به گزارش اصفهان زیبا؛ اگر زندگی فرصتی است که تنها یکبار به ما داده میشود، چه خوب است که همواره به عملکرد خود آگاه باشیم؛ بدانیم در کجا دلی را شکستهایم و در صدد جبران برآییم و هرگاه خسارتی به بار آوردهایم، عذرخواهی کنیم. در زندگی نباید صرفا در پی تأیید دیگران بود، بلکه باید رضایت اطرافیان را با اعمال درست خود جلب نمود.
اگر خطایی از ما سر زد، لازم نیست آسمان و ریسمان را به هم بدوزیم و خود را تبرئه کنیم. کافی است با کلامی آرامشبخش عذرخواهی نماییم. این روزها که فشارهای روانی و اضطراب، مردم را تحتالشعاع قرار داده، چه نیکو است اگر بیشتر مراقب باشیم.
حتی اگر در رانندگی تخلفی کردیم و صدایی از خودروی دیگری بلند شد، شایسته است عذرخواهی کنیم. چرا این تصور در جامعه امروز نهادینه شده که اگر خطایی رخ داد، حتما مقصر نیستیم؟ در حالی که باید برعکس باشد؛ آنان که از فرهنگ و ادب بالاتری برخوردارند، متواضعتر رفتار میکنند.
اگر در کوچکترین رفتارهای اجتماعی، بهموقع و بهجا عذرخواهی کنیم، بسیاری از مشکلات، سریعتر و ملموستر حل خواهند شد.
جوانان در سنین نوجوانی، غالبا درگیر «منممنم»های پوچ هستند، اما کسانی که به بلوغ فکری رسیدهاند، بیدرنگ برای رفع اختلاف میکوشند. نه از روی ترس، بلکه از آن رو که میدانند عاقبت درگیری و جنجال، جز پشیمانی نیست. دل آنان از حاشیهها و درگیریها رها است و در جستوجوی آرامش هستند.
در هر نزاعی، حتی اگر حقانیت بهطور کامل آشکار شود، باز هم ممکن است سخن ناشایستی گفته شود، دستی بلند گردد یا رفتاری ناپسند رخ دهد. اگر اختلاف به درستی حل نشود، ممکن است خسارتی جبرانناپذیر برای هر دو طرف به بار آید، حتی دو خانواده را درگیر کند و بهترین سالهای عمر و بهار جوانی فردی را به تباهی بکشاند.
باید در این روزهای پراسترس، به فرهنگ عذرخواهی پایبند باشیم و مراقب گفتار و رفتار خود باشیم تا به قول قدیمیها، هیزمی بر آتش نباشیم.
از سوی دیگر، این موضوع در روابط بینفردی نیز بسیار حائز اهمیت است. چه بسیار روابط خانوادگی و فامیلی که بر اثر سوءتفاهم از هم گسستهاند. اگر جایی که باید موضوعی بهصورت شفاف حلوفصل شود، کوتاهی کنیم و اگر قصوری صورت گرفته، جبران نشود و در نهایت عذرخواهی و طلب بخششی انجام نگیرد، این فاصلهها روزبهروز عمیقتر خواهد شد.
جبران و طلب بخشش جز مهمی از فرهنگ ایرانی است. دلیران در میدان جنگ، اگر اشتباه یا خطایی میکردند، پشیمانی خود را ابراز میداشتند.
در گوشهوکنار تاریخ، اگر اقدام ناشایستی رخ داده، همواره تلاش شده تا برای جبران آن چارهاندیشی شود. پس این فرهنگ، مختص امروز و فردا نیست؛ بلکه رسمی دیرینه و سنتی ارجمند است که از نیاکان ما به ارث رسیده و ما باید در حفظ و اجرای آن بکوشیم.
از دیگر سو، در کنشهای اجتماعی باید فرهنگسازی شود تا عذرخواهیکننده هرگز تحقیر نشود. زیرا اگر فرد احساس تحقیر کند، به عذرخواهیهای نمایشی روی میآورد تا عذاب وجدان خود را تسکین دهد و چهبسا پس از چندی دوباره همان خطا را تکرار کند. همین ریزهکاریها به افزایش خشونت کلامی دامن میزند و سپس حسرت فرهنگهای دیگر، مانند ژاپن را میخوریم که عذرخواهی در آنجا رسمی و تشریفاتی است.
اگر از دوران کودکی این آموزش را به کودکان بدهیم و الگوهای رسانهای و سینمایی، نمادهایی فاخر و تأثیرگذار خلق کنند، بدون شک این رفتار به مهارتی نهادینه تبدیل میشود که فرد آن را میآموزد و به کار میبندد. در این صورت، یقین خواهد داشت که عذرخواهی، اقتدار او را از بین نمیبرد. او مسئولیت عمل خود را میپذیرد و پیامدهای آن را میپذیرد و چه زیباست که این فرهنگ تا حدی فراموششده را بتوان احیا کرد و به آن پایبند ماند.




