به گزارش اصفهان زیبا؛ فیلم کوتاه «تونل» بهتازگی در چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به نمایش درآمد و موفق به کسب دو تندیس برگ زرین این جشنواره شد؛ تندیس بهترین فیلمنامه اقتباسی برای احسان امینی و تندیس بهترین فیلمبرداری برای علی حسینزاده. موفقیت فیلم «تونل» در تاریخ سینمای کوتاه اصفهان، بیسابقه و درخور توجه است. به همین مناسبت با احسان امینی، نویسنده و کارگردان و تهیهکننده این فیلم، به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
با توجه به سابقه و تجربه شما در انجمن سینمای جوان و پاتوق فیلم کوتاه اصفهان، بهنظر میرسد مدتهاست ارتباط نزدیکی با دنیای فیلم کوتاه دارید. درباره این انس با جهان فیلم کوتاه و تأثیراتش بر روند فیلمسازی خود صحبت کنید.
در انجمن سینمای جوان اصفهان در سال 86 کانونی وجود داشت که فیلم کوتاه پخش میکرد. از همان زمان شروع کردم به تماشای فیلمهای کوتاه برتر ایرانی و خارجی و بعد در دوره یکساله فیلمسازی انجمن سینمای جوان ثبتنام کردم. بعد از آن ارتباطم با سینما از ابعاد گوناگون اجرایی و تولیدی حفظ شد. این انس با فیلم کوتاه باعث شد آثار نسلهای بسیاری از فیلمسازان کوتاه را ببینم و رویدادهای مهمی با محوریت فیلم کوتاه در اصفهان را دنبال کنم. یکی از دغدغههای من همیشه فراهمکردن امکان تماشای آثار خوب و دیدهنشده برای سینمادوستان بود. گاهی اکرانهای ماهانه داشتیم و این روند نهایتا به پاتوق فیلم کوتاه منجر شد.
در فصل آخر پاتوق، فصل استاد مهرجویی، دبیر نشستها بودم و بخشی از نقد و بررسی آثار با من بود. تمام کارهایی که در این عرصه انجام میدادیم، برای شناخت بهتر فضا و کمک به تازهواردها بود. هدفگذاری خودم هم نهایتا ساخت فیلم کوتاه بود. نتیجه آن هم فیلم «تونل» شد که امسال در جشنواره حضور داشت. فیلم تونل اولین فیلم پروداکشندار من بود که در آن عوامل حرفهای داشتیم. ساخت تونل، از زمان نگارش تا ساخت آن دو سال زمان برد. نهایتا در آذر 1402 اثر را ساختیم و پس از چندین ماه تدوین، فیلم هم به جمع 22 فیلم نهایی و برگزیده آکادمی فیلم کوتاه ایران (ایسفا) راه پیدا کرد و هم به فهرست منتخب چهلویکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران رسید.
آیا فیلم کوتاه باید صرفا یک سکوی پرش برای ورود به سینمای بلند باشد یا موضوعیت خاص خودش را دارد؟
بعضی دوستان اعتقاد دارند اگر کسی میخواهد فیلم کوتاه بسازد، باید در آن فضا بماند؛ چون فیلم کوتاه ذات و فرم خاص خود را دارد. این حرف در وهله اول درست است. فیلم کوتاه باید در مقیاس خودش ساخته شود؛ ولی امروزه همه میدانند اگر فیلمساز بخواهد با فیلمسازی زندگیاش را پیش ببرد، حتی اگر عاشق مدیوم سینمای کوتاه هم باشد، برای پیشرفت و گذران زندگی چارهای ندارد جز ورود به سینمای بلند؛ زیرا در فیلم کوتاه چرخش سرمایه وجود ندارد.
در سینمای بلند است که عرضهوتقاضا، مخاطب و مسئله اکران جدی میشود؛ حتی جشنوارههای جهانی هم به فیلم بلند نگاه حرفهایتری دارند. یکی از روندهای مهم فیلمسازی هم در جهان این است که فیلمسازان بزرگ یا قبلا دستیار فیلمسازان پیش از خود بودهاند، یا با ساخت فیلم کوتاه به سینما وارد شدهاند. اغلب کسانی که در زمینه فیلم کوتاه کار میکنند، قصد ساخت فیلم بلند را دارند. فیلمساز از نقطهای که به نظر خودش به پختگی رسیده و میداند بازگشت سرمایه خواهد داشت، دیگر فیلم کوتاه را تنها واجد جنبههای آرتیستیک میبیند. شاید گاهی یک فیلم کوتاه هم بسازد تا وجهه هنری و تجربی ماجرا را حفظ کند؛ اما غایت فیلمساز کوتاه، ساخت فیلم بلند است.
