به گزارش اصفهان زیبا؛ در دل خیابان عباسآباد، جایی که امروز تنها درختی سرو از گذشتهای پرشور باقی مانده، روزگاری خانهای بود که سنگر بینام ایمان شد. خانهای که پیش از آن، نماد نفوذ فرهنگی بیگانه بود، اما پس از انقلاب، به نقطه آغاز تربیت نسل مقاومت بدل شد. رسول معتمدی، مربی آموزش اعتقادی در بسیج مدارس اصفهان، در گفتوگویی با ما از روزهایی میگوید که جوانان بیتجربه، با دلهایی پر از ایمان، سنگر ساختند و تاریخ نوشتند.
آقای معتمدی، نقطه شروع فعالیت شما در بسیج مدارس اصفهان از کجا بود؟
از همان روزهای اول انقلاب. هنوز امام فرمان تشکیل بسیج بیستمیلیونی را نداده بود، اما احساس خطر میکردیم. از فردای پیروزی انقلاب، گرگها برای ایران دندان تیز کرده بودند. باید میایستادیم، حتی بینام و بیسازمان.
و در این راستا بسیج مدارس اصفهان شکل گرفت؟
بله، بسیج مدارس به همین منظور راهاندازی شد. این بسیج برای اولین بار در اصفهان شکل گرفت و کمکم پایش به شهرهای دیگر هم باز شد.
از نحوه شکلگیری بسیج مدارس بیشتر بگویید.
بسیج مدارس در شهر اصفهان به پیشنهاد شهید حبیب خلیفهسلطانی و با همت سرداران مهدی کوهی و حسین بیات شکل گرفت. هدف اولیه از راهاندازی آن نیز، مقابله با ضدانقلاب و جهتدهی فکری به جوانان بود.
با شروع جنگ، مأموریت بسیج مدارس تغییر کرد؟
بله این ماموریت با شروع جنگ به آموزش و اعزام نیروها رسید.
اولین محل فعالیت بسیج مدارس کجا بود؟
ابتدا خانهای در خیابان کمالاسماعیل، کنار سپاه، معروف به «انبار امین». بعد از مدتی اما به عمارت بزرگی در خیابان عباسآباد منتقل شد؛ ساختمانی که قبلاً متعلق به انجمن ایران و آمریکا بود.
چرا عمارت؟
چون ساختمان باشکوهی بود با عرض ۴۰ متر، طول ۷۵ متر و مساحت حدود سههزار متر. در ورودی چوبی، سنگر نگهبانی، حیاط بزرگ با حوض و باغچه، اتاقهایی برای اطلاعات، کتابفروشی، آموزش نظامی و اعتقادی. حتی یک ساختمان دوطبقه در حیاط پشتی برای کلاسها داشت.
این مکان قبلاً چه کاربری داشت؟
در ظاهر مرکز آموزش زبان انگلیسی بود، اما در واقع مرکزی برای نفوذ فرهنگی و تغییر باورهای جوانان. این مکان بعد از انقلاب، به دست نیروهای انقلابی افتاد و با واگذاری آن به بسیج مدارس، کمکم به مرکز تربیت دینی و فرهنگی تبدیل شد.
در زمینه امکانات، بسیج مدارس چگونه عمل میکرد؟
سپاه و بسیج امکانات زیادی نداشتند. خودروها از ادارات دیگر قرض گرفته میشد. با مذاکره با ژاندارمری، چند کامیون تفنگ «ام یک» و «برنو» از رشت آوردیم که برای آموزشهای نظامی بسیار مؤثر بودند.
و آموزشها چگونه بود؟
آموزشها در دو بخش نظامی و اعتقادی انجام میگرفت. آموزش نظامی شامل اسلحه، تیراندازی، تاکتیک، تخریب و دفاع شخصی بود. آموزش اعتقادی هم با طرح «از خلقت تا قیامت» و بهرهگیری از آثار شهید مطهری و قرآن انجام میشد.
استقبال دانشآموزان از این آموزشها به چه صورت بود؟
استقبال دانشآموزان بسیار چشمگیر و قابل توجه بود آنقدر که بعضی اوقات خودمان از این استقبال تعجب میکردیم.
آیا این آموزشها فقط در مدارس انجام میشد؟
نه فقط در مدارس نبود. کلاسها در محل بسیج مدارس، اردوها و حتی برای کارکنان راهآهن و بهزیستی هم برگزار میشد. آموزشوپرورش و مربیان پرورشی هم همکاری خوبی با بسیج مدارس داشتند.
و مطمئنا از دل این آموزشها نیروهایی برای جبهه تربیت شدند!
بله، بسیج مدارس در کادرسازی بسیار موفق بود. بسیاری از دانشآموزان به مربی نظامی و عقیدتی تبدیل و بعدها فرمانده دسته و گروهان در جبهه شدند. ۲۸ نفر از مربیان نظامی بسیج مدارس نیز به شهادت رسیدند.
از سرنوشت آن خانه در خیابان عباسآباد چه خبر؟
سال ۱۳۶۲، ساختمان به صاحبش بازگردانده شد و بسیج مدارس به خیابان شهید مطهری منتقل شد. امروز آن خانه به شش خانه و هفت مغازه تبدیل شده؛ تنها یادگارش درخت سرو بلندی است که هنوز در بنبست یاسمن به جامانده است.















