به گزارش اصفهان زیبا؛ در عصر رسانه مهمترین عامل تربیت انسان رسانه است (رسانه = الگو). شما شبیه چیزی میشوید که آن را دنبال میکنید. در این میان سلبریتی جماعت بیشترین تأثیرگذاری را بر قشر جوان و نوجوان ما پیدا کردهاند. لذا لازم است در این شماره به تحلیل آسیبهای روانی اجتماعی فرهنگ شهرت بپردازیم و شاه کلید بحث آن است که سلبریتی هم به خودش آسیب میزند و هم به جامعه.
ابتدا به چند تعریف بپردازیم؛
سلبریتی در لغت = چهره آوازهجوی رسانهمدار (درواقع بدون رسانه اسمی از سلبریتی باقی نمیماند).
سلبریتی در اصطلاح به چهره یا شخصی گفته میشود که در زمینههای مختلفی از جمله هنر، علم، سیاست، ورزش یا… در جامعه یا فرهنگ عامه مردم دارای نوعی سرشناسی و معروفیت خاص باشد به گونهای که شخص از طریق مردم و به ویژه نوجوانان قابل شناسایی باشد.
برای چند مفهوم سلبریتی، اینفلوئنسر، واینر و بلاگر به زبان ساده تمایز قائل شویم:
سلبریتی: کسی است که از قبل در رسانه مشهور بوده و اکنون وارد شبکههای اجتماعی شده است.
اینفلوئنسر: قبلا مشهور نبوده بلکه در اینستا یا توییتر مشهور شده و صاحب نفوذ بر مخاطبین خود است.
واینر: تولیدات طنز دارند و عمدتا شاخهای مجازی هستند که با جذب تبلیغات کسب درآمد هنگفتی هم دارند.
بلاگر: در حوزه واحد و تخصصی نظر میدهند (مانند آشپزی و تست غذا، گردشگری، مُد، فناوری و…).
سلبریتی های همه چیز دان!
سلبریتیها نسخه ساده شده و دم دستی از کمک، صلح، انسان دوستی، مبارزه با فقر، آزار حیوانات، نژادپرستی و… را با کارهایی نظیر شرکت در کمپینهای محیط زیست و عکس گرفتن با کودکان کار به مخاطبان میلیونی خود نشان میدهند، بی آنکه کاری در جهت حل ریشهای آن مشکل انجام دهند. دلیلش هم مشخص است، آنها سلبریتی هستند نه تکنسین و پزشک و جامعه شناس. آنها قرار است به هدفشان برسند؛ «دیده شدن» هدف است و بقیه چیزها وسیله.
در ایران نیز نقش سلبریتیها در مسائل مملکت پررنگ است و از فتوای فقهی برای نجس نبودن سگ و جواز دست دادن با نامحرم به چشم خواهر و برادری، تا جمعآوری شبههناک کمک برای سیل و زلزله زدگان و همچنین فعال شدن در ایام داغ سیاست و انتخابات (و بعد هشتک #پشیمانیم) و همچنین اجاره دادن صفحات مجازی در ایام ناآرامی و فتنهگون را شامل میشود.
سلبریتی سمی!
دکتر احسان شاه قاسمی عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران، از افرادی است که تمرکز خاصی بر فرهنگ شهرت، روانشناسی شهرت و سلبریتیشناسی داشته است و کتابهای متعددی را همانند «خدایان بدکردار» و «فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها» در این زمینه ترجمه کرده است.
در یکی از این کتابها توضیح میدهد که فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها نه تنها خیرخواهانه نیست، بلکه بسیار آلوده و مخرب است. این فعالیتها نه تنها انسانها را از درد و رنج نمیرهاند، بلکه آنها را برای همیشه یا مدتی طولانی اسیر و برده نظام سرمایهداری، مصرف گرایی، کالایی سازی، و رهبری کسانی میکند که شایستگی حکومت بر قلبها و ذهنها را ندارند.
در فضای ابتذال!
برای آنکه تصویر واقعیتری از فضای مجازی موجود داشته باشیم و متوجه شویم که سلبریتیها حاصل بده بستان چه فضایی از ابتذال هستند، بد نیست که برخی آمارها را با هم ملاحظه کنیم.
به نظر شما رکورد بیشترین لایک اینستاگرام مربوط به چیست؟!
تا مدتها رکورد بیشترین لایک مربوط به عکس یک تخم مرغ بومی بود که بدون هیچ علتی 55 میلیون لایک را از آن خود کرده بود. اتفاقا این تخم مرغ نوعی دهنکجی به چهرههای الکی مشهور بود. بعدها یکی از بازیگران زن هالیوود با قرار دادن تصویر فرزند تازه متولد شده خود، رکورد بیشترین لایک را ربود.
رکورد بیشترین کامنت اینستاگرام متعلق به کیست؟
تا مدتها صفحه سابق «تتلو» خواننده رپ پرحاشیه، رکورد بیش از 18 میلیون کامنت ذیل یک پست را از آن خود کرده بود، هرچند این صفحه چنان مستهجن بود که قوانین اینستاگرام را هم زیر پا گذاشت و توسط خود اینستا مسدود شد. پس از آن گروه موسیقی «ماکان بند» با بیش از 20 میلیون کامنت ذیل یک پست، این آمار را از آن خود کرد.
