به گزارش اصفهان زیبا؛ در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روز ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها بهنام روز دختر نامگذاری شدهاست.
حضرت معصومه(س)، بهعنوان الگوی کامل برای دختران جامعه اسلامی، دختری عالم، مقتدر، معنوی، مستقل و ولایتمدار بود که در بین شیعیان ممالک اسلامی، جایگاه و شأن والایی داشت.
در این راستا و بهمنظور آشنایی بیشتر با ویژگیها و صفات مطلوب دختران از منظر قرآن، «اصفهان زیبا» مصاحبهای را با امیر احمدنژاد، عضو هیئتعلمی دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان ترتیب داده است که در ادامه متن آن از نظرتان میگذرد.
شاخصترین دختر موفق و تأثیرگذاری که در قرآن بهعنوان الگوی دختران معرفی شده، کیست؟
قرآن کریم در چندین موضع، دخترانی مقتدر، معنوی و کارآمد را بهعنوان دختران نمونه معرفی کرده است. یکی از شاخصترین آنها، حضرت مریم سلامالله بوده که قرآن بهطور مفصل درباره او سخن گفته و وقایع قبلاز تولد، کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی او را ذکر کرده است.
در آیات سوره «آلعمران» نحوه وجود و ولادت حضرت مریم که مبدأ کسب فیض او بوده، بهصورت مفصل و زیبا ترسیم شده است. در این آیات سخن از مادر بارداری است که بدون اطلاع از جنسیت فرزند خود، او را وقف ترویج آیین یهود میکند.
در آن زمان، آیین یهود در اوج انحطاط و درگیر خرافهها و سلطه کاهنان منفعتطلب بود. نفوذ کاهنان بهحدی بود که آنان هر صدای حقجویانهای که به دفاع از دین اصیل موسی (ع) بلند میشد را در نطفه خفه میکردند.
حضرات زکریا، یحیی و مسیح علیهمالسلام، نمونهای از افراد حقجو و اصلاحطلب آن زمان بودند که همواره با فکر، سخن و اندیشه آنها بهشدت مبارزه میشد. این دشمنیها در حدی بود که تا پای کشتن مسیح(ع) پیش رفت و با تحریکات کاهنان، فردی شبیه حضرت مسیح(ع) را بهاشتباه به فجیعترین شکل ممکن به قتل رساندند؛ بهطوریکه یادآوری آن صحنهها، عواطف هر انسانی را جریحهدار میکند.
در چنین فضایی مادر مریم که در محضر پیامبر خدا، حضرت زکریا، با آموزههای واقعی آیین موسی کاملا آشنا بود، با انگیزههای اصلاحطلبانه از خدا طلب کرد تا فرزندی به او عطا کند که آیین واقعی موسی را حیاتی دوباره ببخشد. در جامعه آن روز دختران حق تحصیل و عبادت در کنیسه یهودی را نداشتند.
لذا ذهنیت مادر مریم بر این بود که لازمه استجابت دعایش، پسربودن جنین اوست؛ اما مادر پس از تولد فرزند، متوجه میشود که خداوند دختری به او عنایت فرموده است. بنا به روایت قرآن، مادر مریم بلافاصله به خداوند عرضه میکند که من دختر به دنیا آوردهام. در این لحظه خداوند، کلام او را قطع کرده و عبارتی باشکوه بیان میکند:
«و خدا به آنچه او به دنیا آورد، داناتر بود و پسر، مانند دختر نیست.»(آیه ۳۶، سوره آلعمران) این آیه را میتوان به دو گونه ترجمه کرد. اگر خطاب خداوند در این آیه را مطلق بدانیم، خدا برتری دختران بر پسران را بیان کرده و اگر خطاب این آیه را بهصورت خاص حضرت مریم و پسری که مادر او آرزوی داشتن آن را میکرد تصور کنیم، این آیه بیانگر برتری جایگاه حضرت مریم بر آن پسر است؛ زیرا برای هدفی که مادر مریم از پی تولد فرزند در ذهن داشت، دختر، کارایی بیشتری نسبت به پسر دارد.
در آیات بعد، قرآن وقایع سالهای بعد زندگی مریم را به تصویر کشیده است؛ آنجا که او علیرغم تمایل روحانیون یهود، به اذن الهی وارد کنیسه شده و معلم تورات گشت و این کتاب آسمانی را چنان تدریس کرد که منافع و مقاصد غیرالهی کاهنان یهود، به چالش کشیده شد. آنچه از روایات، متن کتاب انجیل و ذکر عبارت «اصطفیک» در آیه ۴۲ سوره آلعمران برداشت میشود، این است که مریم، رسالتی الهی برای تعلیموتربیت مردم داشت؛ چرا که در متن قرآن هر کجا واژه «اصطفاء» بهکاررفته، همراه با شأن و مقام رسالت بوده است.
