به گزارش اصفهان زیبا؛ کتاب «بازار بزرگ اصفهان» به قلم زنده یاد دکتر سیروس شفقی (1312-1401 شمسی)، توسط انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، (به سفارش مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل) در 856 صفحه به سال 1385 به چاپ رسیده است و به اثری نفیس، ابتکاری، مرجع و ماندگار درباره تاریخچه و شناخت بازار اصفهان و بلکه شناخت شهر اصفهان تبدیل شده است.
در ادامه بخشی از این کتاب شامل صفحات 98 الی 101، که به بیان تکوین و پیدایش شهر اصفهان است را با هم میخوانیم.
تکوین شهر اصفهان (پیدایش شهر اصفهان)
اصفهان به عنوان سومین شهر بزرگ ایران، بعد از تهران و مشهد در مرکز و قلب ایران قرار دارد. مکان جغرافیایی به اصفهان ارزش و منزلتی خاص بخشیده است؛ به طوری که ارتباط شمال و جنوب و یا شرق و غرب کشور از طریق اصفهان مقدور است. همین موقعیت جغرافیایی است که به شهر، اهمیت بازرگانی بخشیده است. جالب است بدانیم که اصفهان قدیم از نظر موقعیت جغرافیایی در گذشته تاریخی نیز مکان و منزلتی ممتاز داشته، زیرا دو شهر مهم قدیمی یعنی حلب و دمشق در غرب و سمرقند و بخارا را در شرق خود داشته که هر چهار شهر مراکز مهم تجاری جهانی و جهان اسلام بوده است.
دوری اصفهان از مرزهای تاریخی کشور نیز باعث گردیده که این شهر در طول تاریخ مورد توجه سیاستمداران و مدیران مملکتی قرار گیرد. به همین جهت، این شهر نخست در دوره آل بویه و خاندان کاکویه به عنوان مرکز حکومتی و در عصر سلاجقه و صفویه به عنوان پایتخت کشور انتخاب میشود.
منابع دوران قبل از صفویه اطلاعات جامعی از بازار شهر را در اختیار ما نمیگذارد، لكن اصفهان عصر صفویه دارای منابع نسبتاً کاملی است و مطالعه آنها برای ما روشن میسازد که بازار هویت خاصی را از نظر ساختار شهری به اصفهان بخشیده است. یکی از ساختارهای مهم این شهر در عصر صفویه، بازار آن است که رهبری بازرگانی، حرفه و صنایع دستی و امور اعتباری، مالی، مدیریت جمعآوری و توزیع تولیدات روستاها را به عهده داشته است. بازار اصفهان در یافت و ساخت شهر اصفهان چنان نقش مهمی بر عهده داشته است که تا دوران صنعتی شدن شهر (حدود ۱۳۰۰ ش.) تمام سطح شهر را تحت تأثیر خود قرار داده بوده و توسعه شهری بهشدت تحت تأثیر آن قرار داشته است. ما این موضوع را در بخش جداگانهای زیر عنوان «نقش بازار در ساختار و استخوانبندی شهر اصفهان» مورد مطالعه قرار خواهیم داد.
اصفهان در منابع تاریخی بعد از دوره هخامنشی، به نامهای اسپدانه (یونانی به قول بطليموس) و اسپهان (فارسی) و اصفهان (عربی) آمده است و حتی در سکههای عصر ساسانی به حروف ا.س. به جای اسپهان آمده است. شهر اصفهان آخر سال ۲۰ ق. و به گفتهای در سال ۲۱ ق. گشوده شد، ولی برخی از نویسندگان چون یعقوبی و طبری مینویسند که در سال ۲۳ ق. اصفهان به دست اعراب افتاد. بلاذری هم فتح اصفهان (جی و یهودیه) را در زمان عمر بن خطاب به سال ۲۳ ق. با نبردی کوچک به شرط پرداخت خراج و جزیه مینویسد (البلاذری، ١٣٤٦، ص ۱۳۷). در آن عصر اصفهان فعلی روستایی بیش نبود که ساکنان آن را یهودیان تشکیل داده بودند، و به نام یهودیه معروف بوده است. اما مقارن حمله اعراب به اصفهان، شهر قدیمی اصفهان را «جی» یا «گی» میگفتند که در سه کیلومتری جنوب شرقی یهودیه یا اصفهان کنونی قرار داشته است.