نظرتان درباره رکورد بیشترین بازدید همزمان ایسنتا چیست؟
در ایران ابتدا رکورد 600 هزار بازدید لایو تتلو با ندا یاسی، با محتوای جنسی را شاهد بودیم. پس از آن عادل فردوسی پور رکورد 809 هزار بازدید را برای گزارش بازی نهایی لیگ قهرمانان آسیا از آن خود کرد.
اما همزمان با تتلو رکورد 2 میلیون بازدید برای لایو «سیکس ناین» (باز هم خواننده رپ) جلب توجه کرد که در آن از آزادی خودش از زندان و انتقام گرفتن از دشمنانش سخن میگفت.
البته رکورد عجیب 55 میلیون بازدید در لحظه، برای لایو خودمانی رونالدو با دیوید بکهام در ایام کرونا ثبت شده است.
سلبریتی هم خودش آسیب میبیند و هم به دیگران آسیب میزند
وقتی خدا برای پرستش نباشد، انسان پرستی بوجود میآید! در آیه 71 سوره اسراء چنین میخوانیم: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» روزی که همه انسانها با پیشوایان خود در قیامت حاضر میشوند. و واقعا چه سرنوشت بدی در پیش خواهد بود اگر کوری عصاکش کور دیگری باشد.
برخلاف تصور افراد که زندگی جذابی را برای سلبریتیها متصور هستند، اما عمدتا این افراد از زندگی سختی برخوردارند، آنها خلوت ندارند و فشار زیادی را از سمت افکار عمومی تحمل میکنند، سبک زندگیهای عادی ندارند و دائم باید پول خرج کنند.
عمدتا روابط خانوادگی آنها با اختلال همراه است و بسیاری طلاق گرفته یا اصلا ازدواج نکردهاند. اگر ماکت خندان ظاهری آنها را کنار بزنیم، بسیاری از این افراد قرص میخورند، استرس دارند یا با افسردگیهای شدید روبرو هستند.
متأسفانه نقطه اوج این افسردگی و پوچی به بحرانی منجر میشود که جامعه را نیز شوکه و غم زده میکند. این بحران که همچون زندگی آنها خبرساز است، چیزی نیست جز خودکشی چهرههای معروف که زمانی در اوج محبوبیت و موفقیت بودهاند.
بازیگران فراوانی که خودکشی کردهاند
افراد متعددی در عرصه هنر و به طور خاص سینما را میتوان در اینجا نام برد، اما به طور خاص مرگ خودخواسته «مَریلین مونرو- 1962» و «رابین ویلیامز- 2014» دو بازیگر منحصر به فرد هالیوود بیش از همه در افواه بحث برانگیز شد.
در ایران نیز متأسفانه خودکشی مرحومه «زهره فکور صبور» (اسفند 1400)، خودکشی مرحومه «آزاده نامداری» (فروردین 1400) و خودکشی «کیومرث پوراحمد» (فروردین 1402) بیش از همه جلب توجه میکند.
غم انگیزتر آنکه خانم فکور دقیقا روز قبل از پایان دادن به زندگی خود، در برنامه «زنده رود» شبکه اصفهان شرکت میکند و در پاسخ به سؤال مجری با حسرت میگوید: «اگر به 20 سال پیش باز میگشتم اصلا مسیر بازیگری را انتخاب نمیکردم؛ دوست داشتم زندگی آرامی داشته باشم، اگر عقل الآن را داشتم ازدواج میکردم و بچهام را بزرگ میکردم».
آزاده نامداری مجری جوانی بود که به سرعت روی آنتن تلویزیون به شهرت رسید، اما دقیقا دچار آفات زندگی اینستاگرامی شد و حاشیه پس از حاشیه را تجربه کرد. از ازدواج نافرجام با فرزاد حسنی و حاشیه سازیهای خودخواسته، موضعگیریهای سیاسی اصلاح طلبانه، ازدواج مجدد، سفر به سوئیس و انتشار عکس خصوصی، خانه نشین شدن و نهایتا اتفاقی که نباید می افتاد! به راستی چرا خانمی چادری و مذهبی باید چنین تصمیم غلطی را اتخاذ کند؟ در این باره توضیح خواهیم داد.
بشر احساسات و ضمیر ناخودآگاهش را در سینما به تصویر میکشد
صحبتی که تا اینجا مطرح کردیم در ضمیرناخودآگاه سینما نیز به خوبی به تصویر کشیده شده است. فیلم «آرتیست- The Artist» (برنده جایزه اسکار بهترین فیلم 2012) و فیلم «بردمن-Birdman» (برنده جایزه اسکار بهترین فیلم 2015) دقیقا به زندگی چهرههای معروف سینما و تئاتر اشاره دارد که به دلیل ناکامی و اُفت محبوبیت، چارهای جز خودکشی برای خود متصور نیستند!
