به گزارش اصفهان زیبا؛ هر کنکوری که برگزار میشود، یک یادآوری مجدد است؛ اگر حتی فقط یکبار این آزمون را تجربه کرده باشید. بدین معنا که حتی کسانی که سالها از کنکورشان میگذرد، با فرارسیدن این ایام به خاطرههای آن زمان خودشان برمیگردند و روزهای کنکوریبودن برایشان زنده میشود. با یک گفتوگوی کوتاه و ساده نیز مشخص میشود تجربه زیسته این افراد، عموما فشار روانی، خواندن مداوم کتابها، تستزدنها و ترس از شکست است.
روز کنکورم را بهخاطر دارم؛ برخلاف دیگران، خوشحال بودم که فقط از این فرایند رها خواهم شد و حداقل برای یک مدت، دیگر قرار نیست به تست و بودجهبندی و… فکر کنم. مادرها و گاهی پدرهای نگران کنار در حوزه امتحانی انتظار میکشیدند تا هنگام برگشت فرزندشان ببینند لبخند میزند یا نه. این داستانی است که البته هیچگاه تکراری نمیشود و پس از همین کنکور اخیر نیز عکس مادران چشمبهراه منتشر شد.
خوانده و نخوانده، هرچه باشد، نتیجه قرار است با یک برگ کارنامه و محتویاتش تعیین شود. همین موضوع است که باعث میشود استرس، کار دست برخی از کنکوریها بدهد. این است که تنها چند نمونه از عوامل استرسزا برای دانشآموزان کنکوری را برمیشمارم.
خانواده چه میگویند؟
واکنش خانوادهها به نتایج این آزمون سرنوشتساز، چیزی است که گمان نمیکنم هیچکس از یاد ببرد؛ برخی از خانوادهها حمایتگری بیشتری در خصوص دانشآموز روا میدارند و با شکست نیز کنار میآیند؛ اما در مقابل، بعضی خانوادههانرسیدن به نتیجه مطلوب را برنمیتابند و کمالگرایی خودشان را به فرزندشان تحمیل میکنند؛ آنهم بدون درنظرگرفتن اینکه بههرحال قرار نیست همه در این آزمون به نتیجه مطلوب برسند.
در میان سهمیهایها، شانسی برای پیروزشدن ندارم
چیزی که از آن زمان تاکنون برای من حلنشدنی بوده و هست، موضوع سهمیهبندی است. افرادی که برای کشورشان فداکاری کردهاند، بیشک شایسته تقدیرند و فرزندان آنان نیز با چالشهای متفاوتی نسبت به دیگران مواجه بودهاند؛ اما چرا راه پاسخگفتن و قدردانی از این ایثار، در تخصیص سهمیه و قبولی در دانشگاه دنبال میشود؟درحالیکه فراهمکردن ملزومات زندگی آسانتر و جبران کاستیها به لحاظ مادی و معنوی میتواند راهحل مناسبی باشد.
اختصاص سهمیه که راهی بدون هزینه و بیدردسر به نظر میآید، بهسادگی برگزیده میشود و اینچنین است که گروهی، پلههای ترقی را چند تا یکی بالا میروند؛ درحالیکه بدون سهمیه نمیتوانستند به آن رشته تحصیلی یا آن دانشگاه دست پیدا کنند.
باتوجهبه اینکه موضوع سهمیه هر چند وقت یکبار در شبکههای اجتماعی نیز موردتوجه قرار میگیرد و نقد میشود، چهبهتر است تجدیدنظری در آن صورت گیرد یا با شفافسازی، مشخص شود چه کسانی با سهمیه و چه کسانی بدون سهمیه در دانشگاه تحصیل کردهاند.
چطور هزینهها را مدیریت کنم؟
بازار داغ مؤسسات آموزشی یا آزمونهای آزمایشی نیز ازجمله عواملی است که بار روانی زیادی به دانشآموز یا خانوادهاش تحمیل میکند. هزینه کلاسهای فوقبرنامه یا کتابهای کمکآموزشی چیزی نیست که هرکسی بهراحتی از عهدهاش برآید؛ در صورتی که به نظر میرسد بدون وجودشان، شانس قبولی تا اندازه زیادی پایین خواهد آمد؛ مسئلهای که با بررسی رتبههای برتر در سالهای اخیر، تقریبا تأیید میشود.
همه چیز پیچیده و دشوار است
اخیرا میزان تغییر در قانونهای برگزاری کنکور، تأثیر معدل، ترمیم نمرات و پیچیدگی تمام اینها با نظام جدید و قدیم، به حدی بالا بوده که به نظر میآید راه تغییر برای عده بسیاری مسدود شده است؛ به این صورت که اگر شما در گذشته با سیستم تحصیلی نظام قدیم تحصیل کردهاید و اکنون به هر دلیل میخواهید در جای دیگری قرار بگیرید، شرکت در کنکور جدید فرایندی بسیار پیچیده خواهد بود که در موارد زیادی، فرد را بهکلی منصرف میکند؛ موضوعی که گاه حتی مشاوران تحصیلی را هم گیج میکند و از پاسخگویی صحیح بازمیدارد.
خلاصه، در باب کنکور سخن فراوان است. هرسال با نزدیکشدن به ایام برگزاری، عدهای اصرار میکنند که در دانشگاه خبری نیست و اگر موفق به ورود در رشته موردعلاقهتان نشدید، میتوانید خوشبختی را در مسیری دیگر جستوجو کنید. در مقابل، یکسری افراد اعتقاد دارند اتفاقا در دانشگاه خبرهای بسیاری هست و حتی اگر باعث رشد دانش نشود، بر وجوه شخصیتی و دایره ارتباطات فرد تأثیر شگرفی خواهد داشت.
من نمیخواهم هیچکدام از این دو دیدگاه را تأیید یا رد کنم؛ فقط میخواهم بگویم درنهایت این نیز آزمونی است؛ مانند هزاران آزمون رسمی یا غیررسمی که چه در مدرسه و دانشگاه، چه در زندگی روزمره با آن مواجه هستید. بهاندازه تلاش کنید؛ ولی اگر به نقطهای رسیدید که ادامه این راه را برای خودتان مضر دیدید، درنگ کنید. هیچچیز مهمتر از سلامت جسم و روان شما نیست.















