کارشناسان حوزه بین‌الملل از توقف درگیری ایران و اسرائیل در قالب «آتش بس» می گویند

توقف جنگ زیر سایه قدرت بازدارندگی ایران

بامداد روز گذشته همزمان با دوازدهمین روز از حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به کشورمان و پس از پاسخ ایران به تجاوز نظامی آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران با انجام عملیات «بشارت فتح» و مورد هدف موشک قرار دادن پایگاه‌ العدید قطر، مقر سرفرماندهی نیروی هوایی آمریکا در منطقه غرب آسیا، خبر ورود ایران و اسرائیل به توافقی در قالب آتش بس از سوی رسانه ها اعلام شد.

تاریخ انتشار: ۱۳:۳۹ - چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
توقف جنگ زیر سایه قدرت بازدارندگی ایران

به گزارش اصفهان زیبا؛ بامداد روز گذشته همزمان با دوازدهمین روز از حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به کشورمان و پس از پاسخ ایران به تجاوز نظامی آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران با انجام عملیات «بشارت فتح» و مورد هدف موشک قرار دادن پایگاه‌ العدید قطر، مقر سرفرماندهی نیروی هوایی آمریکا در منطقه غرب آسیا، خبر ورود ایران و اسرائیل به توافقی در قالب آتش بس از سوی رسانه ها اعلام شد.

به تحلیل کارشناسان این توقف جنگ نتیجه بن بست راهبردی اسرائیل پس از 12‌روز عملیات نظامی و مداخله محدود آمریکا در برابر قدرت پاسخ‌گویی و بازدارندگی ایران است و البته برخی ابهامات در خصوص آن، این احتمال را تقویت می‌کند که با نوعی تنش مهار‌شده از سوی دشمن مواجه هستیم؛ وضعیتی که در آن ممکن است دشمن به ارزیابی مجدد هزینه‌‌ فایده برای ادامه رویارویی با ایران بپردازد و با توجه به سابقه‎اش در عدم پایبندی به توافقات در آتش‌بس هر لحظه یک حادثه میدانی یا تحریک سیاسی را در آینده ای نزدیک حتی در بستر آتش‌بس بیافریند.

با این حال در شرایطی که نشانه‌هایی از فروکش‌ کردن تنش میان ایران و اسرائیل دیده می‌شود، با توجه به پیچیدگی‌های این توقف درگیری، به گفت‌وگو با کارشناسان و پژوهشگران حوزه بین‌الملل پرداختیم و تحلیل‌های آن ها در خصوص این تصمیم به اصطلاح آتش بس را شنیدیم که در ادامه خلاصه‌ای از اظهارات این کارشناسان را می‌خوانید.

آتش‌بس یک پیروزی راهبردی برای ایران بود

مرتضی مکی
کارشناس مسائل بین‌الملل

آتش‌بس میان ایران و اسرائیل «دستاوردی بزرگ» برای جمهوری اسلامی ایران است. در دو سال گذشته، رژیم صهیونیستی اقدامات تجاوزکارانه متعددی در لبنان، سوریه، عراق و حتی فلسطین انجام داده بود، بی‌آنکه پاسخ قابل توجهی دریافت کند.

اما این بار، پس از ۱۲ روز تجاوز مستقیم به ایران، با واکنش قاطع تهران مواجه شد و ناچار به پذیرش آتش‌بس گردید. آنچه از دل این جنگ بیرون آمد، انسجام و وحدت ملی بی‌سابقه‌ای در سطح داخلی ایران بود که حتی در دوران دفاع مقدس نیز کمتر دیده شده بود. گسل‌های اجتماعی ترمیم و همبستگی عمومی شکل گرفت، به طوری که مردم از گرایش‌های مختلف سیاسی در شهرهای گوناگون، حمایت یکپارچه‌ای از پاسخ دفاعی کشور نشان دادند.

برخلاف تصور آمریکا و رژیم صهیونیستی که گمان می‌کردند نارضایتی‌های داخلی ایران می‌تواند در پی یک مداخله خارجی به آشوب منجر شود، این رویدادها نه‌تنها چنین نشد، بلکه به یک وحدت کم‌نظیر منجر گردید. اما در پاسخ به این پرسش که آیا این آتش‌بس پایدار خواهد بود یا تاکتیکی برای خرید زمان از سوی طرف مقابل است هم باید گفت در سیاست، هیچ چیز قطعی نیست، اما شرایط امروز متفاوت است.

اکنون اسرائیل است که باید محتاط باشد. این رژیم می‌داند که اگر آتش‌بس را بشکند، پاسخ سخت‌تری از سوی ایران دریافت خواهد کرد. بنابراین، محتمل نیست که در کوتاه‌مدت وارد تنش جدیدی شود. در نهایت در این دوازده روز، جمهوری اسلامی نشان داد که نه‌تنها توان موشکی دارد، بلکه این توانایی عملیاتی و هدفمند است. برخی از موشک‌هایی که شلیک شد، با دقت بالا و قدرت تخریبی مؤثر، تصویر تازه‌ای از توان بازدارندگی ایران به جهان ارائه دادند.

کشورهای منطقه و حتی برخی کشورهای عربی که پیش‌تر در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل قرار گرفته بودند، امروز بیشتر از خود اسرائیل نگرانند. اقدام اخیر سازمان همکاری اسلامی در محکومیت صریح اقدامات اسرائیل نیز بی‌سابقه بود و نشان داد که رژیم صهیونیستی دیگر یک شَریک باثبات در منطقه محسوب نمی‌شود. از طرفی آمریکایی‌ها نیز به خوبی فهمیده‌اند که دیگر گزینه‌ای برای اعمال فشار مؤثر بر ایران ندارند.

دیگر تحریم‌ها، جنگ روانی، فشارهای سیاسی و حتی حمله نظامی، همگی بی‌نتیجه ماندند و اکنون این ایران است که با اقتدار می‌تواند شروط مذاکره را روی میز بگذارد. حال اگرچه دشمنی‌ها علیه ایران پایان نیافته و احتمال توسل به روش‌های دیگر وجود دارد، اما مهم‌ترین کارت دشمن که تهدید نظامی بود، حالا سوخته است.

آتش‌بس؛ اعترافی تلویحی به شکست در برابر قدرت بازدارندگی ایران

محسن نصری
پژوهشگر و استاد دانشگاه

ورود ایالات متحده به درگیری اخیر میان ایران و اسرائیل، نه از موضع تهاجمی بلکه به‌عنوان واکنشی به بن‌بست میدانی رژیم صهیونیستی قابل تحلیل است.

پس از ده روز حمله بی‌وقفه و ناکامی در دستیابی به اهداف راهبردی، اسرائیل چاره‌ای جز درخواست مداخله از آمریکا نداشت. این اقدام به حملهِ محدود اما معنادار به برخی تأسیسات ایران منجر شد؛ حرکتی که به‌سرعت با پاسخ مستقیم ایران به پایگاه نظامی آمریکا در قطر نیز مواجه شد. در چنین فضایی، پیشنهاد آتش‌بس نه‌تنها نشانه‌ای از تمایل واقعی به مصالحه نیست، بلکه اعتراف تلویحی به شکست در برابر قدرت پاسخ‌گویی و بازدارندگی ایران است.

اعلام این آتش‌بس از سوی واشنگتن، به‌ویژه در حالی‌که چندی پیش آمریکا خود عامل گسترش بحران بود، نشان می‌دهد که نه‌تنها موازنه قوا تغییر کرده، بلکه طرف مقابل در پی خرید زمان برای بازتنفس و ارزیابی شرایط جدید است.
از طرفی بر اساس شواهد تاریخی، هیچ‌یک از آتش‌بس‌های ادعایی رژیم صهیونیستی، در هیچ یک از پرونده‌های منطقه‌ای از غزه تا لبنان دوام نداشته و حتی در مواردی صرفاً پوششی برای آمادگی جهت حملات بعدی بوده‌اند.

به همین خاطر تکرار الگوی بدعهدی در موارد متعدد، از توافقات تا تعهدات امنیتی، فضای اعتماد به چنین آتش‌بس‌هایی را به حداقل ممکن رسانده است.

در واقع، آنچه امروز تحت عنوان «توقف درگیری» مطرح می‌شود، بیشتر یک تاکتیک موقت است تا گامی واقعی در جهت صلح. انتظار می‌رود هرگونه نشانه از عقب‌نشینی یا ضعف از سوی ایران، بلافاصله توسط دشمن به عنوان فرصت برای از سرگیری حملات تعبیر شود.

با این شرایط، دستیابی به صلح پایدار در کوتاه‌مدت بعید به‌نظر می‌رسد و آینده این آتش‌بس به شدت به تحولات میدانی و اراده‌ سیاسی در طرف مقابل گره خورده است.

اتحادِ مردم دلیل پذیرش آتش‌بس و عقب‌نشینی دشمن

علی امیدی
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

روز گذشته بر اساس گزارش های موجود رسماً آتش‌بس میان ایران و اسرائیل صورت گرفت و ستاد کل نیروهای مسلح نیز اعلام کرد که از ساعت ۷:۳۰ صبح روز سه شنبه هیچ گونه حمله‌ای از سوی ایران به سمت اسرائیل انجام نشده است.

توافقی که البته با توجه به ماهیت تجاوزگری و جنگ‌طلبی رژیم صهیونیستی، آشکار است که چندان قابل اعتماد نیست و نمی‌توان انتظار داشت که اسرائیل در هر فرصتی از آتش‌افروزی علیه ایران دست بردارد. آنطور که در بیانیه شورای عالی امنیت ملی نیز تأکید شده است که «ایران دست روی ماشه دارد و به دشمن اعتماد ندارد»، که این رویکرد واقع‌بینانه و ضروری است.

رویکردی که باید مورد توجه قرار گیرد و از طرفی در این فرصت توقف جنگ با صهیونیست ها به تقویت و رفع نقاط ضعف در حوزه نظامی و امنیتی بیشتری پرداخت و از تجارب این جنگ دوازده‌روزه به خوبی بهره برد.
از منظر دستاوردهای نظامی، ۱۲ روز جنگ اخیر ایران با اسرائیل به مثابه یک «کلاس نظامی» بود که توانایی‌های میدانی و نقاط ضعف و قوت ما و دشمن را به روشنی نمایان ساخت.

آنطور که شاهد بودیم تغییر ماهیت جنگ‌های منطقه‌ای که ترکیبی از درگیری‌های مستقیم و جنگ‌های نامتقارن است، در این نزاع نیز مشهود بود. به عنوان مثال برخی ضعف‌ها، به‌ویژه در حوزه پدافند هوایی، آشکار شد و البته با ایثار و فداکاری نیروهای پدافند، از گزند حملات بیشتر جلوگیری شد، اما این ضعف نیازمند رفع اساسی است تا دشمن نتواند به‌راحتی در آسمان کشور جولان دهد.

از سوی دیگر، نقطه قوت ایران در استفاده از ظرفیت‌های موشکی تقویت شد و درس‌های مهمی درباره نحوه مقابله با پدافندهای دشمن آموخته شد که باید در آینده توسعه و تعمیق یابد.
علاوه بر این مهم‌ترین دستاورد این جنگ، انسجام ملی گسترده در برابر تجاوز دشمن بود؛ وحدتی که فارغ از تفاوت‌های ایدئولوژیک شکل گرفت و نشان داد که مردم ایران در سخت‌ترین شرایط پشت نظام ایستاده‌اند.‌
در واقع حفظ این همبستگی ملی از جمله کلیدهای پیروزی در این نزاع بود و مقامات کشور باید قدردان این همراهی مردمی بوده و تلاش کنند به طرق مختلف از آن حمایت و پشتیبانی کنند. همین مردمی که با اتحاد و همبستگی خود دشمن را به پذیرش آتش‌بس و عقب‌نشینی موقت واداشتند.