانشهر جدید به وجود آمده است.
به گفته این استاد دانشگاه، در سال 2015 این تعداد به 34 شهر رسیده است. طبق تحقیقات، گفته میشود که در سال 2030 این تعداد به 60 کلانشهر افزایش پیدا خواهد کرد که این موضوع بسیار مهم و تأملبرانگیز است. چرا تا این حد نرخ شهرنشینی افزایش پیدا کرده است؟ به دلیل اینکه شهرها و سکونتگاهها منابع اصلی اشتغال و سکونت را فراهم میکنند و مکانی برای این فناوریها هستند.
شهرها؛ منبع اصلی ایجاد ثروت، اشتغال و رشد تولید
عضو مرکز مطالعات ناحیهای و آمایش سرزمین با بیان اینکه شهرها مبنع اصلی ایجاد ثروت، اشتغال و رشد تولید هستند، خاطرنشان کرد: شهر میتواند مکان فناوریهای نوین و اتصال به شبکه جهانی، محیط رقابتی و مکان تجمع و میانکنش متخصصان و حرفهمندان، مکان فرصتهای جدید برای آموزش، گفتوشنود فرهنگی، نو آوری و صرفهجویی در انرژی و موتور اقتصاد محلی، منطقهای و ملی باشند.
توکلینیا در ادامه با بیان اینکه شهر هم چالشآفرین و هم چالشزا هستند، گفت: فقر، افت شهری، نابرابری، فرسودگی و ناکارآمدی از مهمترین چالشهای شهری است که راهحل آنها حکمروایی خوب، رویکرد پایداری به شهر، رویکرد توسعه فضایی پایدار، بازآفرینی، رویکرد اجتماعی و مشارکتی است.
او نشانه چالشهای شهری را افزایش فاصله در درآمد، جرم و کشمکشهای نژادی و قومی، افت صنعت، افزایش بیکاری، وابستگی رفاهی، فرسودگی زیرساختها، عدممزیت یا محرومی برشمرد و تصریح کرد: تفاوت در سرمایهگذاری در شهر، قابلیت جابهجایی سرمایه، افت اقتصادی ناشی از خروج سرمایه، فرسودگی اقتصادی، بیکاری گسترده و تفاوتهای فضایی، سرعتگرفتن چرخه جهش و زوال شهری میتواند از نشانههای دیگر چالشهای شهری باشد.
عرصههای ناهمگون و ناکارآمد شهری
توکلینیا در خصوص عوامل اثرگذار در عرصههای ناهمگون و ناکارآمد شهری گفت: افزایش جمعیت و وسعت، مدیریت چندپارچه، نارسایی برنامهها، غلبه تفکر کارکردگرایی، تشدید روندهای مهاجرت به شهر، زوال روزافزون بافت قدیمی، گسترش سکونتگاههای غیررسمی، قرارگیری کاربریهای ناهمگون در درون محدوده شهر (مراکز نظامی و زمینهای قهوهای) به همین دلیل ناپایداری اقتصادی و اجتماعی از مهمترین عوامل است و برآمد و نتیجه ناهمگونیها باعث کاهش قیمت زمین و مسکن، آلودگی زیست محیطی، جداسازی محلههای شهری، ناپایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی و کاهش کیفیت بصری میشود.
او اضافه کرد: بافت ناکارآمد اصطلاحاتی همانند ورشکستگی، فرسودگی، پژمردگی، حلبیآباد، سکونتگاه تصرفی و زاغهنشینی را به وجود میآورد.
عضو مرکز مطالعات ناحیهای و آمایش سرزمین تصریح کرد: با توجه به اطلاعات بهدستآمده، بیش از 67هزار بافت ناکارآمد و فرسوده در کشور وجود دارد که در 383 شهر را در این بافتها میتوان تشخیص داد.
او ادامه داد: بیش از 40هزار هکتار سکونتگاه غیر رسمی در کشور وجود دارد با جمعیتی بالای پنجمیلیون نفر که در 52 شهر شناسایی شدهاند. در مجموع 162هزار هکتار بافت ناکارآمد شهری در کشور وجود دارد که از این میزان 106هزار هکتار به بافت فرسوده و سکونتگاه غیررسمی اختصاص دارد؛ بافت فرسودهای که نظام زیستی آن به هم خورده و مشکلات اجتماعی در آن وجود دارد که روبهزوال و فرسودگی است و سکونتگاههای غیررسمی بهطور غیررسمی در محدودههای شهری قرار گرفتهاند و فاقد مالکیت شهری و خدمات اجتماعی هستند.
