خط تابشی از روان و نمایانگر فکر و معرفت درونی است که بهصورت زبانی در انگشتان جلوه میکند و به اعتقاد بورکهارت در کتاب روح هنر اسلامی، شریفترین هنر بصری در جهان اسلام بهشمار میرود. هنری که بهخوبی توانسته بار اندیشه و تاریخ را به دوش بکشد. در این میان، اگرچه تغییر شیوه و استفاده از خط نستعلیق در نگارش کتابهای چند سال اخیر دوران دبستان این امید را زنده کرد که توجه به زیبایی در نوشتن دغدغهای است که موردتوجه مسئولین قرارگرفته، اما آنچه در عمل مشاهده شد نشان میدهد که این موضوع نمیتواند تنها راهکار بهبود دستخط باشد و برای تحقق خوشخطی در میان عامه مردم علاوه بر وجود الگوی مناسب در کتابهای درسی، مسائل بنیادی دیگری نیز باید موردتوجه قرار گیرد.
پیشینیان با خط و خوشنویسی مأنوس بودند
علی خیری میگوید: «شروع سوادآموزی در گذشته با خوشنویسی همراه بوده است؛ اما نه اینکه خط، سادهانگارانه و بهصورت نسخ ابتدایی به دانشآموز کلاس اول ابتدایی آموزش داده شود؛ ضمن اینکه در قدیم سیستم آموزشی به نحوی بود که دانشآموزان از همان ابتدا با متون ادبی قدیم آشنا شده و حروف الفبا را به شکل خط نستعلیق یاد میگرفتند و این موضوع در وجودشان نهادینهشده و در طول زمان به پختگی میرسید.»
او ادامه میدهد: «اگرچه در چند سال اخیر کتابهای دوره دبستان به خط نستعلیق نگارش شده، اما وقتی از دانشآموزان فعالیتهای تحقیقاتی میخواهند، معلمان به آنها توصیه میکنند که نوشتهها و متون خود را بهصورت تایپشده بنویسند؛ از سویی دیگر، نسل امروز کمحوصله است و به دلیل افزایش سرعت زندگی و جذابیتهای کامپیوتر و گوشیهای تلفن همراه، از نوشتن شانه خالی میکنند و به این ترتیب، وقتی به خط پرداخته نمیشود طبیعتا دستخط قوی و زیبایی نخواهند داشت و از رمز عظیم معنوی در هنر خوشنویسی که عصاره مکتوب فرهنگ و هنر و ادب ماست هم دور میشوند.»
این مدرس خوشنویسی با بیان اینکه پیشینیان با خط و خوشنویسی و درعینحال فرهنگ و ادب و هنر خود مأنوس بودند و در نظر آنها زیباکردن خط مقولهای بود که میتوانستند با آن در کار خود به آرامش برسند، تصریح میکند: «اگرچه انجمن خوشنویسان در این زمینه رسالتی دارد، ولی یک انجمن هنری و نهادی غیردولتی است. هرچند که در دهههای اخیر در خوشنویسی رشد بسیار داشتهایم و افرادی که به این هنر پرداختند به آن علاقهمند بوده و به زیبایی آن پی برده و به خلق آثاری پرداختند که در سطح جهان مطرح است، اما متأسفانه عامه مردم حتی از یک خط ساده زیبا و معمولی دورماندهاند چه رسد به اینکه بخواهند از خط و خوشنویسی در زندگی روزمره و در خانههای خود استفاده کنند. این موضوع به مدیریت واحدی نیاز دارد که روشهای آموزشی گذشته را دنبال کنند و قطعا مستلزم برنامه زمانبندی طولانی است.»