در زیرداستانهای فیلمهای «مرثیهای بر یک رؤیا» (به کارگردانی آرنوفسکی- 2000)، و فیلم «اطلس ابر» (2012)، فیلم چندشآور «اره 3» (2006)، فیلم ترسناک «جیغ 4» (2011) و انیمیشن «ماشینها ۳» (2017) نیز دقیقا به مسئله خروج از زندگی عادی برای دستیابی به شهرت و مصیبتها و جنایات پس از آن اشاره میکند.
سلبریتی ماندن؛ مسأله این است!
در ایران نیز فیلم پست مدرن «خوک» (به کارگردان مانی حقیقی، 1396) با بازی جذاب حسن معجونی دقیقا به داستان زندگی کارگردان مشهوری اشاره دارد که اکنون ممنوع الکار شده و بازی را به کارگردانهای نسل جدید باخته است و حالا برای بازگشت به دوران اوج شهرت، نقشه قتلِ خودش را برنامهریزی میکند!
شذوذات رسانهای چگونه ایجاد وهم و یأس میکند؟!
«شذوذات» جمع الجمع «شاذ» است و شاذ به معنی کمیاب و نادر است. شاذ مخالف مشهور است. در ادبیات عرب میگویند النادرٌ کالمعدوم، یعنی اصلا نباید به چیز شاذ توجه کرد. در فقه ما نیز اگر دو روایت در تعارض با همدیگر باشند، درصورتی که سند هر دو صحیح باشد آنگاه روایت مشهور را اخذ میکند و روایت شاذ را ترک میکنند.
اما شوربختانه در رسانهها دقیقا برعکس به دنبال موارد شاذ و نادر هستند که موجب تغییر نگاه عرفی جامعه خواهد شد؛ هرچه شاذتر جذابتر. افراد با اعتیاد به رسانهها و دنبال کردن اخبار زندگی چهرههای مشهور و خرق عادات آنها، بیشتر به خود و اطرافیان خود ضربه زده و دچار توهم خواهند شد.
دقت کنید که همه چیز در رسانهها مبالغه آمیز است و با زندگی نرمال فرق دارد که باعث از دست رفتن نگاه عرفی و آسیب روحی میشود.
عشق، خشم، عقل، و حتی دین در رسانهها و سینما مبالغه آمیز، در اوج و غیرعادی هستند، درحالی که در زندگی عادی
شاهد چنین حجمی از اغراق نیستیم. افراد با از دست دادن فهم عرفی از زندگی، متعجب میشوند که چرا عاشقی ما شبیه داستانها و فیلمهای سینمایی نیست و قطعا موجب سرد شدن روابط بین زوجین خواهد شد. حتی نشان دادن «دین» در سینمای ملی هم حتما باید با کرامات علما و چشم برزخی و عجایب همراه باشد که بیشتر موجب ترویج عرفانهای نوظهور خواهد بود.
وقتی وَهم جایگزین عقل و سلطان قوای نَفس خواهد شد
در فصل اول کتاب «شرح چهل حدیث» (اربعین حدیث) امام خمینی(ره) مطلب مهمی در معرفی مقامهای نفس و قدرت وَهم آمده است که حُسن ختام بحث ما است و لطفا با دقت خوانده شود.
حضرت امام (ره) مینویسند: بدان که «مقام اول نفس» و منزل اسفل آن، منزل «مُلک» و ظاهر و دنیای آن است، که اشعه و انوار غیبیه آن در این بدنِ محسوس و بنیه ظاهره تابیده و او را زندگانی عَرَضی بخشیده و تجییش جیوش در این بدن کرده؛ و میدان جنگ آن همین بدن است؛ و قوای ظاهره آن، لشکر آن است که در اقالیم سبعه ملکیه، یعنی گوش و چشم و زبان و شکم و فرج و دست و پا، بسط پیدا کرده.
و تمام این قوای منتشره در این ممالک سَبعه در تحت تصرف نفس است به مقام «وهم»، زیرا که وهم سلطان قوای ظاهره و باطنه نفس است. پس اگر وهم حکومت نمود در آنها به تصرف خود یا شیطان، این قوا جنودِ شیطان گردند و مملکت در تحت سلطنت شیطان واقع شود، و لشکر رحمان و جُنود عقل مضمحل گردند و شکست خورده رخت از نشئه مُلک و دنیای انسان درکشند و هجرت نمایند، و مملکت خاص به شیطان گردد.
و اگر وهم در تحت تصرف عقل و شرع در آنها تصرّف نماید و حرکات و سکنات آنها در تحت نظام عقل و شرع باشد، مملکت رحمانی و عقلانی شود و شیطان و جنودش از آن رخت بربندند و دامن درکشند. پس جهاد نفس که جهاد بزرگ است، و از کشته شدن در راه حق تعالی بالاتر است، در این مقام عبارت است از غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره خود، و آنها را در تحت فرمان خالق قرار دادن، و مملکت را از لوث وجود قوای شیطان و جنود آن خالی نمودن است.
خوب بود. بهتراز اینها میشد نوشت.