عزاداری سیدالشهدا در طول تاریخ خود همواره در معرض تحریفها و آسیبهایی بوده است. عزاداری و سوگواری برای امامحسین اصلی دارد که مورد تأکید و توصیه ائمه اطهار بوده و در طی زمان در میان فرهنگهای مختلف شکلهای گوناگونی به خود گرفته است.
تاسوعا حال و هوای دیگری دارد؛ روز ابوالفضل العباس است. عَلمدار کربلا، همان وفادارترین مرد، روز جانباز کربلا. روز تاسوعا دلمان تاب نمیآورد؛ گویی به عزانشستن برایمان کافی نیست. اصلا نمیتوان نشست.
نام هیئت علی اصغر (ع) که ویژه نابینایان اصفهان است را کمتر کسی هست که نشنیده باشد. حالا نزدیک به سه دهه است اعضای آن با فرا رسیدن ایام محرم دست به کار میشوند و رخت عزا به تن میکنند.
درست است امسال، توفیق روضهرفتن ندارم؛ ولی دلم گرم است به همین مجلس بیریای کوچک خودمان. بچهها خودشان بهتنهایی برایم کربلا ساختهاند.
حالا میفهمم حرف ارباب بیکفنم را! «ا ما ترونه کما کیف یتلظی عطشا» آب میدادنش یا که نمیدادنش؛ شهادت سهم شیر خواره بود! پس چرا با دهان خشک…؟
شعلههای آتش تا کمر دیگ میرسید و روی سیاهش را سرخ میکرد. ملاقه چوبی را برداشتم و شروع کردم به همزدن قیمه.
خم میشود و پَر پرچم ساتن سیاه که هرم داغ آفتاب بر آن تابیده و برقش را بیشتر کرده، بالا میآورد: «آقا! میشه از این پرچم عکس بگیرم؟»