به گزارش اصفهان زیبا؛ در دهههای اخیر نحوه مدیریت پسماندها به یکی از مهمترین مسائل و چهبسا چالشهای شهرهای بزرگ جهان تبدیل شده است؛ تا جایی که مدیریتشهری برای ساماندهی و مدیریت پسماندها، بهویژه پسماندهایی که قابلیت تبدیل به انرژی را دارند، درصدد ابداع و ایجاد روشهای نوین برآمدهاند و در این زمینه فعالان شرکتهای دانشبنیان و مجامع علمی را نیز به کمک طلبیدهاند.
در همین اصفهان خودمان که بهعنوان یکی از شهرهای پیشرو درزمینه بهرهمندی از روشهای جدید و تازه برای مدیریت و ساماندهی پسماند بهشمار میرود و کارنامه چشمگیری در حوزه استفاده از ظرفیتهای علمی و تخصصی در این زمینه دارد، طرحهای جدیدی در دست طراحی و استفاده قرار گرفته است؛ چنانکه سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان در سال جاری در خصوص رونمایی از طرح «اصپاک» با محوریت ساماندهی پسماندهای خانگی اقدام کرده است.
بر اساس این طرح، امکانی فراهم شده است تا مأموران جمعآوری پسماند با مراجعه به منزل تکتک شهروندانی که از طریق سامانه هوشمند اصپاک با آنها مرتبط شدهاند، به جمعآوری پسماندهای خانگی اقدام کنند.
در همین زمینه به معرفی کتابی میپردازیم به نام «مدیریت پسماند جامد از دیدگاه شهرسازی زیرساختهای شهری» که در دو جلد به قلم مصطفی بهزادفر، استاد دانشگاه در رشته معماری و شهرسازی، از سوی انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران منتشر شده است.
در این کتاب ۵۶۴صفحهای که در فصلهای متعددی تدوین شده، در ابتدا تعاریف و انواع پسماند ارائهشده و سپس موضوع مدیریت پسماند جامد شهری موردبررسی قرار گرفته است که شامل بخشهای متعددی همچون تولید پسماند، ذخیره در محل، جمعآوری، حمل، دفع و… است؛ سپس موضوع تولید و ذخیره پسماند جامد شهری در قالب یک فصل مجزا ارائه شده است.
نویسنده در فصلهای بعدی موضوعهایی همچون جمعآوری و حملونقل پسماند، دفع پسماند، دفن بهداشتی پسماند، بازیافت و انواع آن، کودسازی، کمپوست، زبالهسوزی، جداسازی در مبدأ و مدیریت پسماند خطرناک را موردبررسی قرار میدهد و در بخشی از کتاب تأکید میکند: «زشتیهای برآمده از ریختوپاش پسماندهای جامد در سرزمینی نمایان میشود که تمدن آن مملو از زیباییهاست. تمدن ایرانی با ریشه شبانی و کشاورزی در گسترهای بارور شده است که نهتنها طبیعت ناب و زیبا یکی از مهمترین شاخصهای آن است، بلکه نمود آن در بافت قالی ایران، صنعتی زیبا و پایدار را رقم زده است. تصور بازتاب زشت پسماندها در چنین سرزمینی که تجربه زیسته تاریخیاش آمیزه تنوعی از زیباییها در اجتماع، طبیعت و صنعت است، رنجآور و دردناک است. دردناکتر از این، زمانی است که معلوم شود در مدل زندگی یا تمدن ایرانی واژه زباله وجود خارجی نداشته است. پسماند مبین چیزی نبوده است که میباید دور ریخته میشد؛ بلکه برجایمانده روندی از جریان مستمر اقتصادی و جریان سازندگی جامعهای بوده است که دستمایه یا زمینه روندی دیگر از جریان سازندگی متعاقب محسوب میشد.»