چهلستونِ قصههای اصفهان از پس هزاران سال هنوز پابرجاست؛ آنقدر که پدران و مادرانمان حواسشان جمع بوده و یادشان مانده که برای فرزندانشان از شاهعباس و شیخبهایی و شمع و عمارت عالی و هزارویک داستان ناگفته و ناشنیده نصفجهانشان تعریفها کنند.
نام مسعود جعفریجوزانی با فیلمهای خوبی مانند «شیرسنگی» و «در مسیر تندباد» در یاد اهالی سینما برای همیشه بهیادگار مانده است. «بهشت تبهکاران» اما فیلمی نیست که بگوییم نام کسی را به یادگار میگذارد.
ادبیات کودک و نوجوان شاخهای از ادبیات در دنیاست که علاوه بر طیف هدفش، از میان بزرگسالان نیز طرفداران فراوانی دارد.
اختتامیه چهارمین دوره از جشنواره شعر و داستان «شهر من» با حضور هیئت داوران و هیئت انتخاب جشنواره، مسئولان سازمان مدیریت شهری، کمال حیدری، میثم بکتاشیان و روحالله فرشادفر، مسئولان سازمان فرهنگیتفریحی شهرداری اصفهان، تنی چند از اهالی قلم استان و کشور و برگزیدگان این جشنواره پنجشنبه 7 دی در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد.
در سالهای اخیر و با ظهور رسانههای ارتباط جمعی و کمرنگشدن ارتباط میان افراد خانواده، این رسم شیرین کهن به فراموشی سپرده شده و قصهگویی از ارتباطی دوطرفه تبدیل به کاری یکطرفه شده و افراد صرفا از طریق کتابها و پادکستها و رسانهها قصههای موردعلاقهشان را انتخاب میکنند. این بهخودیخود ایرادی ندارد و پسندیده نیز هست؛ اما کمرنگ شدن ارتباطات دوطرفه بین نسلها که قصهگویی یکی از ابزارهای مؤثرش بود، آسیبهایی را نیز به دنبال دارد.
قصه رابطههای زخمی از کجا شروع شد؟… وقتی پا در قلب ساحل گذاشت، چیزی جز سرخوشی احساس نمیکرد حتی طوفانی بودن دریا را هم ندید در رویای خویش غوطهور بود.