شاید بتوان نقاشیخط را یک شیوه بیان هنری نیز تعریف کرد که با حفظ سبک مدرن و معاصر، فرهنگ و هنر ایرانی را نیز تداعی میکند. حضور پررنگ رنگها همراه با خطوطی که الزاما مفهومی را منتقل نمیکنند، بلکه زیبایی بصری و احساسات هنرمند را منعکس میکند از ویژگیهای این هنر است. در همین رابطه با محمدرضا شفیعی، هنرمند خوشنویس و نقاشیخط اصفهان، فردی که از بدعتگذاران نقاشیخط در اصفهان محسوب میشود گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
فکر میکنید حق خوشنویسی در اصفهان آنگونه که باید باشد ادا شده است؟
مطمئنا نه، اگر بخواهم درباره آن صحبت کنم، کلیشهای و خستهکننده میشود؛ چرا که مدتهاست درباره آن صحبت شده اما اتفاقی نیفتاده است.
پس بهتر است درباره نقاشیخط صحبت کنیم. شما از بدعتگذاران این هنر در اصفهان هستید که برای اعتلای آن تلاش زیادی کردهاید، چه اتفاقی درون شما افتاد که به سمت نقاشیخط هدایت شدید؟
نزدیک 20 سال است که از خوشنویسی دور شدهام و به سمت نقاشیخط رفتم. همانطور که در زمینه خط و خوشنویسی اصفهان حرف برای گفتن دارد، دوست داشتم فعالیتی داشته باشم تا نقاشیخط هم این اتفاق برایش بیفتد و پیشرو باشد.یکی از دلایلی که سبب شد به نقاشیخط علاقهمند شوم، آشنایی با شیوه خوشنویسی «میرزا غلامرضا اصفهانی» بود. احساس میکردم نقاشیخط همان مؤلفهها و خصلتهای فضا سازیهای آثار «میرزا غلامرضا اصفهانی» را دارد؛ در واقع آثار به دور از خوانش بود و بیشتر به فرم اهمیت داده تا معنا و خوانش عبارات و مورد دیگر این بود که نقاشیخط اجازه میداد رنگ وارد اثر شود. سیاهمشق و فضاسازیهای خیرهکننده «میرزا غلامرضا اصفهانی» سبب شد مسیر هنری من به سمت نقاشیخط هدایت شود.
در ابتدای راه خودتان را پایبند اصول خوشنویسی میدانستید؟
بله ابتدای راه خودم را پایبند اصول خوشنویسی میدانستم؛ اما با گذشت زمان جنبههای زیباشناسی و فرم خلاقانه جای خودش را به اصول دستوپاگیر داد.
اتفاقا مردم هم از نقاشیخط بیشتر استقبال میکنند تا خوشنویسی. فکر میکنید دلیلش چیست؟
چندین عامل دارد؛ یکی از آنها تغییر سلیقه مردم بوده. نکته دیگر اینکه افراد هنر و هنرمندان بزرگ را بهتر از قبل میشناسند. از دلایل دیگرش میتوان به این نیز اشاره کرد که در نقاشیخط فرم خیلی مهم است و چون با رنگ ترکیب میشود، جذابتر به چشم میآید.نقاشیخط تنوع زیادی دارد؛ اما در خوشنویسی شخص ملزم است در یک چارچوب و قاعده کار کند. در صورتی که در نقاشیخط این اتفاق نمیافتد و قواعد خشک و دستوپابسته وجود ندارد و هنرمند برای خلق اثر آزادتر است.
با توجه به حرفهای شما سیاهمشق یکی از مواردی است که میتوان برای نقاشیخط از آن بهره برد.
بله برای من سیاهمشق سبب شد که به نقاشیخط علاقه پیدا کنم؛ به خصوص وجه ناخوانا بودن سیاه مشق، خوشنویسی در سیاهمشق وجهه هنری پیدا میکند. تا قبل از آن مانند چلیپا و تکنیک فن و مهارت خوانش یعنی کسی که آشنایی نداشته باشد با حضور در نمایشگاه خوشنویسی اشعار برایش جذاب، متن و خواندنش و خوانش آن مهم است. در سیاهمشق به این شکل نیست و فرم نقش مهمتری پیدا میکند.در واقع وجه خوانش از آن گرفته میشود. در سیاه مشق به دنبال این نیست که چه چیزی نوشته شده بلکه فرم اهمیت دارد و این وجه مشترک نقاشیخط و خوشنویسی است که با حضور رنگ و تکنیکها میتوان آثار مختلفی خلق کرد.
