پیوند فرهنگی شهرهای اصفهان و شیراز

یک شخصیت چندوجهی از قرن هفتم هجری از دل تاریخ سر بیرون می‌کشد تا بهانه تعامل فرهنگی و گفت‌وگوی تازه میان دو شهری باشد که قرن‌هاست داعیه فرهنگ دارند. قطب‌الدین شیرازی این بار به لطف هوشمندی، پژوهشگری و نازک طبعی مدیری اصفهانی زنده می‌شود تا اصفهانی‌ها و شیرازی‌ها روزگاری را به خاطر آورند که یک […]

تاریخ انتشار: 13:20 - یکشنبه 1399/03/11
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

یک شخصیت چندوجهی از قرن هفتم هجری از دل تاریخ سر بیرون می‌کشد تا بهانه تعامل فرهنگی و گفت‌وگوی تازه میان دو شهری باشد که قرن‌هاست داعیه فرهنگ دارند. قطب‌الدین شیرازی این بار به لطف هوشمندی، پژوهشگری و نازک طبعی مدیری اصفهانی زنده می‌شود تا اصفهانی‌ها و شیرازی‌ها روزگاری را به خاطر آورند که یک حکیم، عالم، پزشک و اهل موسیقی رنج زمانه را به شعر جاودانه بدل کرد و شاید از پس این یاد رونق فرهنگی در تعاملاتی دیگر رنگ تازه بگیرد. از صبا پرس که ما را همه‌شب تا دم‌صبح/ بوی زلف تو همان مونس جان است که بود این مطلع نامه دکتر محمد عیدی، معاون شهردار و رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان، به دکتر مرتضی جعفری، معاون فرهنگی و رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری شیراز است. او در این نامه که به تاریخ بیست و چهارم رمضان و مقارن با تاریخ وفات علامه قطب‌الدین محمودبن مسعود شیرازی نگاشته به‌طور اجمالی از خصایص و ویژگی‌های این فرزانه زمان یاد کرده است: «هم او که افضل مشایخ فلسفه و اکمل اقطاب صوفیه و اجَل حوزه‌های علمیه در قرن هفتم هجری بود و در احیای فرهنگی و هنری ایران، پس از ایلغارِ رزم توزانِ ژکاره مغول، به همراه و در کنار خواجه‌نصیرالدین طوسی نقشی فراوان داشت. حکیم، طبیب و موسیقی‌دان بزرگی که در جهان‌شهر پرراز و آوازه شیراز رویید و بالید و باتجربه اندوخته‌اش، بوستانی رنگین و عطرآگین آفرید که از محاسن آثار و محامد اثمار آن، کنونیان از هر ذوقی نیز انبان پُر توشه می‌کنند و حظی تمام می‌برند. وصف کرده و کشته «بی‌مثالش» البته در بیان الکن این حقیر نگنجد؛ اما آن‌قدر بود که با فروشدنش، خامه‌ها بر اوراق گریانیدند که «تاج از سر علوم بیفتاد و غبار جهل دیده خورشید علوم بپوشاند» و گفتند «جای آن هست که مردم یکدیگر را به فوت علوم تعزیت دارند.» «می‌گشت به قطب چرخ و اکنون گویی/چون قطب نماند چرخ چون خواهد گشت.» باری، ادبستان بی‌چونی شیراز در بطن و متن خود بسی ازاین‌گونه مرواریدها پروریده که درخور هزاران مدح و ستایشِ گوهرشناسانِ ظریف‌اندیشِ هنردان جهان‌اند. باشد تا بوستان اسطوره‌ای شیراز، به همت شهروندان لطیف‌طبع و خلاقش، چنان پیش، بسترساز رویشِ درختان گشن‌بیخ و بسیار شاخی چون او باشد که هریک فخر ایران و ایرانی گردند.» زنده‌کردن این یاد و آغاز مبارک این ارتباط اما دکتر جعفری را این‌گونه به پاسخ می‌رساند: «”از هر چه می‌رود سخن دوست خوش‌تر است/ پیغام آشنا نفس روح‌پرور است.”