عضو مرکز مطالعات ناحیهای و آمایش سرزمین گفت: قبل از دهه 1950 بیشتر مباحث شهری بهدلیل خرابیهای ناشی از جنگهای جهانی در سطح کلان به پاکسازی و عمران شهری منجر میشد. در دهه 1950 تا 1960 بازسازی شهری وجود دارد؛ اما از دهه 60 تا 70 نوسازی و توسعه مجدد، باززندهسازی و از دهه 80 تا 90 بهویژه از دهه 90 به این طرف بازآفرینی شهری دیده میشود.
رویکردهای مرتبط با بهبود و توسعه بافت های ناکارآمد و ناهمگون شهری
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی با تشریح فرم شهرها در دهههای گوناگون چنین گفت:
دهه 1950-بازسازی: شامل توسعه و بازسازی محلههای قدیمیتر شهرکها و شهرها بر اساس یک طرح جامع و بهبود معیارهای زندگی و ساخت مسکن طرح جامع و رشد حومهنشینی مقیاس عملکردی محلی دیده میشود.
دهه 1960-باززندهسازی: تداوم راهبردهای دهه 1950؛ رشد حومهای و حاشیهای، برخی تلاشهای اولیه در توانمندسازی، بهبود اجتماعی و رفاه مقیاس عملکردی منطقه.
دهه 1970-بهسازی: تمرکز بر نوسازی در جای اولیه خود و طرحهای واحد همسایگی؛ کماکان توسعه در حاشیه شهر و بهسازی محیطی مقیاس منطقه و محله.
دهه 1980- توسعه مجدد: توسعه مجدد پروژههای کلان مقیاس، پرهزینه، پروژههای خارج از شهر، گروههای اجتماعی خودیار با حمایت بسیار گزینشی دولت، تأکید بر سطح محلی و منطقهای.
دهه 1990-بازآفرینی: حرکت بهسوی شکل جامعتری از سیاستگذاری و اعمال تمرکز بر روی راهحلهای یکپارچه و تأکید بر نقش گروههای اجتماعی سطح منطقهای
دهه 2000-بازآفرینی پایدار: توجه به ارتقای ابعاد کالبدیمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی در قالب رویکردهای مختلف، محدودههای ناکارآمد در هر سطحی
دهه 2020-بازآفرینی پایدار اجتماعی: تمرکز بر روی راهحلهای یکپارچه شراکت بهعنوان رویکرد غالب، تأکید بر نقش گروههای اجتماعی، معرفی ایده گستردهتری از پایداری محیط.
توسعه مجدد، نوسازی، باززندهسازی، بازسازی و پاکسازی
عضو مرکز مطالعات ناحیهای و آمایش سرزمین درباره اقدام در بافتهای ناکارآمد شهری ایران نیز تصریح کرد:
قبل از 1357: نوگرایی، سنتستیزی، دولت مرکزی اقتدارگرا. تخریب و نوسازیهای گسترده و تغییرساختار موجود و جایگزینی عناصر جدید، گسترش بیرویه شهر، انزوای مراکز قدیمی.
1358-1368-رویکرد کالبدی: طرحهای روانبخشی و بهسازی موضعی محلههای قدیمی همزمان با گسترش شتابان و افقی شهرها، زوال مراکز شهری و گسترش حاشیهنشینی.
1369-1372: رویکرد ایجاد تعادل بین بخش سنتی و جدید با ایجاد شرکت عمران بهسازی، بهسازی مراکز شهری،بازسازی شهرهای آسیبدیده ازجنگ.
1372-1375: تمرکز بر ابعاد کالبدی و رسیدگی به بافتهای مسئله دار در قانون برنامه دوم. بازسازی گسترده محلههای قدیمی از طریق تملک و پاکسازی اراضی، تجمیع بافت مسئلهدار.