ازآنجاکه در دورههای قبلی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشتید، امسال کیفیت جشنواره را چطور دیدید؟
این جشنواره منظمترین جشنواره در چند سال اخیر بود. پیگیری تیمهای مختلف حاضر در جشنواره از دبیرخانه گرفته تا بخش رسانه و تولید و دیگران بسیار خوب بود. انضباط و کیفیت اکران فیلمها و احترامی که به فیلمسازان و عوامل و مهمانها گذاشته میشد، ستودنی بود. اختتامیه هم بسیار منظم و درست پیش رفت.
برخورد شما با منبع اقتباس فیلم تونل، یعنی داستان «تونل» نوشته پیمان اسماعیلی، چه زمانی رخ داد و چه شد که به سمت اقتباس از این داستان تمایل پیدا کردید؟
من داستان تونل را اوایل دهه نود در مجله همشهریداستان خواندم. مجموعه داستان «همین امشب برگردیم» را آقای اسماعیلی آن زمان هنوز در نشر چشمه منتشر نکرده بود. مدتها بود که به داستان تونل فکر میکردم و بهخاطر جذابیتی که برایم داشت، در سال 1400 تصمیم گرفتم فیلمنامهاش را بنویسم. از آقای اسماعیلی اجازه گرفتم و کار را شروع کردم. البته فیلم در نسخه نهایی با آن چیزی که داستان روایت میکند خیلی متفاوت است.
شما در اقتباس از داستان تونل و تبدیل آن به فیلمنامه تونل، چه ملاحظاتی را رعایت کردید؟
اقتباس من یک برداشت آزاد از داستان تونل بود. ساختار داستان چندان اجازه وجوه سینماتیک را نمیداد و من سعی کردم از لابهلای خطوط داستان جهانی را بسازم که هم به جهان شخصی خودم نزدیک باشد و هم بتوانم ایدههایی را از منظر تصویری به داستان اضافه کنم. داستان موقعیت ثابتی دارد که تقریبا همهچیز در ذهن و زبان کاراکترها رخ میدهد.اقتباس مسئله پیچیدهای است و انتخاب داستان مرحله اول اقتباس است. بعد آداپتهکردن و نزدیکشدن به اثر ازنظر شخصی، دخیلکردن زمان حال اهمیت دارد. داستان پیمان اسماعیلی در دهه هفتاد میگذرد. ولی فیلم من بیزمان و بیمکان است و البته میتوان ردی از معاصریت را در آن پیدا کرد. چطور میشود داستانی مربوط به دهه هفتاد را به فیلمی بدل کرد که در زمانه ما مخاطب داشته باشد؟ این همان چیزی است که باید در دل اقتباس صورت بگیرد. شخصیتهای داستان، تغییراتی که در پایانبندی صورت میگیرد، ایدههایی که در کلمات نهفته و باید مابهازاهای تصویری برای آنان پیدا کرد، اینها مسیری است که اقتباس را سخت و البته جذاب میکند.
وضعیت اقتباس در سینمای کوتاه چگونه است؟ آیا اقتباس در سینما و خاصه سینمای کوتاه واجد ضرورت است یا صرفا بهعنوان یک فرصت و امکان باید به آن نگریست؟
اینجا با مسئلهای دوپهلو مواجه هستیم. امسال در جشنواره تعداد فیلمهای اقتباسی بیشتر شده بود. این یعنی فیلمسازها به سمت اقتباس متمایل شدهاند. بهنظرم اقتباس نهتنها به سینمای کوتاه بلکه به سینمای بلند ما نیز میتواند کمک کند. ما میتوانیم جهانها و فضاهای بسیار تازهای را در سینما بیافرینیم. اما مهم است که اقتباس از خود فیلمساز شروع شود. بارها نهادهای مختلف کوشیدهاند مسئله اقتباس را جابیندازند.
