به گزارش اصفهان زیبا؛
صحنه اول: تولد یک ایده
لوکیشن: اصفهان، حجره تجاری آقا نجفی اصفهانی، فروردین ۱۲۷۸
تدوین: نور ملایم روز
زاویه دوربین: نمای نزدیک از صورت آقا نجفی اصفهانی
کات به: حجره
آقا نجفی اصفهانی پشت میز چوبی نشسته و در حال مطالعه اسناد است. نور خورشید از پنجره به درون حجره میتابد.
آقا نجفی اصفهانی (با هیجان)
باید تولید داخلی را تقویت کنیم و نیازمان به منسوجات خارجی را پایان دهیم. با تکیه بر توان مردم میتوانیم.
صحنه دوم: اتحاد برای هدف
لوکیشن: کاروانسرای شیراز
نشست بازرگانان و علمای بزرگ
تدوین: نمای بالا از جلسه، صدای گفتوگوها و همهمه
کات به: کاروانسرا
بازرگانان و علما دور یک میز بزرگ نشستهاند. نقشه ایران روی میز پهن است.
نورالله نجفی اصفهانی
«این کشور به دست ما ساخته میشود. ما با هم میتوانیم شرکت اسلامیه را بنا نهیم.»
میرزا ابوالقاسم زنجانی (با لبخند تأیید)
«ما حمایت مردم را داریم. این آغاز یک راه جدید است.»
صحنه سوم: استقبال مردم
لوکیشن: بازار اصفهان، تابستان ۱۲۷۸
تدوین: صحنههای کوتاه و پویا از مردم در حال خرید سهام
کات به: بازار شلوغ
مردم در صفوف منتظر خرید سهام ایستادهاند. لبخندهای رضایتبخش بر چهرهها.
راوی (با صدایی گرم)
«شرکت اسلامیه با استقبال بینظیر مردم مواجه شد. سهام شرکت بهسرعت فروخته شد و محصولات آن در دلها جای گرفت.»
کات به: خانوادهای که محصولات شرکت را میخرند.
لبخند مادر به فرزندانش که پارچههای تازه خریداریشده را در دست دارند.
صحنه چهارم: گسترش شرکت
لوکیشن: شهرهای مختلف ایران و شعب خارج از کشور
تدوین: نمای باز و گسترده از شعبههای شرکت
کات به: تابلوهای شعب مختلف
تابلوهای «شرکت اسلامیه» در تهران، شیراز، کاشان و شهرهای خارجی.
راوی
«شرکت اسلامیه بهتدریج شعبههایی در بسیاری از شهرها و حتی خارج از ایران ایجاد کرد. اولین گام در صنعت مدرن ایران با موفقیت برداشته شد.»
صحنه پایانی: دستاوردها
لوکیشن: دفتر مرکزی شرکت اسلامیه، چند سال بعد
تدوین: نماهای نزدیک از اسناد و مدارک
کات به: دفتر مرکزی
آقا نجفی اصفهانی و نورالله نجفی اصفهانی در حال بررسی اسناد هستند. لبخندهای رضایتبخش بر چهرهها.
آقا نجفی اصفهانی (با نگاه به اسناد)
«ما تنها کارخانه نساجی نیستیم. ما مایه افتخار این ملت هستیم.»
نورالله نجفی اصفهانی (با نگاهی مطمئن)
«و این راهی است که برای آینده ایران هموار کردهایم.»
پایان
دوربین به آرامی از دفتر خارج میشود و روی تابلوی «شرکت اسلامیه» فوکوس میکند.
راوی
«شرکت اسلامیه، نماد تلاش و همت ایرانی برای استقلال و پیشرفت.»
نشستهام مقابل یک مستندساز. با هیجان از سکانسی از فیلمی میگوید که سوژهاش شکلگیری شرکت اسلامیه است. دیالوگهای آقانجفی توی ذهنم ردیف میشود. شرکت اسلامیه یکی از اولین و مهمترین کارخانههایی بود که در دوران مشروطه در ایران با هدف تأمین منسوجات موردنیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، با تلاش و حمایت اغلب بازرگانان و علمای اصفهان، شیراز و کاشان، بهویژه آقانجفی اصفهانی، نورالله نجفی اصفهانی و میرزا ابوالقاسم زنجانی فروردین ۱۲۷۸، تأسیس شد.