در ادامه آیات سوره آلعمران، جایگاه رفیع معنوی مریم بیان شدهاست. آنجا که ازیکطرف فرشتگان با او سخن میگویند و از طرف دیگر در محراب حاضر شده و به ادای رسالت اجتماعی خویش میپردازد. مریم صرفا بهمثابه مسیری برای ولادت مسیح (ع) نیست، بلکه او وظیفه دارد که زمینهساز ظهور آخرین منجی بنیاسرائیل شود و قرآن کریم، اینچنین حضور معنوی و تأثیرگذاری اجتماعی یک دختر را به تصویر کشیده است.
در آیات دیگر قرآن، راجع به نمونههای دیگری از دختران موفق و کارآمد، سخنی به میان آمده است؟
بله؛ قرآن کریم در آیاتی از سوره طه و قصص، الگویی دیگر برای دختران عرضه کرده و او خواهر موسی بن عمران است. هنگامی که مادر حضرت موسی (ع) به دلیل شرایط ناامنی که فرعون برای نوزادان پسر ایجاد کرده بود، از حفظ و نگهداری فرزند خویش ناامید شد، پیامی از جانب خداوند دریافت کرد که فرزند خویش را به دریا افکند؛ سپس فرعون موسی را از آب گرفته و تصمیم به نگهداری و پرورش آن میگیرد و لذا همه بهدنبال دایهای برای شیردادن به این نوزاد هستند.
در تمام این وقایع، تصویری که قرآن از خواهر موسی ارائه میدهد، تصویر دختری مدیر، مدبر وتیزهوشی است که از ابتدا چنان هوشمندانه، صندوق حامل نوزاد را تعقیب میکند که هیچکس، متوجه حضور او نمیشود. او تا زمانی که اهالی قصر، همه آشفته گرسنگی و گریههای نوزاد هستند، سکوت میکند و هیچ واکنشی از خود بروز نمیدهد؛ سپس در لحظهای که نوزاد آغوش و شیر هیچیک از زنان قصر را نمیپذیرد، با آرامش و متانت خاص، وارد میدان شده و پیشنهاد استخدام دایهای برای این فرزند را ارائه میدهد.
به این ترتیب، خداوند از طریق شجاعت و درایت این دختر، موسی را پساز چندساعت به آغوش مادر بازمیگرداند. از خصلتهای پسندیده دیگر این دختر، مقاومت، ایستادگی و تمرد او در برابر دستگاه دیکتاتوری و ادعای خدایی فرعون بوده که نشاندهنده رشد فکری و روشنی اندیشه او است.
سومین الگویی که قرآن کریم از نحوه زیست دختران نمونه ارائه میدهد، حضور پررنگ دختران شعیب در عرصههای اجتماعی و اقتصادی است. شغل این دختران، چوپانی بود و بهگونهای مسئولیتهای سنگین این شغل دشوار را انجام میدادند که لطمهای به گوهر عفاف و حیای آنها وارد نشود.
از آیه ۲۳ سوره «قصص» چنین مشخص میشود که حیای دختران شعیب مانع از اختلاط آنها با مردان، هنگام سیرابکردن گوسفندان میشد. آنها حضور اجتماعیاقتصادی خویش را بهگونهای تنظیم کرده بودند که حفظ حریم و فاصلهگذاری در فضای مردانه بهنحو احسن صورت پذیرد.
ویژگی دیگر این دختران، منش و گویش مؤدبانه، سنجیده و بالغانه آنها بود. آنها در کمال متانت و وقار، کمک موسی (ع) برای سیرابکردن گوسفندان را پذیرفتند. ذکاوت و هوش اجتماعی این دختران در حدی بود که در ملاقاتی کوتاه، شایستگیهای موسی را تشخیص دادند و پیشنهاد استخدام او را با پدر مطرح کردند.
پس از اعلام موافقت پدر، آنها نزد موسی رفتند تا او را برای دریافت حقالزحمه و مزد به خانه دعوت کنند. قرآن کریم در به تصویرکشیدن این صحنه، نوع راهرفتن دختر شعیب را همراه با حیا و آزرم توصیف کرده و از واژه «استحیا» که نمایانگر حد بالاتری از حیاست، استفاده میکند. باب استفعال، باب طلب است. به این معنی که همه وجود طالب، طلب میشود. لذا همه وجود دختر شعیب، طالب حیا بوده است.
پختگی و درک اجتماعی بالا از دیگر صفات دختران شعیب بود. یکی از آنها با وقوف اجتماعی و درایتی که کسب کرده بود، به محاسن شخصیتی موسی(ع) پی برد و او را برای همسری خود انتخاب کرد و این علاقهمندی را با حیای خاص و در قالب درخواست استخدام حضرت موسی با پدر در میان گذاشت.
موسی در آن زمان، مردی تحت تعقیب از سوی حکومت فرعون بود و از مال دنیا نیز اندوختهای نداشت. لذا انتخاب دختر شعیب، انتخابی شجاعانه و بر مبنای ویژگیهای شخصیتی و معنوی حضرت موسی بود.
