به گزارش اصفهان زیبا؛ پیشینه مجسمهسازی از دوره سنگی یا عصر حجر آغاز شد. قدیمیترین نمونه مجسمه، دو مجسمه بدوی سنگی به نامهای ونوس برخات رم مربوط به 230 هزار سال قبل از میلاد است.
مجسمه اول از سنگ بازالت و مربوط به دوره اشولیان است و از ارتفاعات گولان کشف شد و مجسمه دوم نیز که مربوط به 200 هزار سال قبل از میلاد مسیح است، از سنگ کوارتز ساخته شده است. نمونههای دیگری از مجسمههای پیشازتاریخ نیز به شکل حکاکیهایی بهصورت حیوانات و پرندگان یافت شدهاند که مربوط به 35 هزار سال قبل از میلاد هستند.
اما در قرن معاصر هنر مجسمهسازی بهعنوان یکی از موارد برجسته هنرهای تجسمی در سراسر جهان شناختهشده است.
این هنر تحت تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و فناورانه جامعه مدرن قرارگرفته است و تا امروز به سبب برجستگی درزمینه صورتبندی ایدهها و احساسات، هویتها و ارزشهای فردی و جمعی بهعنوان یک هنر زیبا و نمادین شناخته میشود. در دهههای اخیر مجسمهسازی بهعنوان یک هنر چندبعدی و چندرسانهای شکلگرفته و تحولات بسیاری را نیز تجربه کرده است.
ساختن یک اثر هنری، آخرین مرحله خلق آن است
گالری اکنون این روزها میزبان آثار مهشید حسینیان، هنرمند مجسمهساز است. نمایشگاه «چمیدگان» حاوی آثاری حول محور انسان، خواهشها و نخواهشهای او و رویکرد او به واقایع پیش رو است.
مهشید حسینیان در خصوص این نمایشگاه به اصفهانزیبا میگوید: «من وقتی شروع به ساخت یک مجسمه یا کشیدن یک نقاشی میکنم، این من نیستم که تصمیم میگیرم در ادامه باید چه چیزی را انتخاب کنم، بلکه من تنها واسطهای میشوم که افکار بروز پیدا کند؛ این مجسمهها هستند که تصمیم میگیرند.»
مهشید حسینیان ادامه میدهد: «من تقریبا دو سال است که با کمک استاد ضیاء بهطور تخصصی شروع به خلق مجسمه از عدم کردهام؛ بهنحویکه بشود آنها را مجسمه نامید، ولی تا جاییکه به یاد دارم، همیشه در اشیا، طبیعت و محیط، در جستوجوی معنا و فرم معنیدار بودم، در پیچوتاب یک شاخه درخت، یک سنگسر راه و… .»
این هنرمند بیان میکند: «ازنظر من ساخته شدن یک اثر هنری، آخرین مرحله خلق شدن آن اثر است. پشت هر اثری، همه احوال، آنات و عواطف انسانی نهفته است که اگر آن شخص خوششانس باشد، دستانش ذهن او را همراهی کند و بتواند تمام این احساسات را در غالب یک اثر هنری قابللمس کند، لطف زمین خواهد بود؛ بنابراین من از زمان تولدم و از زمانی که همه حواسم به ثبت لحظههایم مشغول شدند، شروع به جمعآوری آثار این نمایشگاه کردهام؛ از آن روزهایی که در کودکی ترسیدم یا جسارت به خرج دادم، غمگین و مأیوس شدم و یا برعکس، احساس قدرت کردم. ولی اگر بخواهم به ساعت قراردادی خودمان بگویم، کمتر از دو سال زمان برد تا این احساسات به جسم تبدیل شدند.»
تمام آثار مربوط به انسان و اتفاقات حول آن است
این نقاش خاطرنشان میکند:«من وقتی شروع به ساخت یک مجسمه یا کشیدن یک نقاشی میکنم، این من نیستم که تصمیم میگیرم در ادامه باید چه چیزی را انتخاب کنم، بلکه من تنها واسطهای میشوم که افکار بروز پیدا کند. اگر مجسمه به من بگوید من باید گِرد باشم، من آن را گرد میکنم، اگر بگوید باید بلند و کشیده باشم، من تابع آن هستم، اگر بگوید باید دیده شوم، من آنها را نشان میدهم و اگر بگوید نمیخواهم دیده شوم، آن را پنهان میکنم و آنها تصمیمگیرنده هستند. من بهیکباره صدای آنها را شنیدم که میگفتند میخواهند برملا شوند و من نیز متابعت کردم.»
او در خصوص تعداد و ابعاد آثار به نمایش گذاشتهشده در این نمایشگاه میافزاید: «تعداد آثار در نظر گرفتهشده برای نمایشگاه چمیدگان در ابتدا، ۲۰ اثر بود که نهایتا ۱۷ عدد از آنها به نمایش درآمدند که این آثار در ابعاد مختلف، ۱۰×۱۰×۱۰ تا ۱۵۰×۱۰۰×۵۰ سانتیمتر اجراشدهاند.»
حسینیان توضیح میدهد: «لازم به ذکر است که نزدیک بهتمامی آثار حول محور انسان و رویکرد آن با واقعه پیش رو، باهم زیست خودش، خواهشها و نخواهشها و تنشهای زیستی است که در طی زندگی با آنها روبرو میشود.»
