آرشیو سرویس بچه
سرمایه‌ دنیا و اُخری
11:51 - 25 اردیبهشت 1403

سرمایه‌ دنیا و اُخری

وقتی که پایم به دنیا باز شد، لقب سومین دختر خانواده را به نامم زدند.بابا از آن کردهای بچه‌دوستی است که جنس بچه‌ها خیلی برایش فرقی نمی‌کند. نه که فرق نکند؛ اما آن‌طور که مامان همیشه تعریف می‌کند، بابا از قدیم دور سفره را شلوغ می‌پسندیده.

کودکانی که در دنیای شغل‌های بزرگ قد می‌کشند
09:49 - 13 اسفند 1402
گزارشی درباره کودکانی که برای گذران زندگی به‌ناچار مشغول کار هستند

کودکانی که در دنیای شغل‌های بزرگ قد می‌کشند

ابوالفضل موهایش را صاف می‌کند. فرزانه مقنعه‌اش را می‌کشد جلو. سعید یقه‌اش را صاف می‌کند و محمد می‌خندد و یواشکی توی گوش همکلاسی‌اش چیزی می‌گوید.

پسرم محمد
11:04 - 18 بهمن 1402

پسرم محمد

چندین سالی بود که با نادر ازدواج کرده بودم، اما بچه‌دار نشده بودیم. به قول عمه فاطی، که هر وقت به من می‌رسید می‌گفت :«هر وقت خدا بخواد دامنت سبز می‌شه غصه نخوری یه وقت» اما من غصه می‌خوردم.