ویژگی مشترک تمام الگوهای دخترانه مذکور، حضور پررنگ اجتماعی آنهاست. آیا این موضوع با مضمون حدیث معروفی از حضرت زهرا (س) مبنی بر اینکه که «بهترین زنان آنانند که مردی او را نبیند و او هم، مردی را نبیند» در تضاد نیست؟
این حدیث علاوه بر اینکه دارای مشکلات سندی است، در منابع حدیثی با ساختارهای گوناگون نقل شده است.
به این صورت که در برخی از روایات عبارت «خیر للنساء» و در برخی دیگر «خیر النساء» ثبت شده که حذف یا اضافهشدن یک حرف لام، سبب ایجاد دو معنای کاملا متفاوت شده است.
این حدیث با عبارت «خیر للنساء» اینگونه ترجمه میشود که برای زنان بهترین شرایط این است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را ببیند و لذا این حدیث، دارای ارزش داوری نسبتبه شخصیت زن نیست، بلکه فقط بهترین شرایط آسودگی او را بیان میکند.
در غیر این صورت، اگر عبارت خیرالنساء (بدون لام) را درست تلقی کنیم، مضمون این روایت با محتوای آیات متعدد قرآن که در آنها زنان حضور اجتماعی فعالی دارند، در تضاد است.
قرآن کریم، هیچگاه زنان خانهنشینی که بروندادهای اجتماعی ندارند را تمجید نکرده است. به علاوه، این ساختار حدیث با سیره قطعی پیامبر در نحوه برخورد و تعامل با زنان و دخترانشان، از جمله حضرت صدیقه طاهره (س) منافات دارد.
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در عرصههای مختلف اجتماعی، حضوری فعال داشت. پس اگر بهترین زنان کسانی باشند که مردان آنها را ندیده و آنها نیز هیچ مردی را نبینند، حضرت فاطمه زهرا (س)، خدیجه(س)، زینب(س) و…، هیچ کدام مصداق این حدیث نیست. همچنین پیامبر (ص)، زنان امت خویش را به بیعت و حضور اجتماعی فعال دعوت میکرد.
ایشان در سفرهای خود، همسران خویش را بههمراه میبرد و بههنگام هجرت به مدینه، فرمان هجرت مستقل زنان را با توجه به آیات سور «ممتحنه» و «نسا» صادر کرد.
در منابع و روایات نیز چنین نقل شدهاست که اگر هجرت زنی منوط به جدایی از همسر و پرداخت مهریه بود، حکومت اسلامی موظف میشد که مهریه آن زن را از محل بیتالمال مسلمین پرداخت کند. علاوه بر این موارد، لازم به ذکر است که بسیاری از صحابه پیامبر(ص) نیز زن بودند.
در دوران اولیه ظهور اسلام، حدود ۴۰۰ زن محدث، به نقل روایات مشغول بودند. زنان در دوران خلافت امام علی علیهالسلام نیز در برخی نبردها علاوهبر تدارکات پشت جبهه و تیمار و پرستاری از افراد مجروح به ایراد خطبه و تشویق و ترغیب مردان برای مبارزه جدیتر با دشمنان میپرداختند.
همه این موارد سبب میشود که صحت این حدیث با ساختار «بهترین زنان آنهایی هستند که …» زیرسؤال برود.
با توجه به آیات و روایات، حدود و ثغور، شرایط و نحوه این حضور اجتماعی چگونه باید باشد که به امنیت حریم زنان و خانواده خدشهای وارد نشود؟
دین مبین اسلام، برخلاف نظامهای دیگری که منافعشان در حضور مطلق زنان در خانه و یا در حضور حداکثری زنان در جامعه بدون هیچ قید و شرطی بوده، راهی میانه در پیش گرفته است.
نظام مردسالار، آرامش و سامانیافتگی خانواده را در محبوسبودن زنان در خانه میپندارد و نظام لیبرال دموکراسی و سرمایهداری، علاقه به حضور حداکثری زنان در جامعه با رعایت کمترین حریم، حجـاب و پوشش را دارد و از حس درونی زنان برای دیدهشدن، سوءاستفاده کرده و در پی فروش بیشتر است.
در اسلام اما حضور اجتماعی کارآمد و مؤثر زنان همواره مورد تأکید بوده و لذا برای جایی که نیاز به حضور اجتماعی مؤثری زنان در حوزههای اقتصادی است، دختران شعیب را بهعنوان الگو معرفی کرده و در موضعی که نیاز به حضور پررنگ زنان در مبارزه با نظام ناحق حکمرانی است، نحوه حضور مریم(س)، مادر مریم و خواهر موسی را مطرح میکند.
باید اضافه کنم که حضور اجتماعی مؤثر زنان به مفهوم حضور تماموقت در عرصههای مختـلف اجتماعی نیست، بلکه آن چیزی که مهم است، کارآمدی و مؤثر و بهنگامبودن این حضور است و بدیهی است که چنین حضوری، تربیت و پرورش صحیح دختران جامعه اسلامی را لازم دارد.