شرکت بهسرعت با استقبال گسترده مردم در خرید سهام و همچنین محصولات خود مواجه شد و بهتدریج شعبههایی در بسیاری شهرها و همینطور در خارج از ایران ایجاد کرد. شرکت اسلامیه اولین تلاش در صنعت مدرن در ایران خصوصا درزمینه نساجی بود. همچنین این شرکت به فعالیت صرافی نیز اشتغال داشت و یکی از زمینههای تأسیس بانک و بانکداری و سهام در ایران بهشمار میرود.
محمدقاسم تولاییفرد، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» به شرکت اسلامیه اشاره میکند و با هیجان میگوید: «یکی از سکانسها میشود جلسه هیئتمدیره این شرکت. حتی میتوان یک سکانس داشت برای خروجی اساسنامه شرکت. اساسنامهای که به تقویت اقتصاد داخلی توجه دارد، خروج از ذلت احتیاج به امتعه خارجی دارد و حتی یکی از بندهایش به جلوگیری از مهاجرت نسلهای آینده به خارج از کشور برای مزدوری و کارگری نزد بیگانگان اختصاص دارد. اگر این فیلم ساخته شود، رهیافت بزرگی برای وضعیت اقتصادی امروز است. اصفهانیها، اولین مردمانی هستند که حمله اقتصادی به ایران و فلج کردن تولید ایران را متوجه میشوند. نورالله نجفی اصفهانی در آستانه مهاجرت علمای تهران به قم به همراهی ۱۳ نفر از علمای طراز اول اصفهان ازجمله آقانجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی، محمدحسین فشارکی، شیخ مرتضی ریزی، میرزا محمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر بروجردی، میرزا محمدمهدی جویبارهای، میرزا ابوالقاسم زنجانی، آقامحمدجواد قزوینی و رکنالملک شیرازی متعهد شدند که از شنبه قبالهجات و احکام شرعیه را فقط روی کاغذ ایرانی بدون آهار بنویسند. اگر کفن اموات غیر از کرباس و پارچههای ایرانی باشد، بر آن میت نماز نخوانند، فقط لباس ایرانی بپوشند و مهمانیها مختصر و مفید باشد. همچنین انجمن مقدس ملی اصفهان را راه میاندازند که یکی از اولین نهادهای مدنی سیاسی دینی تاریخ ایران بود.»
سینما، بازنمایی زیست ایرانی اسلامی
او در ادامه با اشاره به یکی از بحرانهای فرهنگی خاطرنشان میکند: «ارث زمانی معنی دارد که اجداد ما چیزی را برای استفاده برای ما بگذارند و ما یاد بگیریم آن را برای آینده بگذاریم؛ جوری استفاده کنیم که پیشرفت کنیم. یعنی زحمات من منقطع نشود و طوری از ارث استفاده کنم که آن را به دست دیگران نیز برسانم. اما چند درصد از مساجدی که ساخته میشود از سبک معماری قدیم ارث میبرند؟ اینجا سینما کمک میکند؛ چون میتواند بازنمایی از زیست ایرانی اسلامی داشته باشد. وقتی انیمیشن هایدی را میبینیم دوست داریم داشتن یک کلبه چوبی وسط دشت سرسبز را تجربه کنیم. لوکیشن فیلم هایدی روی مخاطب تأثیر میگذارد. با بازنمایی زیست ما به آن نوع زیستن، شوق پیدا میکنیم. اگر بخواهیم فقط اصفهان را به نمایش بکشیم، قابلمه فروش، لباسش، اینکه چطور مسیر مغازه تا خانه را میرود؟ چطور پول ردوبدل میشود؟ بازنمایی میشود. فیلم کار صد تا موزه را میکند. از طرفی وقتی چنین فیلمهای تاریخی ساخته شود، لوکیشن احیا میشود. اروپاییها خیلی راحت فیلم تاریخی میسازند؛ چون بافتشان هنوز تغییر نکرده و در هزار سال قبل فیلم را تولید میکنند. پس باید به این فهم برسیم که فیلم بسازیم تا معماری بازنمایی شود. اگر حجم این سریالها زیاد شود، به احیای معماری و زیست در خانههای قدیمی کمک میکند.»
