به گزارش اصفهان زیبا؛ فیلمهای بیوگرافیکال یا زندگینامهای که اقتباس از برهه یا کل زندگی یک قهرمان، پهلوان یا فرد مشهور باشد، در سینمای ایران کم نیست.
در سالهای قبل «غلامرضا تختی»، «چ»، «ایستاده در غبار»، «موقعیت مهدی» و «غریب» ازایندست بودند؛ امسال نیز جشنواره، فیلم اقتباسی بیوگرافیکال کم ندارد.
«پرویزخان» روایت زندگی پرویز دهداری، مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران در دهه شصت، «معجزه پروین» روایت زندگی پروین اعتصامی شاعره ایرانی، «آسمان غرب» روایت زندگی شهید علیاکبر شیرودی، «مجنون» روایت زندگی شهید مهدی زینالدین و… همگی بیوگرافی هستند. چون همه فیلمهای بیوگرافیکال جشنواره امسال را ندیدهام، نمیتوانم بهجرئت بگویم «احمد» بهترین فیلم بیوگرافیکال جشنواره چهلودوم است؛ اما میشود بهجرئت گفت «احمد» در میان این فیلمها جزو برترینهاست.
فیلم «احمد» برای اولینبار قصهای ناگفته از هجده ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پرالتهاب را روایت میکند؛ یادی از رشادتهای شهید احمد کاظمی در زلزله بم. خلاصه داستان رسمی فیلم این است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم میشود… .»
احمد کاظمی که فیلم به ما نشان میدهد، احمدی بهدوراز تکلف و تعارف است؛ مردی اهل عمل، دلسوز، مدیر و مهربان. «احمد» روایت زندگی یک شهید نیست؛ احمد یک شخصیت است؛ کسی که بهدرستی و بهدوراز شعار و ملموس ترسیم شده است. احمد این فیلم با بازی خوب تینو صالحی که انگار به شهید احمد کاظمی جان بخشیده است، دمی بیننده را میگریاند و دمی دیگر میخنداند.
با آنکه فیلم روایت اقتباسی از یک حادثه تلخ است، آنقدر درست و خوب تصویر شده که برای بیننده شیرین شده است. امیرعباس ربیعی بعد از فیلمهای «لباسشخصی» و «ضد» که اولی هنوز هم اکران نشده است، با فیلم «احمد» نشان میدهد کارش را بهخوبی بلد است. او در فیلمی تقریبا دوساعته ما را با یک شبانهروز از زندگی احمد کاظمی آشنا میکند.
فیلم قهرمان نمیآفریند؛ فیلم یک قهرمان را به زیبایی ترسیم میکند. احمد کاظمی بهدوراز شعار در این فیلم جان میگیرد. احمد کاظمی این فیلم در همان ابتدا بهخوبی معرفی میشود؛ آنجا که در جواب رهنما که میگوید: «حاجی اگه مردم بیان تو سینهات، چهکار میکنی؟» جواب میدهد: «مدارا». این شخصیت نه فقط حرف است و لب و دهان؛ بلکه اهل عمل است. همان ابتدای فیلم که گل شمعدانی ازریشهدرآمده را در گلدانی میکارد، نشان میدهد اهل عمل و درستکردن امور است.
احمد کاظمی این فیلم آنقدر ملموس است که اصلا باورمان نمیشود زنده نباشد؛ باور نمیکنیم فیلم داستان دو دهه قبل را روایت میکند. انگار دلمان میخواهد الان هم این شخصیت را داشته باشیم و چه نامی زیبندهتر از «احمد» برای این فیلم که تماما روایت یک شخصیت ماندگار است.