هزاردستان، کمالالملک، دلشدگان
خیری همچنین به موضوع کاهش وجه کاربردی خوشنویسی اشارهکرده و میافزاید: «وقتی هنری در معرض دید مردم قرار نگیرد طبیعتا از حافظه آنها کمرنگ میشود و ذهنیتی از هنر و زیبایی و درونمایه درونی آن نخواهند داشت، همانطور که این موضوع در موسیقی و ادبیات نیز رخداده است» او با بیان اینکه وقتی خوراک خوبی به مردم داده نشود، کمکم جایگزینهای غلط و ناصحیح جای منابع اصلی را میگیرد، اعتقاد دارد: «طبیعی است که بیشتر مردم در اوقات فراغت، وقت خود را در اینترنت و مقابل تلویزیون میگذرانند و متأسفانه صداوسیما نیز برای هنرهای اصیل از جمله خط و خوشنویسی اهمیت شایانی قائل نیست، بنابراین مردم خط زیبا را نمیبینند؛ ضمن اینکه نمایشگاهها نیز مخاطب خاص خود را دارند و عموم مردم به نمایشگاه نمیروند؛ اما اگر برنامهای در صداوسیما گنجانده شود که بهصورت حرفهای و عامهپسند با داشتن درونمایه زیبا شناسانه، ویژگی و زیباییهای خط را بشناساند، طبیعتا مردم رغبت و علاقهمندی نشان داده و به سمت این موضوع حرکت میکنند. همانطور که مرحوم علی حاتمی در سریال هزاردستان که یکی از زیباترین سریالها در طول تاریخ سینما و تلویزیون ایران است، در کنار بحثهای تاریخی به خط و خوشنویسی پرداخت یا در فیلم کمالالملک به نقاشی و در فیلم دلشدگان به موسیقی میپردازد که یکی از دلایل گرایش من به خوشنویسی همان لحظهای بود که در سریال هزاردستان استاد عبدالله فرادی قلم را میتراشیدند و کلمه هزاردستان را به زیبایی سیاهمشق میکردند و با موسیقی زیبای بیات اصفهان از استاد نیداوود همراه میشدند که توسط مرحوم مرتضی حنانه بازسازیشده بود.»
این مدرس خوشنویسی تأکید میکند: «آموزشوپرورش و صداوسیما که دو رکن اصلی آموزش در کشور هستند باید به موضوع خط و خوشنویسی ورود کنند تا در آینده شاهد پرداختن بیشتر به خوشنویسی بهعنوان هنر ملی و درنتیجه زیباتر شدن خطوط باشیم.»
متولیان دلسوز نیستند
محمد فاتح سید نطنزی نیز بابیان اینکه متأسفانه در دوره ابتدایی آنطور که باید خط نستعلیق بهدرستی آموزش داده نمیشود و خط دانشآموزان حالت روزنامهای و نسخ دارد، میگوید: «اگر فرد مدتی تحت تعلیم مربی کارآزموده قرارگرفته و آموزش ببیند شیوه نوشتنِ صحیح در وجودش نهادینه میشود؛ اما متأسفانه معلمی که در خوشنویسی مهارت داشته باشد و بتواند خط نستعلیق ملی را بهدرستی آموزش دهد، در مدارس حضور ندارد و اگرچه در چند سال اخیر کتابهای درسی به خط نستعلیق نوشتهشده، اما مربی هنر همان مربی درس قرآن یا ورزش است، به همین دلیل وقتیکه از ابتدا خشت اول را کج میگذارند این دیوار تا انتها کج میرود.»
نویسنده کتاب سحر سطور درباره خط شکستهنستعلیق، اگرچه استعداد ذاتی را نیز در خوشخطی مؤثر میداند، اما معتقد است که این موضوع در خط تحریری تأثیر زیادی ندارد.
سید نطنزی ادامه میدهد: «راهکار ما با آموزشوپرورش این بود که با انجمن خوشنویسان اصفهان همکاری کنیم تا برخی از اساتید انجمن که مدارج خوشنویسی را طی کردهاند، در هفته یک روز در مدارس دولتی و غیرانتفاعی خط نستعلیق را به دانشآموزان سه سال اول دوره ابتدایی آموزش دهند و از آموزشوپرورش حقوق مطابق با معلمان حقالتدریس دریافت کنند، اما متأسفانه متولیان امر دلسوز نیستند و نتیجه همین است که میبینید.»