تولاییفرد با اشاره به کتاب «خانهتاب»، میگوید: «این کتاب، خاطرات کشف حجاب و قحطی در سالهای 1314 تا 1320 در اصفهان است و سوژه مناسبی برای فیلمسازی است. از طرفی هیچکس تابهحال انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان اصفهان را به فیلم تبدیل نکرده است، قضیه دعای ابوحمزه آشیخ مهدی مظاهری سوژه ساواک بوده است. خیلی از اصفهانیها فکر میکنند حوزه علمیه قم یا آخوندهای تهرانی، همراه انقلاب بودند؛ درصورتیکه علمای تراز اول اصفهان هم نقش مؤثری در انقلاب داشتند. سوژه دیگر میتواند شریف واقفی و صمدی لباف باشد، مجاهدین خلقیهایی که متحول میشوند و این تحول قصه دارد. با ساخت چنین فیلمی علاوه بر اینکه فضای نوجوانی شریف واقفی در اصفهان و لوکیشن اصفهان معرفی میشود، باطل بودن مجاهدین خلق نیز روایت میشود.»
بزرگترین رفرنس دراماتیک تاریخ است
این مستندساز در پاسخ به این سؤال که چرا تابهحال موضوعاتی از این قبیل ساخته نشده، میگوید: «فیلمسازها متوجه نشدند بزرگترین رفرنس دراماتیک، تاریخ است. در مراحل دورههای آموزشی فیلمنامهنویسی در رشتههای دانشگاهی، بهصورت تکنیکی فیلمنامهنویسی تدریس میشود؛ درصورتیکه اینها تحلیل فیلمنامه است، نه آموزش فیلمنامهنویسی. در فرایند آموزش تولیدات دراماتیک، ادبیات تحلیلی به روشهای خلقی غلبه پیدا میکند. دانشجویان فیلمسازی ایران، فیلم را خوب نقد میکنند، ولی وقتی پای قصه به میان میآید، سرچشمه تولید قصه خشک میشود. دراماتورژهای دنیا میگویند قصه از تاریخ میآید. ارتباط دانشجو و قصه با تاریخ در کلاسهای فیلمنامهنویسی تبیین نشده و دانشجو دچار فقر ایده میشود. از طرفی با توجه به بافت لوکیشنی تکهتکه و عدم وجود بافت منسجم، ممکن است فیلمسازها به سمت تولید فیلم در اصفهان نروند؛ چون نگرانیهای پیشتولید برای ترغیب یا عدم انگیزه فیلمساز مؤثر است. در یزد نگاه لوکیشنی راحتتر است؛ درصورتیکه میتوانستیم با محوریت نقشجهان و خیابان عبدالرزاق یک بافت زیستی داشته باشیم.»
او با اشاره به اینکه میتوان جریان سینمایی و فیلمسازی کشور را به سمت ساخت براساس ظرفیتهای اصفهان هدایت کرد، میگوید: «برای این کار میتوان زیستبوم ایجاد کرد؛ برای مثال با برگزاری رویداد یکهفتهای به میزبانی شهرداری یا میراث فرهنگی و دعوت از اساتید تاریخ و فیلمنامهنویس، ایدهها و سیناپسهای اولیه به وجود میآیند. رویدادهای کارگاهی در سایر قالبهای هنری جواب داده و امید است در قالب فیلم هم جواب دهد. از طرفی هرکدام از نهادهای تاریخی اصفهان میتوانند بانک ایده دراماتیک خلق کنند. دانشجوی فیلمسازی، برای پروژه آخر ترمش بتواند از آنها استفاده کند. آنوقت است کهموجی از تولیدات به راه میافتد و آنوقت سیستم، خودش را سازگار میکند. راهحل دیگر در بلندمدت اصلاح روشهای فیلمنامهنویسی است.»
