به گزارش اصفهان زیبا؛ آشنایی نزدیک بنده با احمد آقا به اواخر ۱۳۷۵ و به مصاحبهای که ایشان در هفته نامه صبح انجام داده بود، برمیگردد.
آن مصاحبه من را به احمدآقا علاقهمند کرد. دلیل اصلی این علاقه هم این بود که او صادقانه و توأم با رعایت اخلاق در آن مصاحبه مرحوم آقای هاشمی را از منظر مدیریتی، اقتصادی و سیاسی نقد کرده بود.
احمدآقا را پس از دوم خرداد از طریق روزنامه فردا بیشتر شناختم.
در اردیبهشت ۱۳۷۷ کاملا اتفاقی در فرودگاه اصفهان و بهدلیل تأخیر در پرواز، حدود سه ساعت با او گپ زدم و عجیب اینکه فردی در تراز وزیر نظام، با جوانی 30ساله حدود سه ساعت درباره مسائل مختلف سیاسی و اقتصادی گفتوگو کرد و من هیچگونه احساس خستگی در او ندیدم؛ درحالیکه ایشان روز قبل از این اتفاق برنامهای بسیار فشرده (شامل جلسهها و سخنرانی) را گذرانده بود.
در آن گفتوگو وقتی از تخصص و مسئولیت من مطلع و متوجه شد قصد هجرت به تهران را دارم، من را برای همکاری با روزنامه فردا دعوت کرد و این موضوع عاملی شد که مصر به مهاجرت به تهران شدم.
پس از مهاجرت به تهران و پس از اینکه انتقالم به این شهر دچار مشکلاتی شد، از ایشان خواستم سفارشی برای حل مشکلم بکند و او صراحتا به من جواب منفی داد و گفت: من اگر امروز سفارش شما را بکنم، بعد برای برخورد با تخلفها دچار مشکل و رودربایستی میشوم. بهرغم اینکه از رفتار ایشان ناراحت شدم، با تأمل در سخنش و در سالهای بعد یکی از رمزهای موفقیتش را در نقد و برخورد با تخلفهای مسئولان نظام دریافتم.
ارتباطم با احمدآقا پس از تعطیلی روزنامه فردا با دعوت ایشان در جلسههای منظم ماهیانه با دوستان و همفکرانشان ادامه یافت. در آن جلسهها با دوستانی که شبیه او بودند، آشنا شدم. همکاری سیاسی با احمدآقا با حضور در ستادهای انتخاباتی ایشان در انتخاباتمجلس شورای اسلامی ششم، ریاستجمهوری دوره هشتم، مجلس شورای اسلامی هفتم و ریاستجمهوری دوره نهم ادامه یافت. عجیب اینکه ایشان در تمام این دوران درباره موضوعهای مختلف با من بهصورت حضوری یا تلفنی مشورت میکرد. بعدها متوجه شدم که حلقه دوستان نزدیک ایشان بیش از 50 نفر بودند و با این دوستان در موضوعهای مختلف مشورت میکرد و معمولا فعالیتهای سیاسی و اقتصادیاش خروجی یک اتاق فکر منسجم مجازی و حضوری بود.
پس از روزنامه رسالت در دهه60 و روزنامه فردا در دهه70، سایت خبری الف را در دهه80 راهاندازی کرد.
در دوران فعالیت در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی دامنه اتاقهای فکرش گسترده و منسجمتر شد.
احمدآقا در دهه 90 به این جمعبندی رسید که با راهاندازی سازمان مردمنهاد دیدهبان شفافیت و عدالت بهصورت تشکیلاتی در جهت بسط عدالت، ترویج شفافیت و مقابله با فساد تلاش کند (کاری که بهصورت فردی در همه سالهای پس از انقلاب با کمک اتاق فکری که در بالا توضیح دادم، انجام میداد). از ابتدای راهاندازی این سازمان با دعوت از چهرههای سادهزیست، سالم از لحاظ مالی و کاربلد فارغ از تعلقات سیاسی تلاش کرد حرکت این سازمان را به شکل ملی و فراجناحی سازماندهی کند.