اصفهان شاه‌نشین شهرهای ایران و بنا بر قول بیشتر جهانگردان، جهانی در اصفهان پنهان است! وجود صدها اثر فرهنگی در امتداد رودخانه زیبای زاینده‌رود و بیش از صدها بنای تاریخی همه‌وهمه با قدرتی شگرف ما را صدا می‌زند تا به ستایش زیبایی و شکوه تاریخ بنشینیم؛ جایی که ما را به این باور می‌رساند که جهانی در این نصف‌جهان رخ پنهان کرده و تو از وصف این‌همه زیبایی عاجز می‌مانی! گویی خالق هستی همه ذوق هنرمندانه‌اش را برای اصفهان به‌کاربرده تا جهانگردانی از سراسر دنیا را به این باور برساند که اصفهان نشانه‌ای زیبا از شاهکار هنر، معماری و آیتی مجسم از هنرهای دستی سرزمین اهورایی ایران است؛ و اما پیوند شیراز و اصفهان در تمدن، فرهنگ و هنر غیرقابل‌انکار و ناگسستنی است. این باور تنها به‌خاطر کالبد و پیشینه این شهرها نیست، بلکه شخصیت‌های بزرگی همچون قطب‌الدین شیرازی هستند که با درنوردیدنِ مرزها، جغرافیایی معنوی را به وجود می‌آورند و اصفهان و شیراز را بر یک سفره مهمان کرده و مردمانشان را از خوان نعمت مهر، هنر، مدنیت و علم متنعم می‌سازند. پاسداشت مقام و منزلت علامه قطب‌الدین شیرازی که خداوندگار طب، موسیقی، نجوم و ریاضیات در روزگار خود بود و مکتب فلسفی شیراز با او پایه‌ریزی شد و نتیجه آن به‌نوعی زایش مکاتب فلسفی دیگر همچون اصفهان بود، بر همگان فرض است. عنایت ویژه جناب‌عالی و پیام مسرت‌بخشتان در تکریم علامه، نشان از ذوق سلیم و طبع لطیفتان دارد. همت بلندتان را می‌ستاییم و امیدواریم به‌پاس وجود بزرگانِ اصفهان و شیراز، پیوند فرهنگ در این دو دیارِ دیرپا عمیق‌تر از گذشته شود.» شخصیت‌ها بزرگ‌ترین سرمایه‌های هر فرهنگی هستند که رشد و بالیدنشان در یک فضا نه‌تنها اثرات چشمگیری در زمانه خود دارد، گاهی چنین ماندگار تا سال‌ها و قرن‌ها می‌درخشد و هیچ بی‌تدبیری و تنگ‌نظری نمی‌تواند نامشان را به‌سان بناها و اماکن یا دیگر دارایی‌های فرهنگی از تاریخ یک شهر یا دیار بزداید. حالا یکی از همین سرمایه‌ها دست‌مایه شده تا دو مدیر فرهنگی پس از قرن‌ها به بهانه وجودش سلام و علیکی به هم برسانند و از برکت این احوالپرسی شاید چیزی ورای بالیدن به ستاره‌ها و دارایی‌های هر دیار نسبت به دیار دیگر رخ نماید؛ چیزی بیش از به‌رخ‌کشیدن داشته‌ها و تاکید برای بهترین و اولین‌بودن‌ها که خیلی وقت‌ها مرز و حائل همین ارتباطات و تبادلات بین فرهنگی می‌شود. سرمایه علم و فرهنگ و فلسفه و هنر حالا شاید با روحی آرام و خیالی شیرین قرن‌ها پس از حیات فیزیکی‌اش، پلی برای دیپلماسی میان فرهنگی اصفهان و شیراز می‌شود تا به بهانه تکریمش سکوت و دوری دو شهر شکسته و رفت‌وآمدها برای برگزاری شب و روزهای روشن و پرشور، همایش‌ها، جشن‌ها و رویدادها آغازی نیکو بگیرد و البته در پس این تعامل شخصیت‌ها و سرمایه‌های انسانی تازه از دل حیات و زیست امروزین شهرها شناسانده شوند و نامشان بر زبان آید. برداشتن این گام شمرده و با تامل را باید از سوی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان به فال نیک گرفت. البته این حرکت نمادین آغاز نبوده و پایان راه هم نیست؛ چراکه برگزاری هفته فرهنگی اصفهان در تبریز و اخیرا نیز دیدار با مدیران فرهنگی شهرکرد هم‌زمان با سالگرد وفات آیت‌اله سید ابوالقاسم حسینی دهکردی اصفهانی که در جوار مقبره زینب بنت موسی‌بن‌جعفر (س) در زینبیه اصفهان خاک است، ادامه همین مسیر است و حالا از مدیران فرهنگی مدبر و اهل تفحص اصفهان انتظار می‌رود تاثیر این همدلی را با برنامه‌ریزی‌های عملی، عمیق و ماندگار برای رونق فرهنگی شهرها دوچندان کنند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط