به گزارش اصفهان زیبا؛ دومین ساخته حسین نمازی در سینمای کمدی اجتماعی واقعا یک کپی از فیلم اول او در همین سبک، یعنی «شادروان» است؛ همان شخصیتها، همان فقر و همان خنده تلخ حاصل از فقر و نداری، همان مرگ یکی از بزرگان خانواده و نهایتا همان لوکیشن.
برای بار اول شاید جذاب باشد؛ اما در بار دوم دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد. هرچند همه بازیگران بهخوبی ایفای نقش کردهاند، قصه ما را تا آخر با خودش نمیکشاند. میدانیم چه خواهد شد. فامیل مثل فیلم «شادروان» و مثل بیشتر فامیلها در خانوادههای فقیر پایکار میایستند و آبروداری میکنند؛ این بار اما بهجای پدر خانواده، عمو مرده و بحث از لغونشدن عروسی است.
«شهسوار» اما واقعا حرفی برای گفتن ندارد. نسخهای دستچندم از کمدیهای حاصل از فقر مانند سریال پایتخت است که این فرهنگ غلط را جا میاندازد که به فقر و مصیبتهای حاصل از فقر بخندیم. انگار که بیدردیم. پلیس و مأمور بیمه این فیلم هم که نمونه خارجی ندارند و بیشتر سادهلوح انتخاب شدهاند تا زرنگ و نماینده سازمانشان.
ساخت چنین فیلمهایی با یک الگوی تکراری واقعا مایه تأسف است؛ هم برای سینمای ایران که انگار تمام سوژههای طنزش ته کشیده و باید به هر قیمتی فیلم طنز بسازد و هم برای کارگردان اثر که خودش را دوباره تکرار کرده است.
برای کسی که «شادروان» را ندیده باشد، شاید فیلم برای یکبار تماشاکردن بد نباشد؛ اما برای کسی که نمونه بهتری از فیلم دیده است، فیلم جز کسالت چیزی بهبار نمیآورد.
فیلم گاهگاهی لحظههای مفرحی میآفریند؛ اما این لحظهها آنقدر قوی و خوب نیستند که بتوانیم بگوییم با یک کمدی خوب یا یک فیلم طنز قوی طرف هستیم. از طرف دیگر، بعد اجتماعی و مطرحکردن مسئله فقر هم آنقدر قوی مطرح نشده است تا با خانواده فیلم همذاتپنداری کرده و احساس کنیم یک فیلم اجتماعی خوب میبینیم. فیلم مسائل را سطحی بیان میکند.
«شهسوار» طراحی صحنه و لباس خوبی دارد و طراحی گریم هم در خدمت فیلم است. موسیقی، تدوین و همهوهمه کارشان را بهخوبی انجام دادهاند. فیلم به لحاظ تکنیکی مشکلی ندارد؛ حتی بازی بازیگران هم باورپذیر و روان است؛ اما مشکل، فیلمنامه و داستان فیلم است. فیلم سوژهای تکراری دارد و حرف تازهای نمیزند. در این وانفسای گرانی تولید فیلم چرا باید چنین فیلمهایی تولید شود؟