گفت‌وگوی «اصفهان‌زیبا» با کارشناس ادبیات کودک در خصوص جایگاه بازآفرینی

بازآفرینی جهان کودک

هجدهم تیرماه، سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، قصه‌نویس نام‌آشنا و کاردرست، به نام «روز ادبیات کودک و نوجوان» نام‌گذاری شده است.

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
بازآفرینی جهان کودک

به گزارش اصفهان زیبا؛ هجدهم تیرماه، سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، قصه‌نویس نام‌آشنا و کاردرست، به نام «روز ادبیات کودک و نوجوان» نام‌گذاری شده است. مناسبت این روز بهانه‌ای است تا از جنبه‌های مختلف به این شاخه گسترده و مهم و سرنوشت‌ساز در آینده کودکان و نوجوانان بنگریم.

«بازآفرینی» یکی از قالب‌های ادبی است که در کنار ادبیات بزرگ‌سال، در ادبیات کودک و نوجوان نیز کاربرد بسیاری داشته و راهی برای انتقال مفاهیم عمیق و اصیل کهن‌سرزمینمان به این طیف سنی است. به‌مناسبت این روز با ناهید رحیمی، نویسنده نجف‌آبادی و کارشناس ادبیات کودک، گفت‌وگویی کرده‌ایم تا درباره بازآفرینی در ادبیات کودک بیشتر بدانیم.

درخصوص مفهوم بازآفرینی توضیح دهید.

بازآفرینی استفاده از متون و قصه‌های قدیمی و خلق داستانی جدید بوده که الهام‌گرفته از متون گذشته است و ردپای برخی المان‌ها و عناصر آن داستان‌ها در متن بازآفرینی‌شده دیده می‌شود. به بیان دیگر، بازآفرینی داستانی جدید است که با خواندنش این جدید بودن را متوجه می‌شویم؛ اما عناصر داستان‌های قدیمی را نیز در آن می‌بینیم. سلیقه شخصی نویسنده هم در روند داستان جدید تأثیر مستقیم می‌گذارد.

در ادبیات کودک، بازآفرینی چه جایگاه و اهمیتی دارد؟

در سال‌های اخیر شاهدیم که با استفاده از این قالب، قصه‌هایی خلق شده که به دلیل جذابیتش، به مذاق بچه‌ها خوش آمده است. جایگاه این شیوه در ادبیات کودک مربوط به حال حاضر نیست و به گذشته‌ها برمی‌گردد؛ زمانی که نویسندگان بزرگی همچون هانس کریستین اندرسن، نویسنده بزرگ دانمارکی، شروع به نوشتن کردند.

او نیز به‌نوعی بازآفرینی می‌کرد و قصه‌های شفاهی زمان خود را با رویکرد خودش تبدیل به داستان کرد. بنابراین، این قالب از زمان‌های قدیم موردتوجه بوده است؛ اما بعدها به این نام شناخته شد. اهمیت بازآفرینی به این بازمی‌گردد که داستان‌ها در فضایی جدید خلق و باعث تنوع در کار کتاب کودک شده‌اند؛ زیرا در این قالب ایده‌های جدیدی خلق می‌شوند و به هدف غایی تألیف کتاب کودک که همانا تنوع‌بخشی و لذت است، منجر می‌شود.

تفاوت قصه بازآفرینی‌شده با یک قصه عادی در چیست که باعث ایجاد لذت در کودک می‌شود؟

در بازآفرینی به سه اصل مفهوم و زبان و اثرگذاری بسیار نزدیک می‌شویم. در این روش، چندلایه بودن قصه بسیار مهم است؛ زیرا نویسنده وقتی متن قدیمی را می‌خواند و قصد بازآفرینی‌اش را دارد، ناخودآگاه ایده‌پردازی می‌کند که این ایده جدید مدنظر نویسنده متن قدیمی نبوده. در واقع، نویسنده با ایده‌های جدید خود و بهره از ایده‌های نویسنده متن قدیمی، به یک متن چندلایه دست می‌یابد و ازنظر مفهومی متنی گسترده‌تر خلق می‌کند.

پس ازنظر معنا و مفهوم با دنیای گسترده‌تری مواجهیم که باعث تولید کتابی چندمنظوره می‌شود. گاهی بعضی کتاب‌ها یک پیام بیشتر ندارند و کتاب‌های یک‌بارمصرفی هستند و کودک با یک بار خواندنش آن را کنار می‌گذارد؛ اما زمانی که با بازآفرینی عمیق و اصولی مواجه می‌شویم، بارها کتاب خوانده می‌شود که دلیلش چندلایه بودن داستان است و به‌زعم کارشناسان، با هربار خواندن داستان، کشف جدیدی برای مخاطب صورت می‌گیرد. بنابراین معنا و مفهوم گسترده در کتاب کودک در مقوله بازآفرینی شاخصه مهمی است.