اصفهان قدیم یا «جی» در دوره ساسانیان، یکی از مراکز حکومتی و اداری-سیاسی معتبر کشور بود که بخش دیوانی آن را شارستان یا شهرستان میگفتند که هنوز هم اسم قدیمی خود را حفظ کرده است و پلی به همان اسم «پل شهرستان» که شالوده ساسانی دارد، هنوز در همان محل پای برجاست. این پل نقش ارتباطی بسیار قدرتمندی با سایر نقاط بویژه جنوب ایران (فارس و سواحل خلیج فارس) داشته است. استفاده از این پل به صورت انحصاری مخصوص جی بود و سایر مراکز مسکونی نمیتوانستند از آن استفاده کنند، لذا قادر به ایجاد ارتباط با سایر نقاط نبودند و از این رو دیگر آبادیهای این منطقه از جمله یهودیه به صورت روستا باقی ماندند. در شهر جی بازارگاه میدان السوق، مقابل دروازه خور در شمال شهر جی قرار داشت. احتمالاً این بازار در بیرون شهر بوده و چنین الگویی در اغلب شهرهای قدیمی وجود داشته است که دهقانان فرآوردههای کشاورزی و دامی خود را در آنجا به فروش میرساندهاند. این میدان تا قرن سوم و چهارم هجری قمری محل برگزاری جشن نوروز بوده و بازار مکارهای در آنجا راه میافتاده است (گابه، ١٣٦٥، ص ٢٨٥).
در پیدایش و تکوین یهودیه اختلاف نظر شدیدی وجود دارد که اغلب جنبه افسانهای دارد، ولی به احتمال نزدیک به یقین ایجاد یهودیه از زمان یزدگرد اول (۳۹۹ تا ٤۲۱ م.) بنیان نهاده شده است. مادام دیولافوا، سیاح خوش ذوق فرانسوی، ساکنان اولیه اصفهان فعلی را یهودیان تبعیدی «بختالنصر» (Nebuchodnezzar) میداند که بعد از سرگردانی زیاد، اصفهان را برای سکونت خود اختیار کردهاند. گفتنی است که ایرانیان در طول تاریخ پیوسته ملل و اقوام و پیروان ادیان گوناگون را که مورد بیمهری قرار میگرفتند با آغوش باز میپذیرفتند و از آنها حمایت میکردند.
مادام دیولافوا در مورد یافتههای باستانشناسی اصفهان مینویسد: آثاری باستانی که بتواند در تعیین قدمت شهر کمک مؤثری نماید وجود ندارد (مادام دیولافوا، ۱۳۲۲، ص 238). واقعیت این است که در فاصله 1.5 قرن گذشته؛ یعنی از زمان دیولافوا تا امروز هم، هیچگونه آثار باستانی مربوط به دوران قبل از اسلام در منطقه مورد کشف و پژوهش عمیق باستان شناسان قرار نگرفته است، اما قدر مسلم اینکه در دوره ساسانی، قلمرو و نفوذ «واسپوهران» بود و اهمیت ویژهای داشت. واسپوهران به اعضای هفت خاندان بزرگ ایرانی که مشاغل عمده و مناسب سلطنتی را در دوره ساسانی عهدهدار بودند، اطلاق میشد (آرتور کریستین، ۱۳۷۵، ص ٦٥٧).
شهر جی دوره ساسانی، مشابه تمام شهرهای دوره ساسانی ساخته شده بود و دارای چهار دروازه بود که یکی از آنها به دروازه جهودان معروف بود که در آنجا جماعتی از قوم یهود سکونت گزیده بودند و یا دروازهای که به یهودیه نزدیک بوده و از این روست که بعدها قسمت عمده شهر به یهودیه معروف گردیده است. شواهد جغرافیایی نشان میدهد که بین جی (شهرستان) و یهودیه (مراکز قدیمی اصفهان فعلی) همیشه فاصلهای بوده است و هرگز توسعه این دو شهر، به آن حد نرسیده بود که این فاصله را سکونتگاهها پرکند. از مطالعه مدارک تاریخی و جغرافیایی قدیم این نتیجه حاصل میگردد که جی در عهد ساسانیان اهمیت بسزایی داشته، بویژه جنبه دفاعی آن که مرکز تجمع و آموزش سپاه بوده است و در حقیقت، اسم اسپهان با سپاه و سپاهیگری در ارتباط بوده که معرب آن به صورت اصفهان در آمده است.