باتوجهبه توضیحهای فوق، خصوصیات ایشان را که برگرفته از تعالیم دینی، خصوصا تعالیم علوی بود، در عرصه سیاست بهصورت تیتروار در ذیل میآورم:
♦ او فردی اخلاقی بود. در رعایت اخلاق اسلامی تفاوتی بین راست و چپ، اصولگرا و اصلاحطلب، انقلابی و غیرانقلابی قائل نمیشد. او مراقب بود نقدهایش به تخریب منجر نشود؛
♦ ایشان به دلیل مطالعات حوزوی، دین را خوب میشناخت و در برخورد با او مخاطب متوجه میشد با یک متدین طرف است (بنده رعایت دین را خصوصا در صداقت ایشان و حفظ آبروی افراد بهکرات مشاهده کردم)؛
♦ به معنای واقعی فردی متواضع بود (پیر، میانسال و جوان را بهخوبی تحویل میگرفت، حرفشان را میشنید و از نظراتشان بهرهبرداری میکرد و هر جا لازم میدید، محترمانه توضیح میداد)؛
♦ در موضعگیریهای علنی سیاسی و اقتصادی با دقت، مطالعه و مشورت اقدام میکرد؛ بههمیندلیل کمتر اشتباه میکرد؛
♦ اهل گفتوگو بود. من هیچ جلسهای از ایشان را ندیدم که سخنرانی کند و پس از آن گفتوگو نکند (اگر در برنامه جلسه هم گفتوگو طراحی نشده بود، پس از سخنرانی مقید بود با مخاطبانش در بیرون فضای جلسه گفتوگو کند)؛
♦ در جلسهها، خاطرههای شیرینی مرتبط با موضوع از سالها سیاستورزیاش میگفت و معمولا جلسههایش مانند کلاس آموزشی بود؛
♦ معمولا در سخنرانیهایش با عدد و رقم و مبانی علمیپژوهشی صحبت میکرد؛
♦ در موضعگیریهایش خطقرمزهایش فقط حضرت امام، حضرت آقا و منافع ملی بود؛
♦ هر موضوعی را درباره مسئولان نظام میخواست علنی موضعگیری کند، مقید بود قبل از آن، با آن مسئول جلسه بگذارد یا مکاتبه غیرعلنی کند تا اگر آن فرد توضیح قانعکنندهای داشت، بشنود یا بخواند و پس از آن اقدام کند (در این مورد هیچ تفاوتی بین اصلاحطلب، اصولگرا و… قائل نبود)؛
♦ به مقوله شفافیت بهطور واقعی علاقه داشت و به آن عمل میکرد. زندگی فردی و اجتماعیاش کاملا شفاف بود (او تنها خط قرمز شفافیت را بر اساس تعالیم علوی، مسائل امنیتی میدانست)؛
♦ در خصوص ظلم به افراد بسیار حساس بود؛ و در صورتی که احساس میکرد به کسی ظلم شده است، از تمام ظرفیتش برای رفع ظلم استفاده میکرد؛
♦ در تصمیمگیریهایش در مجلس و مرکز پژوهشهای مجلس تلاش میکرد عدالتمحور باشد. توسعهای را قبول داشت که موجب بیعدالتی، خصوصا درباره تهیدستان نشود؛
♦ بهرغم اینکه از لحاظ سیاسی اصولگرا بود؛ ولیکن درباره دولتهای مختلف اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و… پس از بررسی دقیق در موضوعها و پس از تذکرهای غیرعلنی، درصورت لزوم بهصورت علنی درباره اشتباهها و تخلفها موضعگیری میکرد؛
♦ اگر درباره موضوعی متوجه اشتباهش میشد، تلاش میکرد آن را جبران کند (اگر موضوع علنی بود، حتما علنی عذرخواهی میکرد)؛
♦ در ماه رمضان گذشته یکی از دستگاههای نظام برنامهای برای بزرگداشت ایشان تدارک دید؛ ولیکن پس از مشورت با دوستان به دلیل وضعیت اقتصادی مردم با برگزاری این جلسه مخالفت کرد.
در پایان اشاره میکنم که مطالب فوق برداشت شخصی من از شخصیت سیاسی ایشان بود. بدیهی است این برداشت کامل نیست و قابلنقد است.