سینمای پایتخت یا سینمای اصفهان؟
در این خصوص حامد گلناری، فیلمنامهنویس و مدیر باشگاه فیلم حوزه هنری اصفهان به اصفهانزیبا میگوید: «وضعیت سینمای کشور این است که عمده فیلمها در تهران تولید میشود. این مسئله بعد تجاری اقتصادی دارد. ممکن است بعضیها بگویند در آمریکا هم عمده فیلمها در هالیوود ساخته میشود، تفاوتش این است که عمده فیلمها در هالیوود ساخته میشود؛ ولی فیلم ممکن است درباره اتفاقی در نیویورک در بافت و ساختار نیویورکی باشد یا درباره ایالتهای جنوبی و مرکزی آمریکا با ساختارهای متفاوت باشد. اگر قرار باشد تمام فیلمهای هالیوود درباره کالیفرنیا باشد، همه فیلمها یکدست میشوند. این در حالی است که عمده فیلمهای سینمای ایران در تهران تولید میشود. تمرکز این فیلمها بر زیست انسان تهرانی است. آنهم نه انسانی که حال خوشی دارد. از طرفی فیلمهایی که ساخته میشود، درباره طبقه متوسط جامعه که عمده جامعه را تشکیل میدهند هم نیست، بلکه عمده فیلمها یا لاکچری است و زندگی تهرانی بالاشهری را نشان میدهد یا تهرانیهای پایینشهر تهران را. درحالیکه شهروند اصفهانی تناسبی میان خودش با شخصیت بالاشهری یا پایینشهری در فیلمی که در تهران ساخته شده، نمیبیند. این میشود که عموم مردم کشور از فیلمهای سینمایی استقبال چندانی نمیکنند. عموم مردم کشور بیرون از تهران زندگی میکنند؛ پس اگر سینما متمرکز شود بر تهران با زیست تهرانی، نسبت ماجراها و دغدغههای فیلم و شخصیتهای اصلی با شهرهای دیگری مثل اصفهان، شیراز و… نمیخورد.»
او معتقد است باید کاری کرد تا فیلم اصفهانی، فیلمی که درباره بوم اصفهان است، پا بگیرد. آنوقت میتواند گشایشی در سینمای ایران باشد و مشکلی از سینمای ایران را حل کند و دراینباره میگوید: «بوم اصفهان بستر اتفاقات تاریخی بسیاری بوده است. مهم بودن شهر اصفهان به خاطر دیدن بناهاست. ما تاریخ را در شهر میبینیم. هالیوود، وجببهوجب تاریخ ساختگیاش را فیلم کرده، ولی وقتی از یک نفر بپرسیم آقانجفی را در اصفهان میشناسی؟ میگوید نه. البته فیلم درباره اصفهان ساخته شده ولی نه آنقدر که شایسته اصفهان باشد.»
اصفهان رازآلود
گلناری به ژانرهای مختلفی که درباره اصفهان میتوان فیلم ساخت، اشاره میکند و میگوید: «این نکته درباره تنیده شدن بافت اصفهان در زندگی مردمش است. بناهای تاریخی اصفهان مثل تختجمشید نیست که چند کیلومتر از شهر خارج شویم تا آن را ببینیم. ما از روی پل خواجو رد میشویم، خاطرات بچگی ما با کاشیکاشی مسجد امام رقم خورده و کنار میدان امام، گلکوچک بازی میکردیم. بافت اصفهان و زندگی روزمره مردمش درهمتنیده شده است. توی پارکش نشستیم، ۲۲ بهمنها شعار دادیم، بافت اصفهان در زندگی روزمره مردم ما تنیده شده است. از طرفی اصفهان، شهر عجیبی است، اما این عجیب بودن را به دنیا معرفی نکردیم. اصفهان معماریهای خاص ناشی از علم و درایت شیخ بهایی دارد؛ منارجنبان، حمام شیخبهایی، عصارخانههای رازآلود، این شهر را عجیب میکند. ما به این وجه از اصفهان توجه نکردیم. ژانرهای ترسناک، فانتزی، ماجراجویانه، علمیتخیلی بهخصوص کارهای کودک و نوجوان در خیلی از بسترهای تاریخی شکل میگیرد. چرا سراغ اصفهان خودمان نمیرویم؟ شاید از بعد تجاری، زورمان برای ساخت این فیلمها نرسیده شاید هم کسی قصهها را از دل تاریخ بیرون نکشیده تا توجه فیلمسازها را به خود جلب کند.»