او به کمرنگ شدن کاربرد خط در زندگی روزمره اشاره و تصریح میکند: «البته خوشنویسی هنوز حالت کاربردی خود را حفظ کرده، هرچند که جنبه تزئینی آن نمود بیشتری یافته است که یکی از علتهای آن را میتوان ظهور کامپیوتر و فونتهای آماده آن دانست. بهعنوانمثال، دیگر کسی که میخواهد در حرفه تابلونویسی فعالیت کند نیاز نیست حتما خوشنویس باشد بنابراین تکنولوژی جدید هنر سنتــــــی را تحتالشعاع قرار داده است.»
ضرورت وجود سرمشق و الگوی مناسب
اما محمـــــدرضـــــــا شفیعی نگارش کتابهای درسی دانشآموز دوره دبستان به خط نستعلیق را اتفاق خوبــــــی دانستــــــه و مــــیگویـــــد: «در خوشنویسی علاوه بر مشق عملی باید مشق نظری نیز وجود داشته باشد؛ یعنی فرد سرمشق خوب ببیند که حالا این موضوع در مدارس دوره دبستان اتفاق افتاده و دانشآموزان روش صحیح نوشتن را میبینند؛ یعنی الگویی که میبینند الگوی خوبی است و در آینده خط خوبی خواهند داشت.»
این خوشنویس میافزایـــــد: «اگر هنرجو با یک استاد خوب کار کند یا اگر استاد هنرجوی خود را به دیدن خطوط خوب قدما ارجاع دهد، مطمئنا پیشرفت بهتـــــــری خواهد داشت؛ مثلا کسی که نستعلیق را از روی خط میرزا غلامرضا اصفهانی تمرین میکند یا شکستهنستعلیق را از روی خط درویش عبدالمجید تقلید کند، مطمئنا جهش هنری در خط او نسبت به کسی که استادی با خط درجهدو و سه دارد و هنرجو باید از روی خط او تقلید کند بسیار بیشتر است. این موضوع دقیقا درمورد کتابهای درسی نیز مطرح است و اگر فرم نوشتاری کتابهای درسی بهصورت نستعلیق باشد، دانشآموزان با چنین الگوی مثبتی مواجه شده و تأثیرگذار است و در این صورت میتوان آینده خوبی را برای کتابت و خط تحریری پیشبینی کرد؛ اما چنانچه این الگو در مقابل دیدگان آنها قرار نگیرد از الگوهای نامناسب استفاده میکنند.» او با اشـــــاره به اینکه مباحــــــث روانشناسی نیز روی دستخط تأثیر دارد و نشان میدهد بخشی از آن اکتسابی و بخش دیگر ارثی و ذاتی است، اعتقاد دارد که بهبود دستخط در دوران بزرگسالی کار دشواری است. او تصریح میکند: «نسل ما در مدارس آموزشهای خوبی ندیده و مشق نظری و الگوی خوبی نداشتهاند که از روی آن تقلید کنند؛ ضمن اینکه معلمان آن نسل نیز با این فضا آشنا نبوده و شاید اصلا درک خاصی نسبت به آن نداشتند.»
شفیعی درباره جنبه کاربردی هنر خوشنویسی نیز میگوید: «نمیتوان گفت که اگر جنبه هنری خوشنویسی رونق پیدا کرد جنبه کاربردی آن رو به افول میرود؛ چراکه این دو مانند دو بال پرنده هستند و با یکدیگر بالا میروند، همانطور که سخن استاد حسن کسایی درمورد موسیقی در خوشنویسی نیز صادق است که گفتهاند اصفهان مانند رودخانه زایندهرود است و در برخی قسمتها پر آب و در بعضی قسمتها کمعمق و باریک اما جاری است. هرچند که خدا رحمتشان کند الان نیستند که ببینند زایندهرود دیگر جاری نیست؛ اما منظور این است که خوشنویسی نیز در برههای از زمان عمق و پهنا دارد و گاهی باریک و کمعمق شده، اما همچنان در جامعــــــه وجـــــود دارد.»