هنگام حملات اعراب به اصفهان، یهودیه و روستاهای اطراف آن، دارای زندگی دهقانی بود که به واسطه اختلاف قومی و دینی، با روستاهای نزدیک خود رابطه اجتماعی-اقتصادی نزدیکی نداشتند و در حقیقت، جدای از همدیگر زندگی میکردند و در واقع، به صورت نظام بسته میزیستند و بدین دلیل در آن زمان هنوز یهودیه به صورت شهر در نیامده بود و نمیتوانیم یهودیه آن زمان را با مجموعه آبادیهای کوچک اقماریاش به صورت یک شهر تلقی نماییم. اما بعد از غلبه اسلام، به مرور زمان روابط آبادیها با یکدیگر افزایش یافت و بدین وسیله زمینه تکوین و تشکیل جرم شهر در این منطقه فراهم آمد، ولی جی به عنوان مرکز حکومتی همیشه فاصله خود را با یهودیه و آبادیهای حاشیهای آن حفظ کرد و علت این جدایی را باید در نظام کاستی حاکم عصر ساسانی و وجود حصار و برج یکی و باروی شهر جی جستجو کرد.
مطالعه نقشه اصفهان قدیم به شماره ۱۲، مجموعه آبادیهای کوچک اقماری پانزدهگانه آن را که توسعه آنها شهر اصفهان را پدید آورد و اکنون محلات نار قدیمی شهر را تشکیل میدهند، در اختیار ما قرار میدهد. این پانزده روستا عبارت بودند از: باطرقان، فرسان، یوان، خرجان، فلفلان، ستبلان، فراءان، كماءان، جوزدان، لنبان، اشکهان، بروسکان و فابجان (کسایی، ۱۳۷۷، ص ۱۳۰). مطالعه این آبادیها برای ما روشن میکند که توسعه و رشد شهری به شکل دایرهای بوده و مسجد جامع، بناهای دیوانی و قلعه به مثابه رکنهای اصلی تشکیل دهنده شهر، شکل میگرفته است و ساکنان شهری با قومیت و طبقات مختلف اجتماعی دور تا دور هسته اولیه شهری را برای سکونت خویش اشغال میکردهاند.
در حمله اعراب به اصفهان شهرهای ثروتمند و نظامی که جی نیز یکی از آنها بود، به شدت مورد حمله و غارت سپاهیان عرب قرار گرفت و چون اصفهان مرکز مهم تجمع فرماندهی سپاه بود، حاکمان عرب به منظور نابودی چنین عملکردی، بیتوجهی خاصی بدان نمودند؛ به طوری که همه روزه از عمران و آبادانی آن کاسته شد و بخش اداری جی که همان شهرستان بود، نه تنها عملکرد خود را از دست داد بلکه روز به روز بر خرابی و ویرانی آن اضافه شد. در این زمان آبادیهای کوچک و کم اهمیت و فقیر که یهودیه هم یکی از آنها بود، از حملات دشمن در امان ماند و بدین وسیله به محل بسیار امنی برای مهاجران تبدیل گردید. یهودیه آن عصر، یکی از مراکز مهاجرپذیر و محل پناه و تجمع ناراضیان ایرانی گردید که از سلطه اعراب خشنود نبودند و احتمالاً پیروان ادیان مختلف بهویژه زرتشتیان که آتشکده کوچکی نیز در آنجا داشتند امنیت خود را در زندگی در یهودیه و آبادیهای اطراف آن میدیدند. آنها با اینکه جزیه نیز میپرداختند، ولی زندگی در کنار یهودیان را به زندگی در کنار سپاهیان غالب ترجیح میدادند. بدین وسیله رفته رفته بر جمعیت آنها افزوده شد.
اما جی برعکس به صورت یک آبادی مهاجر فرست رونق گذشته خود را کمکم از دست داد…
انتهای پیام/