آگاهی از تاریخ، زیربنای ساخت آینده است
مسعود کثیری، عضو هیئتعلمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان نیز در خصوص سوژهها و ظرفیتهای اصفهان برای ساخت فیلم و مستند، به «اصفهانزیبا» میگوید: «آگاهی از تاریخ، زیربنای ساخت آینده است؛ نهفقط برآوردن حس نوستالژیک مردم. ساخت جامعهای متمدن منطبق بر ارزشها، نیازمند دو بخش سختافزاری و نرمافزاری است. برای سالیان متمادی از انقلاب مشروطه گرفته تا امروز آمال و آرزوی همه اصلاحطلبان جامعه، این بوده که تمدن را جاری کنند؛ اما اگر تاکنون این آرزو محقق نشده است، به خاطر این بوده که فقط به بخش سختافزاری آن توجه شده. اگرچه نیاز به زیرساختها داریم، نیاز به تفکر و اندیشه نیز داریم تا هویت خود را بازسازی کنیم. هویت، مقولهای است که مدام در حال بازتولید و بازسازی است؛ بنابراین اگر نیازمند داشتن یک جامعه آرمانی هستیم، باید هویت منطبق با آن را نیز بسازیم. اگر امروزه مدرنیسم ما شبهمدرنیسم بوده و نتوانسته موفقیت چندانی کسب کند، به خاطر غفلت ما از این مسئله بوده است. چگونه باید هویت جدید خود را بسازیم؟ با درک نیازهای روز و شناخت آنها میتوان تولید محصول کرد. اگر از جامعه غافل باشیم نمیتوان محصولاتی مطابق ذوق و سلیقه شهروندان، تولید کرد. باید به تاریخ خود آگاهی داشته باشیم و به جامعهشناسی تاریخی روی بیاوریم. باید به علوم مرتبط با آن مثل انسانشناسی روی بیاوریم و دوباره با ادبیات آشتی کنیم. باید با فرهنگ گذشتگان خود و ارزشهای حاکم بر جامعهای که پدرانمان سالها بر آن اساس زیستهاند، آشنا باشیم. اگر ریشه خودمان را نشناسیم و بین فرهنگ حاکم بر ما و گذشته انقطاع ایجاد شود، نمیتوانیم از آن ظرفیتهای گذشته استفاده کنیم.»
او معتقد است این چرخه هویتسازی باید در قالبهای مختلف ادامه یابد. اسناد شفاهی میتوانند آیندهساز باشند و در این خصوص میگوید: «در سال ۱۹۹۷ برای اولین بار در انگلیس مرکزی تأسیس شد که شهرداری مناطق مختلف شهر لندن در هر قسمت، خانهای را در اختیار مردم قرار داد و گفت هر آنچه از خاطرات گذشتگان چه شفاهی و چه مکتوب دارید، در این مراکز برای ما به یادگار بگذارید. آرشیو ملی انگلستان از سال ۲۰۰۸ این کار را زیر پروبال خودش گرفت و بسیاری از کارهای بزرگی که از آن زمان انجام شده، مبتنی بر مطالعات در این مراکز بوده است. از این مراکز آرشیوی چه استفادهای میشود کرد؟ اگر بخواهیم ظرفیتهای اصفهان را تقسیمبندی کنیم که بتوانیم برای موقعیتهای مختلف مستندهای مختلف بسازیم، باید ظرفیتها را به حوزههای مختلف نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگیاجتماعی تقسیمبندی کنیم. در هرکدام از این حوزهها یک سری المانهای تاریخی و حوادث تاریخی وجود دارد، اسناد و مدارکی وجود دارد که میتواند به ما در ساخت فیلم مدنظر کمک کند. از ورود مسلمانان به اصفهان گرفته تا حمله مغول، جنگ جهانی اول، قحطی و ناامنیها تا دوره معاصر.»
کثیری در ادامه میگوید: «البته در حوزه اقتصادی کمتر کار کردیم، خیلی ظرفیتها وجود دارد. اینکه اصفهان چه کارگاههای تولیدی داشته، چه محصولاتی صادر میکرده، کدام محصولاتش منحصربهفرد بوده است؟ چه تجارتخانههایی در دوره قاجار وجود داشته، چه میزان از تجارت دولتی بوده چه میران در دست مردم بوده؟ مثلا تجارتخانه ملکالتجار که نزدیک به بیست هزار قطعه سند از آن یافت شده در اختیار انگورستان ملک و بخشی در اختیار سازمان اسناد است. در حوزه سیاسی اتفاقات زیادی افتاده. اصفهان چهار دوره پایتخت صفویه بوده. حوادثی که ظلالسلطان در اصفهان رقم زد میتواند زمینه بسیاری از فیلمنامهها و مستندات باشد. حتی میتوان فیلمهایی از تاریخ اصفهان درخصوص افراد بزرگی چون دهش که اولینها را وارد اصفهان کردند، ساخت. اصفهان ظرفیتهای بسیاری در حوزه فیلمسازی دارد.»