1376-1383: تصویب سند ملی، ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی، تشویق بخش خصوصی و سرمایهگذاران برای مشارکت در اجرای پروژههای نوسازی ونهادسازی. عمران و بهسازی، نوسازی شهری، توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی.
1384-1392: تصویب قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن وتأکید بر نقش گروههای اجتماعی، تقویت جایگاه مالکان و ساکنان و توجه به نیازمندیهای آنان، تداوم اقدامات نوسازی شهری، ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی.
1393-1397: تصویبنامه ماده 16 قانون سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری و تصویبنامه الحاقی و شیوهنامه شناسایی محلهها و محدودههای ناکارآمد هدف بازآفرینی شهری، تهیه طرحهای بازآفرینی شهری
تمایل به افزایش سطح توسعه اجتماعی و اقتصادی در بازآفرینی
توکلینیا با طرح این پرسش که هدف از توجه به رویکرد اجتماعات محلی چیست، بیان کرد: تمایل به افزایش سطح توسعه اجتماعی و اقتصادی، افزایش همکاری محلی و خودیاری، استفاده از تخصص سایر جوامع محلی، تقویت جوامع (سالمتر، ثروتمندتر، امنتر، قویتر و هوشمندتر) از مهمترین اهداف بازآفرینی بارویکرد اجتماعی است. اجتماع محلی به دنبال توانمندسازی افراد و گروههایی از مردم با مهارتهایی است که برای ایجاد تغییر در جوامع خود نیاز دارند. هدف اصلی توسعه جامعه، آگاهیدادن به مردم و ایجاد ظرفیتهای آنها برای ارتقا و بهبود جوامع خود است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به باز آفرینی شهری و محلهای به روایت دکتر پیران، اظهار کرد: بازآفرینی شهری و محلهای در این روایت کلنگر و پایدارمحور است و در کنار جسم، به جنبههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی کاملا متعهد و دربرگیرنده آنهاست؛ همچنین حس تعلق به مکان را در نظر دارد و برای ارتقای آنها میکوشد، بر محور مشارکت فعال پیش میرود و از مشارکت ظاهری میپرهیزد و منعطف است، به کیفیت عرصه همگانی علاقه مند است و ارتقای آن را در دستور کار دارد، صدای مردم را میشنود و شنیدن آن را تسهیل میکند، در عین عقلانی و برنامهمحوربودن از نقدهای کوبنده بر عقلانیبودن صرف آگاه است و بدانها باور دارد و با توانمند دانستن تمامی انسانها تسهیلگر کشف توانمندیها و بروز عینی آنهاست، تقویت اقتدار مردم بهویژه گروههای هدف را پیششرطی مهم میداند و از آن استقبال میکند و در جهت ارتقای آن میکوشد و نوآوری را نیازی مبرم تلقی میکند. اینها بخشی از خصوصیات بازآفرینی شهری و محلهای است.
راهحلی برای بازآفرینی اجتماعمحور در کشور
پیشنهاد توکلینیا برای بازآفرینی اجتماعمحور این است که با برقراری مشارکت عمومی در بازآفرینی شهری و با در نظرگرفتن قوانین و مقرراتی چون تضمین زیان مشارکتکنندگان، واگذاری اعتبار توسعه، اجرای پروژههای مشترک، تشکیل بانک اطلاعات و نظارت بر معاملات، درنظر گرفتن ضمانت اجرایی قانونگذاری، تدوین سیاستهای یکپارچه و داشتن چشمانداز بلندمدت برای بازآفرینی
بتوانیم به اهداف بازآفرینی اجتماعمحور دست پیدا کنیم؛ همچنین وجود طرح و برنامه نهادی در چارچوب حکمروایی همکارانه و با همکاری میان کنشگران، هم در سطح سیاستگذاری و هم در سطح عملیاتی بر اساس طرح و برنامه نهادی، رهیافت برنامهریزی ارتباطی، ضرورت تغییر نگاه برنامهریزان به محلههای ناکارآمد شهری و توجه به یادگیری متقابل، بازآفرینی اجتماعمبنا تأکیدی است بر حضور جامعه محلی در فرآیند بازآفرینی که باید در دستور کار مدیران شهری قرار گیرد.