پس هر نویسنده‌ای نمی‌تواند بازآفرینی کند و باید به مرتبه‌ای از مهارت در این حیطه رسیده باشد.

دقیقا. نویسنده باید آن‌قدر در زمینه نوشتن و شناخت آثار ادبی تبحر یافته باشد که زمانی که می‌خواهد دست به بازآفرینی بزند، با خواندن متن قدیمی، تعداد زیادی ایده به او هجوم آورد تا کاری شاهکار و مستقل ارائه دهد. به همین دلیل است که در زمینه بازآفرینی کار شاخصی نداریم و اغلب آثار سطحی هستند و عمقی ندارند. چون این تصور وجود دارد که هرکس که دستی در نوشتن دارد، می‌تواند به بازآفرینی دست بزند. نویسندگان کارکشته نیز با احتیاط سراغ این قالب می‌روند. اما متأسفانه روند کتاب کودک به این سمت رفته که از نویسندگان به‌صورت سفارشی درخواست نوشتن اثر بازآفرینی‌شده می‌کنند و به همین دلیل کارهای ضعیف رو به افزایش است.

درباره تفاوت بازنویسی و بازآفرینی بگویید.

این دو مقوله کاملا جدا از هم‌اند. در بازنویسی بدون تصرف در معنی و مفهوم متن، آن را کمی روان‌تر و زیباتر می‌نویسیم و از مترادف‌ها استفاده می‌کنیم و به نحوی ساده‌نویسی می‌کنیم؛ اما در بازآفرینی متنی قدیمی داریم و قرار است آن را دوباره خلق کنیم. بازآفرینی را مساوی با خلق می‌دانم. در بازآفرینی سلیقه شخصی خود را به‌عنوان نویسنده در روند قصه وارد می‌کنیم و دیگر با قصه قبلی مواجه نیستیم و ساختار و زبان کاملا متفاوت است و صرفا ردپایی از آن در داستانمان دیده می‌شود.

اصول بازآفرینی را «زبان» و «مفهوم» و «تأثیرگذاری »بیان کردید. این سه اصل را بیشتر توضیح دهید.

بازآفرینی زبان جدیدی می‌خواهد و باید دارای مفاهیم عمیق باشد و تأثیر آن در کودک مشهود باشد. همه این‌ها نیز در قالب روان‌شناسی کودک جمع می‌شود که شامل چیزهایی است که این مخاطب می‌پسندد و به آن علاقه دارد. کسی که مخاطب‌شناس و روان‌شناس خوبی باشد، می‌تواند این سه اصل را به‌راحتی در متنش به کار بگیرد.

کودکان امروز که مفاهیم در سه قالب سرگرمی و لذت و آموزش برایشان جمع می‌شود،‌ با اثری که این سه شاخصه را داشته باشد، به‌راحتی ارتباط می‌گیرند. پس کسی که مخاطب‌شناس خوبی باشد، به‌راحتی می‌تواند برای کودک اثری خلق کند که دو شاخصه زبان و مفهوم را در خود داشته باشد. درخصوص تأثیر نیز باید گفت که این اصل به‌طورکلی در نوشتن باید مدنظر گرفته شود. در بازآفرینی اگر این اصول رعایت شده باشد، اثری طولانی‌مدت دارد و به همین دلیل است که خلق یک اثر جدید با شیوه بازآفرینی از نوشتن متنی ساده بسیار دشوارتر است؛ چون در این شیوه نویسنده باید خود را موظف بداند که اثری چندلایه و پر از مفهوم خلق کند که سال‌های سال تأثیرش بر مخاطب حفظ شود.

چند اثر قوی در این حوزه نام ببرید.

آثار قوی در این زمینه اندک‌اند. از میان کارهای قدیمی قصه‌های «جوجه اردک زشت» و «دختر کبریت‌فروش» و «ملکه برفی» از آثار هانس کریستین اندرسن هستند که بازآفرینی‌شده قصه‌های شفاهی مردم دانمارک است. این‌ها نیز شاهکار نیستند و داستان‌های ساده‌ای هستند و شاخصه‌شان صرفا این است که از اولین‌های این عرصه هستند.

کارهای بسیاری از شاهنامه و کلیله‌ودمنه بازآفرینی شده‌اند که در میانشان آثار خوب هم وجود دارد؛ اما تا قوت و خلق اثری شاهکار فاصله دارند. چون به‌صورت تخصصی روی این موضوع کار نشده و به همین دلیل است که مراکزی همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اخیرا مسابقات متعددی برای بازآفرینی آثار برگزار کرده‌اند. چند سالی است که مسابقه سیمرغ در این مرکز در حال برگزاری است تا آثار شاخصی در این عرصه تولید شود. مسابقات دیگری نیز راه‌اندازی شده و دلیلش این است که همگی به اهمیت بازآفرینی و ضعف در این عرصه پی برده‌اند. با بازآفرینی می‌شود این تکرار را که در ادبیات گرفتارش شده‌ایم، کنار بزنیم و جهان جدیدی خلق کنیم.

