آینه‌داران زمان

صحبتم در مورد آنانی است که سال‌هاست در مغازه‌ای کوچک، به کسب‌وکار مشغول‌اند؛ رزق حلال به دست می‌آورند و در روزگاری که گران‌فروشی و کم‌فروشی رواج یافته، کالای قدیمی را با نرخ پیشین و حتی ارزان‌تر می‌فروشند و جنس جدید را به قیمت روز.

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
آینه‌داران زمان

به گزارش اصفهان زیبا؛ صحبتم در مورد آنانی است که سال‌هاست در مغازه‌ای کوچک، به کسب‌وکار مشغول‌اند؛ رزق حلال به دست می‌آورند و در روزگاری که گران‌فروشی و کم‌فروشی رواج یافته، کالای قدیمی را با نرخ پیشین و حتی ارزان‌تر می‌فروشند و جنس جدید را به قیمت روز.

در این میان، که فروشگاه‌های بزرگ و هایپرمارکت‌ها در هر کوی و برزنی فراوان شده‌اند، چه نیک است که حواسمان به این کسب‌وکارهای محلی و مغازه‌های قدیمی باشد، با فروشنده‌هایی که اهل‌کار و درستکارند.

یا معلم فداکاری که سال‌ها به تدریس مشغول بوده و در کار خود، حرفه‌ای و تمام‌عیار است؛ کسی که هرگز برایش جشن آن‌چنانی نگرفتند و شاید تقدیر درخوری از زحماتش به عمل نیامده، اما او قهرمان است؛ برای همه دانش‌آموزانی که به درس‌خواندن علاقه‌مند شدند و برای شاگردانی که آموختن را نخستین اولویت زندگی خود کردند.

یا کتابدار کتابخانه محله که این روزها، بسیاری از صندلی‌های آن‌جا خالی است؛ اما او هر روز، هم‌چنان غبار از روی کتاب‌ها می‌گیرد، فهرست کتاب‌های امانت‌رفته را بررسی می‌کند و در لابه‌لای صفحات کتاب‌ها زندگی می‌گذراند. اگر مراجعه‌کننده‌ای بیاید، از کتاب‌های خوب و پرشماری که خوانده، به عنوان تجربه‌های شخصی یاد می‌کند و بهترین گزینه را پیشنهاد می‌دهد. چه نیک است که قدر این گوهرهای پنهان را بدانیم.

آقای جوانی که در محل، هر بار می‌بیند سالمندی قصد عبور از خیابان را دارد، یاری‌اش می‌کند، یا کیسه‌های خرید مادربزرگی را از پله‌های مترو حمل می‌نماید. وقتی کسی از او آدرس می‌پرسد، تمام مسیر را با دقت و حوصله شرح می‌دهد تا مبادا راه گم ‌کرده و به مسیر اشتباه برود. این کارهای کوچک، به ظاهر ناچیزند، اما در عمل، سرشار از قلبی مهربان و دلی بزرگ هستند.

معلم بازنشسته‌ای که کلاس تقویتی رایگان برای کودکان برگزار می‌کند، دلسوز واقعی است. به این فکر کنید که او می‌توانست هزینه‌ای سنگین دریافت کند، اما در آن صورت فقط عده‌ای محدود توانایی شرکت در آن را داشتند، ولی او سود خوبی می‌کرد.

بسیاری از تولیدکنندگان اسباب‌بازی رسم نیکو دارند و برای کودکانی که شاید توان مالی خرید اسباب‌بازی را ندارند و نیازمندند، چندین وسیله محبوب را هدیه می‌کنند. چه لحظه جذاب و زیبایی است وقتی کودکی، اسباب‌بازی موردعلاقه‌اش را در آغوش می‌گیرد و چشمانش از شادی برق می‌زند!

صاحب نانوایی از قدیمی‌های محل است. او هر روز صبح به چند نفر که می‌داند حتی توانایی خرید یک قرص نان را ندارند، نان هدیه می‌کند و روزش را با صدقه و انفاق آغاز می‌نماید. اکنون رسم شده که عده‌ای پول بیش‌تری پرداخت می‌کنند تا در این نان‌های صلواتی سهمی داشته باشند.

در کمپ‌های ترک اعتیاد، کسی که بر اعتیادش چیره شده، داوطلبانه به دیگران یاری می‌رساند تا عده زیادی از این بند رهایی یابند و در هر کوچه و خیابانی هزاران تجربه ناب داریم از خوبی مردمی اصیل و عزیز.