رمان «زنان کوچک» درباره چهار خواهر است که هرکدام رؤیاهای بزرگی برای خودشان دارند و برای رسیدن به آن و اثبات خودشان، باید از موانع و مشکلات زیادی بگذرند. در قرن نوزدهم که این رمان نوشته شد، زنان تقریبا هیچ حقی نداشتند و سرنوشتشان به ازدواج ختم میشد؛ اما جامعه کمکم داشت رو به تغییر میرفت. زنان آگاهی بیشتری نسبت به حقوق خود پیدا میکردند، جنبش زنان در آمریکا و اروپا گسترش پیدا کرده بود و زنان زیادی به مبارزههای خود برای به دست آوردن حقشان ادامه میدادند. «زنان کوچک» هم پیامی شبیه به این، حداقل در آن زمان دارد، نباید رؤیاها و اهداف زنان را دستکم گرفت؛ هرچند کوچک و پیشپاافتاده باشند. تاکنون از «زنان کوچک» اقتباسهای زیادی ساختهشده است. نوستالژیترین آنها، انیمه سریالی به همین نام بود که از تلویزیون ایران هم پخش میشد. هفتمین فیلم «زنان کوچک» در سال دوهزار و نوزده اکران شد که بهعنوان یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی از این رمان شناخته میشود.
مگی، جو، بتی و ایمی چهار دختر خانواده مارچ هستند که زمانی در رفاه زندگی میکردند؛ اما الان پدرشان ورشکست شده و در طول داستان، در جنگ و بهدوراز خانوادهاش است. چهار دختر خانواده مارچ باوجود اختلافهایشان با یکدیگر و سختیها و تحقیرهای ناشی از فقر، سعی میکنند حامی همدیگر باشند. آنها میدانند که دیگر مثل گذشته، نمیتوانند زندگی مرفهی داشته باشند. دخترها مجبور هستند در سن کم، با مسئولیتهای ادارهکردن یک خانواده و کارکردن، روبهرو شوند و شبیه بزرگترها رفتار کنند. جو با نام کامل جوزفین، شخصیت اصلی داستان، دختری است که خودش را تا جایی که میتواند به شکل پسرها درمیآورد و دوست ندارد به خاطر جنسیتش محدود شود. او بهعنوان همدم و خدمتکار در خانه عمه پیر و غرغرویش کار میکند که معتقد است امنترین راه برای به خوشبختی رسیدن یک دختر، ازدواج است؛ اما روح سرکش و مغرور جو هرگز این حرف را قبول نمیکند و تنها از روی اجبار به کار در خانه عمهاش ادامه میدهد. جو به شخصیت واقعی لوئیزا شباهت زیادی دارد؛ اما برخلاف خالقش در دنیای واقعی، ازدواج میکند. الیزابت یا بتی، نام خواهر کوچک لوئیزا است که در بیستودوسالگی مرد و ازآنجاکه لوئیزا علاقه زیادی به او داشت، اسمش را در داستان تغییر نداد.
برای طراحی هرکدام از لباسهای فیلم «زنان کوچک» بیشتر از چهل ساعت وقت صرف شده است. جکلین دورن، طراح لباس این فیلم، با توجه به شخصیت هرکسی در کودکی و بزرگسالی و روحیات هرکدام از آنها، لباسها را طراحی کرده. همچنین هر کس رنگ خاص خودش را دارد؛ مثلا قرمز برای جو، سبز برای مگ، قهوهای و صورتی برای بتی و آبی روشن برای ایمی. برای همین شاید لباسها شبیه مد قرن نوزدهم یا بقیه فیلمهای تاریخی به نظر نیایند.