بازآفرینی برای مخاطب کودک تفاوت خاصی با بازآفرینی برای مخاطب بزرگ‌سال دارد یا به‌طورکلی یکسان است؟

در کار برای کتاب کودک به روان‌شناسی کتاب کودک نیاز داریم. در بازآفرینی برای بزرگ‌سال دست نویسنده بازتر است؛ چون می‌تواند دنیاهای متفاوتی را خلق کند؛ اما در کار کودک نویسنده آن‌قدر باید دقیق و ظریف عمل کند که گاهی آثارش شبیه به نویسندگان دیگر می‌شود. منظور از شباهت این است که درنهایت اثر باید لذت‌بخش و متنوع باشد و همان‌طور که گفته شد، هدف غایی تولید اثر را برای کودک لذت بردن او از کتاب می‌دانیم. درحالی‌که این موضوع برای بزرگ‌سال در اولویت نیست. به همین دلیل بازآفرینی برای کودکان کاری سخت را رقم می‌زند و نیاز به تلاش بیشتری دارد.

به‌جز کسب لذت، بازآفرینی چه آورده‌هایی برای کودکان دارد؟

آشنایی آن‌ها با مقولاتی که با آن‌ها مواجه نشده‌اند، به‌خصوص برای کودکی که در جهان مدرن امروز در حال زندگی است و از بسیاری از محیط‌هایی که کودکان گذشته در آن می‌زیسته‌اند دور است، از آورده‌های این قالب است. بچه‌ها اکنون در عصر تکنولوژی و انفجار اطلاعات زندگی می‌کنند و به همین دلیل ارائه بسیاری از مباحث به کودکان مغفول مانده است.

دلیلش این است که خانواده‌ها و کودکان محیط‌های زندگی مکانیزه‌ای را دارند و از فضاهای صمیمی و دل‌نشین دورهمی یا محیط‌های روستایی دورند. پس در بازآفرینی می‌شود برای کودک دنیایی جدید را خلق کرد. در بازآفرینی این وظیفه را به گردن داریم که تجارب جدید و متنوعی را برای کودک خلق کنیم و دستش را بگیریم و وارد دنیایی جدید کنیم.

ارتباط میان اسطوره و بازآفرینی چیست؟

اسطوره یکی از مقوله‌های مشترکی است که در ادبیات کودک و بزرگ‌سال با آن مواجهیم. اسطوره‌ها یکی از همگانی‌ترین انواع ادبی هستند. همه اقوام و ملل مختلف اسطوره‌هایی دارند که از فرهنگ باستانی‌شان نشئت گرفته است. همه این اسطوره‌ها در بازآفرینی جای خودشان را در متن باز می‌کنند؛ چون اسطوره مربوط به فرهنگ عامه و گذشته اقوام و نسل‌هاست. پس بازآفرینی که قرار است متون کهن را بازخلق کند، خواه‌ناخواه از اسطوره بهره خواهد برد. بهترین آثار در مقوله بازآفرینی آثاری هستند که المان‌های گذشته به‌ویژه اسطوره را حفظ کرده و با نگاهی تازه آن‌ها را خلق کرده‌اند. به همین دلیل است که این دو موضوع جدایی‌ناپذیرند.

درخصوص تفاوت میان «اقتباس» و «بازآفرینی» بگویید.

اقتباس برداشت آزاد است و وقتی ما از یک متن برداشت آزاد می‌کنیم، به متن گذشته پایبند نیستیم و سلیقه شخصی به‌طور کامل کار را پیش می‌برد و رد پای اثر قدیمی در متن جدید دیده نمی‌شود. اما در بازآفرینی متن را همچنان مقید به متن قبلی می‌دانیم و رد پایش در متن جدید دیده می‌شود؛ مثلا از داستان «جمشید جم» که از شخصیت‌های اوستا در ادبیات ایران است، قصه‌های جدیدی در قالب بازآفرینی ساخته می‌شود. اما وقتی از قصه او برداشت دیگری می‌شود و متنی کاملا شخصی تولید شده و صرفا به نام او اشاره می‌شود، این یک اقتباس است.

در پایان نکته‌ای باقی مانده است؟

در نشر پی‌نما مجموعه‌ای در حیطه بازآفرینی به‌تازگی رونمایی شده که اکنون شانزده جلدش تولید شده و تا پایان سال به 56 جلد می‌رسد. این شانزده جلد بازآفرینی داستان‌های کهن است و شامل قصه‌های شفاهی است که از بزرگان و نسل‌های گذشته شنیده‌ایم و به قصه‌هایی جدید و نو تبدیل شده است. بنده نیز دو کتاب در آن مجموعه دارم به نام‌های «دستمزد پیرزن» و «هامان و غول آسیاب». این مجموعه کاری قوی در زمینه داستان و تصویرسازی است و مطالعه آن را به علاقه‌مندان به بازآفرینی توصیه می‌کنم.