این هنرمند درباره اینکه واقعه روبرو به چه معناست، اظهار میکند: «از اینکه میگویم رویکرد انسان با واقعه روبرو، در نظرم است که در هر واقعه و رخدادی که قرار میگیرد، یک پیچیدگی و تاب خوردگی به تن انسان اضافه میشود و شاید این همان دانش یا تجربهای باشد که در طول زمان به او اضافه میشود و هیچ دانش و تجربهای رایگان به دست نمیآید. این پیچوتاب، غِرامتِ آن آگاهی است که او کسب کرده است. به قول نیما یوشیج: باید از چیزی کاست تا به چیزی افزود. ما از راستقامتی خود میکاهیم تا به آگاهیمان افزوده شود و جالب است که تسلیم میشویم و غرامت آن را میپردازیم.»
او با اشاره به اینکه تکنیک اصلی در ساخت مجسمههای به نمایش گذاشتهشده در این نمایشگاه، استفاده از گچ است، ادامه میدهد: «لازم به ذکر است که من هر بار از یک آرماتور با جنسهای متفاوت سیم، تور و پاپیه ماشه و … استفاده میکردم و همچنین پوشش آنها از دوغاب گچ، بتونه و پارچه است.»
مجسمه، مفهومی است که تا ابد متوقف شده
حسینیان تأکید میکند: «به نظر من مجسمه بسیار عمیق و یک جهان است. مجسمه ورای یک فرم خشک است و از نظر من مجسمه یک مفهوم است که تا ابد متوقفشده. برای مثال تصور کنید که در اثر «انسان، آب، آسمان» یک انسان در تلاش برای صید یک ماهی است و یک پرنده نیز روی دوش آن است. ببینید که تلاش این آدم هرگز تمام نخواهد شد و تا زمانی که این مجسمه پابرجاست، این انسان سعی در صید آن ماهی دارد و شاید هیچوقت به آن نرسد و این نرسیدن او را وادار میکند که تا ابد این ارتباط انسان و آب، در این اثر باقی بماند و حالا اینکه بازدیدکنندگان این روزها تااندازهای عجول شدهاند که فرصت نمیکنند بیشتر از دو دقیقه برای دیدن این مجسمه وقت بگذارند و آن را درک کنند.»
او ادامه میدهد: «چه چیزی باعث این اتفاق شده است؟ چرا هنر آنقدر مهجور شده که انسانها وقت بیشتری برای دیدن آن نمیگذارند؟ انسانها برای درک هنر تربیت نشدند و لازم است که هنر در ذات انسان نهادینه شود. این باید دغدغه متخصصین باشد که هنر را نهادینه کنند. به نظر من لازم است که تجدیدنظری در آموزش هنر انجام شود و همچنین به هنرِ متعالی بهاداده شود؛ نه هنر هجو.»
برگزاری نمایشگاه در دیده شدن هنرمندان نقش مهمی دارد
او بابیان اینکه برگزاری نمایشگاه از آثار هنری هنرمندان، حتما در دیده شدن هنرمند نقش قابلتوجهی دارند، توضیح میدهد: «چنانکه شاید برگزاری نمایشگاه حتی نقطه عطفی در زندگی هنری آنها شود. البته شرایط دیگر بسیاری نیز برای رشد هنرمند لازم است. برگزاری این نمایشگاه برای من تقریبا بهراحتی محقق شد. البته به دلیل اینکه من قصد فروش مجسمههایم را نداشتم، باعث شد که با موانع کمتری روبرو باشم. بازدید علاقهمندان در روز افتتاحیه، بسیار خوب بود و من بسیاری از بازدیدکنندهها را نمیشناختم و واقعا احساس کردم چقدر ما آدمها تشنه جرعهای از هنر هستیم؛ هرچند ناچیز.»
سواد بصری مخاطب نزول پیدا کرده
این هنرمندان بابیان اینکه «چمیدگان»، اولین نمایشگاهی است که او از آثار خود برگزار کرده است، در خصوص چالشهای موجود در این حوزه مطرح کرد: «مطمئنا مهمترین چالش پیش رو هنرمندان این عرصه، مشکل اقتصادی خواهد بود. هنگامیکه هنرمند دغدغه ارتزاق داشته باشد، هم ذهن او محدود میشود و هم مجبور خواهد شد به هنر به چشم بیزینس و منبع درآمد نگاه کند که اینگونه هنرِ عامهپسند میشود و سفارشی شدن فزونی پیدا میکند و اصالت هنر نیز از خاطر میرود.»
حسینیان اضافه میکند: «مسئله مهم دیگری که پیش روی هنرمند است، این است که میانگین سواد هنری، سمعی و بصری مخاطبان نزول پیداکرده و این کار هنرمند متعهد را دشوار میکند و او مجبور است که یا خودسانسوری کند یا اثر خود را تا سر حد درک میانگین پایین بیاورد که این به اصالت، آسیب میزند و جلوی رشد و تبلور هنر را نیز میگیرد.»
او در خصوص علت برگزاری این نمایشگاه خاطرنشان میکند: «همانطور که پیشتر اشاره کردم، اولین دلیل من برای برقراری این نمایشگاه، فریاد خود مجسمهها بود که میخواستند از انزوا خارج شوند، ولی اینکه اگر شما حتی برای یکلحظه ذهن مخاطب را برداشته و بهجایی ورای خواب و خورِ زمینی ببرید، اینکه بهاندازه یک پلک زدن آن را به فکر فروببرید و آن را رؤیاپرداز بکنید که یک چراییِ جدید در ذهن او ایجاد شود، به نظر من ارزشمند است و آنجاست که کار هنری هنرمند، بیهوده نبوده است.»