«احمد» چهرهای خواستنی، ملموس و انسانی از شهید احمد کاظمی به ما ارائه میدهد؛ شخصیتی که گریه میکند، فریاد میزند، درگیر میشود، صبر میکند و به معنای واقعی کلمه توکل دارد. او به وقتش قهرمان هم میشود؛ جایی که دختربچه خردسال را از برخورد با چرخهای هواپیما از روی باند بغل میزند و جالب اینجاست که این قهرمان گاهی هم کم میآورد؛ چون مثل همه ما انسان است و جنبه انسانی او بهخوبی در فیلم به تصویر درآمده است. «احمد» با طنزی ریز و دلنشین همه را با خود همراه میکند.
شاید تنها ایراد «احمد» در یکیدو پلان خلاصه شود؛ آنهم باید گفت کاش کارگردان زاویه بهتری برای نشاندادن صحنهاش انتخاب کرده بود؛ صحنهای که احمد پیرمرد را میبیند که دستهایش را از زور سرما زیر موتور ماشین گرفته تا گرم شود یا صحنهای که احمد جلوی ماشینش سر به زمین گذاشته و گریه میکند. زوایای دوربین در این پلانها اگر بهتر انتخاب میشد، احمد بهترین فیلمهای بیوگرافیکال این دوره از جشنواره فیلم فجر بود.
بازی درخشان تینو صالحی که سعی نکرده لحن و اداهای قهرمانانه به خود بگیرد و هدایت درست امیرعباس ربیعی از نکتههایی است که باعث شده احمد کاظمی در شمایل تینو صالحی جان بگیرد و بیننده را با خود همراه کند.
از دیگر نکتههای خوب این فیلم طراحی صحنه و لباس باورپذیر و طراحی گریم قابلستایش آن است. نوای موسیقی دلنشین فیلم نیز «احمد» را بهیادماندنیتر کرده است. «احمد» فیلمی است که چیزی از آن بیرون نمیزند و هیچیک از عوامل در آن گلدرشت عمل نکردهاند و توی ذوق بیننده نمیزنند. فیلمبرداری و تدوین زیبا و خوشریتم نیز فضا را بهدرستی ترسیم کرده است.
«احمد» فیلم سختی است؛ فقط کسی که فیلم ساخته باشد، میداند ساختن فیلمی با این تعداد هنرور و صحنههای شلوغ، هدایت بازیگران و هماهنگی همهچیز با هم چقدر میتواند سخت باشد؛ اما امیرعباس ربیعی با ساخت «احمد» بار دیگر نشان میدهد فیلمساز توانمندی است.
یکی از عوامل تأثیرگذار در این فیلم اقتباسی، فیلمنامه است. فیلمنامه یکدست و منسجم است و با وجود همه شلوغیاش شخصیتها را بلاتکلیف رها نمیکند، آنها را جا نمیگذارد و فراموش نمیکند. او تکلیف دختربچه فیلم، خانم دکتر، مادر مبتلا به آلزایمر، خانواده دکتر صدر و عروس و داماد و… را که یکبار نشانمان داده، معلوم میکند و مانند برخی فیلمهای شلوغ داستانکهایش را گم نمیکند. فیلمنامه شخصیتهای خاکستری خوبی ترسیم میکند و سیر تحول شخصیتهایش باورپذیر است. فیلمنامهنویس لحظههای معنوی و عرفانی کارش را هم درست و بهدوراز شعارزدگی ترسیم میکند. او از قول شخصیتهای فیلم انتقاداتش به دولت و مسئولان را نیز بجا مطرح میکند. او احمد کاظمی را نشان میدهد که به دینداری و آبروداری و سیاست بیموقع انتقاد دارد.
احمد این فیلم به تخصص آدمها احترام میگذارد و از آنها کمک میخواهد. برای او به قول خودش «نمیشود» معنی ندارد. احمد کاظمی این فیلم وقتی حرف از کمبود امکانات میشود، حرف از جت و هواپیما و… نمیزند؛ کمبودش مهدی باکری است. او وقتی حرف از پارتیبازی است، پارتی برای شهادت میخواهد. «احمد» شخصیتی دلنشین را در دل حادثهای تلخ روایت میکند.