غیرت داشتند. سنوسال بهانه بود. آنها فهمیده بودند مدرسه و کلاس درسشان، همان جبهه است؛ برای همین پشت سنگرنشستن را به پشت نیمکتنشستن ترجیح داده بودند.
نمیدانم… نمیدانم تکتک حرفهای امروزم در قدوقواره ذهن کموبیش بیقرارم میگنجد یا نه؟! اما بسمالله میگویم و مثل همیشه میسپارم به خودشان…
خبرنگار روزنامه اطلاعات که آن لحظه در منطقه حضورداشته است، خبر شهادت احمدرضا را اینطور مینویسد: «وقتی این جوان تیر خورد و افتاد، سرش را روی زانویم گذاشتم. جملهای که او در لحظههای پایانی زندگیاش گفت، این بود: «من خدا را دیدم… .»
قبل از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تعدادی از آمریکاییها در شاهینشهر اصفهان مشغول جمعآوری اطلاعات بودند که توسط نیروهای انقلابی اصفهان شناسایی و به سفارتخانه منتقل شدند.
تسخیر سفارتخانه آمریکا توسط جمعی از دانشجویان با کمترین امکانات بهنوعی ابهت سیاسی آمریکا را از دید افکار عمومی در حوزه منطقه و بینالملل زیر سؤال برد و نشان داد هر زمان که مردم ایران اختیار کنند میتوانند علیه این نظام مستکبر قد علم کنند.