ولی هیچ خروجی سینماییای در بر نداشته است. دغدغه شخصی فیلمساز مهم است و همچنین مدیوم ادبیات برای تبدیلشدن به مدیوم سینما، فرایند سختی را باید بگذراند. بسیاری از دوستان در ابتدای کار اساسا اثر ادبی اشتباهی را برای اقتباس انتخاب میکنند. یا میبینیم که اصلا امر اقتباس رخ نداده و مثلا فقط اسامی عوض شده است و فیلمنامه واجد جنبههای سینماتیکی نیست. پس نمیتوان به همه توصیه به اقتباس کرد. با نگاه سطحی و اینکه صرفا از داستانی اقتباس کنیم، خروجی چندانی نخواهد داشت. از 27 فیلم حاضر در بخش سینما و کتاب جشنواره فیلم کوتاه تهران، چهار فیلم در بخش ملی پذیرفته شده بود. بقیه آثار کیفیت سینمایی کافی نداشتند و صرفا اقتباسی از یک داستان انجام داده بودند. پس لزوما اقتباس، فیلم خوب نمیدهد. اما میتواند راهکاری باشد برای نجات ما از تکرار و گشودن جهانهای تازه. اقتباس نیاز به انس و الفتی با داستان دارد. باید داستان، قواعد و ساختار آن و همچنین روایت را بشناسیم و بدانیم چگونه روایت را به نفع فیلم بشکنیم.
فیلم در متروی اصفهان ساخته شده است. با توجه به لوکیشن خاص فیلم و همچنین فضای وهمآلودی که داشت، بهنظر میرسد ازنظر تولیدی کار سختی داشتهاید.
مترو لوکیشن خطرناکی است و دسترسی به آن آسان نیست. بهعلت مسائل مربوط به برق و تأسیسات و چالههای داخل تونلها و… . فرایند دریافت مجوز برای ساخت فیلم زمانبر شد، اما هر لوکیشنی مقتضیات خاص خودش را دارد. جا دارد از دوستان خوبم در متروی اصفهان، چه در خط 1 و چه در خط 2 که سکانس پایانی آنجا ضبط شد، تشکر کنم که کمکهای بسیاری به ما کردند.خوشحالم که همه عوامل فیلم ما تقریبا اصفهانی بودند. شاید در مرحله پساتولید از بچههای تهران هم استفاده کردیم؛ اما بیشتر بچهها از اصفهان بودند. علی حسینزاده، فیلمبردار کار که برگ زرین بهترین فیلمبرداری را هم برنده شد، اصفهانی است. من فکر میکنم باید درباره مهاجرت هنرمندان به تهران صحبت کرد. هرچند مرکزیت فیلمسازی بیشک تهران است و همه به آنجا سوق داده میشوند، اما با بودن در خارج از تهران هم میتوان کارهایی کرد و تحولاتی رقم زد. امیدوارم این مسیری که البته آسان هم نیست، در اصفهان ادامه یابد.
فیلمبرداری در متروی فعال، با توجه به تردد قطارها و مسافرها چگونه ممکن شد؟
فیلم در یک ایستگاه افتتاحنشده مترو جریان دارد و ما قصد داشتیم ابتدا فیلم را در خط 2 بسازیم؛ اما چون هنوز شکل و فرم لازم را نگرفته بود، مجبور شدیم در خط 1 کار کنیم. آنجا وضعیت سختتر بود؛ چون باید منتظر میماندیم تا آخرین قطار حدود ساعت 10 شب از ایستگاه رد شود و بعد کار را شروع کنیم. تا پنج ونیم صبح هم بیشتر فرصت نداشتیم؛ چون مترو دوباره فعال میشد. در فیلم کوتاه، مدتزمان مفید کار روزانه 8 تا 10 ساعت است و ما ساعت کار مفیدمان به خاطر شرایط خاص لوکیشن، 5 یا 6 ساعت بود. اگر بودجه ما بیش از این میبود و مثلا میتوانستیم به جای چهار روز مفید، بیشتر کار کنیم، قطعا فیلم به ایدئالمان نزدیکتر میشد.
شاید 25 تا 30 درصد از میزانسنها و دکوپاژهای مدنظرم به دلیل کمبود وقت، کنار گذاشته شد. در ایستگاه متروی زینبیه کارکنان خیلی با ما همراهی کردند.علی چهار فیلم در این جشنواره داشت که همه فیلمهای خوبی هم بودند. اما حس میکنم چیزی که باعث شد او جایزه بهترین فیلمبرداری را برای فیلم تونل به دست آورد، این بود که ما با هم روی تصاویر، موقعیتها و جزئیات بسیار کار کردیم. نقاشیها و عکسهای زیادی تماشا کردیم و او پیشنهادهای خوبی در طول کار میداد و نهایتا ازنظر تکنیکال و زیباییشناسی به زبان مشترکی رسیدیم که خوشبختانه نظر هیئتداوران را هم توانست به خود جلب کند.