به گزارش اصفهان زیبا؛ اگر از نوجوانتان بخواهید برای شما نامهای بنویسد و در آن والدینی را که میخواهد، داشته باشد توصیف کند، به نظرتان با چه توصیفاتی مواجه میشوید؟ (یکبار چنین درخواستی از فرزندتان داشته باشید).
جملههای زیر برخی از جوابهایی است که نوجوانان در نامههایشان نوشتهاند:
پدر و مادری که زیاد کاری به کارم نداشته باشند، به من نگویند چه زمانی درس بخوانم، چه مقدار از گوشی استفاده کنم و با چه دوستی رفاقت کنم، کمتر در گوشیام جستوجو کرده و کمتر من را با دیگران مقایسه کنند. در گفتوگوهایی هم که با نوجوانان دارم، همین جوابنامهها را مطرح میکنند. در اکثر گفتوگوهایی که با نوجوانان دارم، موضوعهایی مانند اینکه پدر و مادرم تلفن همراه را از من گرفتهاند، دائما تلفن من را بررسی میکنند، نمیگذارند با دوستانم بیرون بروم و… را مطرح میکنند و درخواست دارند که با والدین آنها صحبت کنم تا این محدودیتها را کمتر کنند.
اگر به جملههای قبلی دقت کنید، متوجه میشوید والدینی که فرزندتان میخواهد داشته باشد، چه مدل والدینی هستند و البته هم آنها و هم والدین میدانند که آرزوی آنها به این راحتی برآورده نمیشود؛ چون آنها میخواهند راننده ماشین زندگی خودشان شوند؛ ولی ما والدین چنین خطری را نمیتوانیم بپذیریم.
درواقع معنای جملههای بالا این است که فرزند نوجوانتان، از شما میخواهد خودش پشت فرمان ماشین زندگی بنشیند و تصمیم بگیرد به کجا برود و خودش رانندگی کند. نکته مهم این است که کمکراننده که والدین باشند، امرونهی نکنند و به رانندگی او کاری نداشته باشند. محققشدن چنین امری برای والدینی که میدانند فرزندشان درایت و پختگی لازم را ندارد، خیلی سخت است؛ لذا اگر نتوانید این اختلافها را حل کنید، همیشه اختلاف و چالش بین شما و فرزندتان برقرار است و روابط صمیمی شما با فرزندتان هم دچار آسیب میشود؛ اما راهکار این چالشها چیست؟ آیا والدین باید کوتاه بیایند تا این چالشها حل شوند؟
اگر موشکافانهتر به مسئله نگاه کنیم، به یک جمله اصلی میرسیم: من میخواهم مستقل باشم و روی پای خودم بایستم. این جمله یعنی نوجوان ما مسیر رشد و تحول خود را بهدرستی طی میکند و درخواستی که دارد از یک نیاز صحیح سرچشمه میگیرد و والدین بایستی زمینه این نیاز را فراهم کنند و سرکوب این نیاز، یعنی مسیر رشد و تحول فرزندتان را با چالش مواجه کردید. درواقع نوجوان میخواهد با مستقلتصمیمگرفتن و مستقلعملکردن برای زندگی آینده، یعنی دوران بزرگسالی آماده شود و این آمادهشدن، امری طبیعی است.
پس وقتی نوجوان از ما میخواهد در کارش دخالت نکنیم، یعنی محیطی برای من فراهم کنید تا خودم بتوانم کارهایم را انجام دهم. اگر میگوید تلفن همراه من را بررسی نکنید، یعنی خودم میتوانم مدیریت تلفن همراهم را به عهده داشته باشم؛در واقع اگر بتوانید منظور نوجوان را از درخواستهایی که دارد متوجه شوید، فهم دنیای نوجوان سخت نیست و راحتتر میتوانید با او تعامل کنید و مسئله اصلی دنیای نوجوان را که میخواهد مستقلشدن در امور و مسائل شخصی و اجتماعی را تجربه کند، بهعنوان یک نیاز جدی بگیرید.
حالا باید خودمان را با این پرسش مواجه کنیم: آیا من در موقعیتهای مختلف زندگی، به فرزندم اجازه دادم بزرگ شود و روی پای خودش بایستد؟
البته باید این پرسش را در سطحی بزرگتر، مسئولان مدرسه و مسئولان جامعه از خودشان بپرسند که آیا شرایطی فراهم کردهاند که نوجوان پرظرفیت امروز، بتواند روی پای خود بایستد و خودش و جامعه اطرافش را رشد دهد؟
اگر قبل از هر اقدامی که در مقابل نوجوان انجام میدهیم، از ذهن خودمان سؤال بپرسیم که منظور نوجوان من از مطرحکردن این پرسشها یا درخواستها چیست و من چه کمکی به او میتوانم داشته باشم، قطعا پاسخ مناسب آن را پیدا میکنیم و با اطمینان بیشتر به نوجوان اجازه رشد و بزرگشدن میدهیم و احتمالا در مسیر والدینی که آرزو میکنید فرزندتان داشته باشند، قرار میگیرید.