به نظر شما استقبال بیشتراز نقاشیخط و پررنگشدن آن سبب منزویشدن خوشنویسی نمیشود؟
بعید میدانم. سالها قبل در جلسهای که با حضور استاد کسایی برگزار شد، استاد گفت هنر مانند زایندهرود است. بعضی از قسمتهای رودخانه عمیق، بعضی بخشها باریک یا پهن میشود؛ ولی همچنان جاری است. فکر نمیکنم هیچ کشوری به اندازه ایران شاعر داشته باشد و این نشان میدهد که ایرانیها چقدر با شعر انس دارند. همین انس داشتن با شعر سبب میشود هنرمندانی که کار کتابت و شعر انجام میدهند، کارشان به چشم بیاید و دیده شوند؛ ممکن است کمرنگ شود؛ اما از بین نمیرود.
آیا فکر میکنید یکی از دلایلی که خوشنویسی و سایر خطوط با استقبال کمتر مردم روبهرو شده و در واقع با آن فاصله گرفتهاند، به دلیل وفاداری اساتید به شکلها و فرمهای سنتی است؟ آیا باید با حفظ اصالت تحولی صورت بگیرد؟
خاصیت هنر این است که بهروز میشود. ما نباید انتظار داشته باشیم خطی که میرعلی تبریزی 700 سال پیش به تکامل رسانده، مانند آن خط نوشته شود. همین نقاشیخط به نظرم تکامل و آراستهشدن خطوط است. از سوی دیگر سلایق الان قابل هضم نیست که خطوط سادهای که دوره صفویه و قاجار نوشته شده را بپذیرند؛ دانش و آگاهی بالا رفته و کارهای مختلفی را میبینند.
به نظر شما دلایل رکود خوشنویسی معاصر چیست؟
خوشنویسان بدون مطالعه فقط به تقلید مکررات مشقهای خوشنویسی میپردازند و این یکی از علتهای مختلف رکود خوشنویسی معاصر و حتی بازار اقتصاد هنر در زمینه خوشنویسی است. از دلایل دیگر، سیاستهای اشتباه انجمن خوشنویسان ایران و آکادمیکنبودن خوشنویسی است.
آثاری مانند نقاشیخط چقدر از سوی نهادهای دولتی حمایت میشود؟ در برخی از نهادها برای هدیه از صنایع دستی استفاده میکنند. درباره نقاشیخط هم در این راستا از هنرمندان حمایتی شده است؟
من ندیدهام، اتفاقا این یک مسئله است و این عدم آگاهی یا حتی بیسوادی یک مسئول را نشان میدهد. من نمیگویم صنایعدستی مشکلی دارد، اما اثر هنری صنایعدستی تنها صنایعدستی نیست. وقتی از یک بشقاب میناکاری صد عدد تولید میشود، دیگر وجهه هنری ندارد؛ بلکه اثری هنری است که غیر قابل تکرار باشد.
ظاهراشما علاوه بر نقاشیخط مجموعهدار آثار نفیس هستید.
بله. به دلیل علاقهمندی به آثار خوشنویسی بزرگان سالها به مطالعه آنها پرداختهام و در این زمینه نیز فعالیت میکنم. همچنین از مجموعهای از آثار نفیس خوشنویسی قدیمی نگهداری میکنم. با مراکزی مانند موزه هنرهای معاصر اصفهان و برخی از حراجهای پایتخت و مجموعهداران خصوصی نیز همکاری داشتهام.
صحبت از حراج هنری کردید، حراج هنری اصفهان که مدتی پیش برگزار شد را چگونه ارزیابی میکنید؟
حراج هنری اصفهان، حراج موفقی بود و در کل چنین رویدادهایی تأثیر مثبتی در گردش مالی و حمایت هنرمندان دارد. با وجود اینکه به این برگزاری از سوی برخیها نقد شد، اما به نظر من اتفاق هنری مهمی بود که بهواسطه برگزاری آن هم از هنر و هم از هنرمند حمایت شد.














