کارگردان مستند «قوی‌دل» از روند تولید این اثر با موضوع خون‌های آلوده می‌گوید

مهم ولی تلخ؛ خونین اما طنز!

پرونده خون‌های آلوده یکی از پرونده‌های بزرگ قضایی کشور در حوزه سلامت عمومی است؛ جنجالی‌ترین بحرانی که بر اثر ورود فرآورده‌های خونی آلوده به ویروس ایدز و هپاتیت از یک شرکت فرانسوی به ایران در دهه 60 به وجود آمد و بیماران هموفیلی را درگیر کرد.

تاریخ انتشار: 09:20 - دوشنبه 1403/02/10
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
مهم ولی تلخ؛ خونین اما طنز!

به گزارش اصفهان زیبا؛ پرونده خون‌های آلوده یکی از پرونده‌های بزرگ قضایی کشور در حوزه سلامت عمومی است؛ جنجالی‌ترین بحرانی که بر اثر ورود فرآورده‌های خونی آلوده به ویروس ایدز و هپاتیت از یک شرکت فرانسوی به ایران در دهه 60 به وجود آمد و بیماران هموفیلی را درگیر کرد. این مسئله به‌عنوان بحرانی جدی در زمینه سلامت در کشور که جزئیات و ابهامات روشن‌نشده بسیاری در آن وجود داشت، در دهه‌های 70 و 80 شمسی عمومی و توسط مراجع قضایی پیگیری شد.

فیلم مستند «قوی‌دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیه‌کنندگی سعید الهی، با پرداختن به این موضوع، داستان ماجرایی هولناک را از سال‌هایی نه چندان دور برای مخاطبان به نمایش می‌گذارد. این اثر که در هفدهمین جشنواره سینماحقیقت جوایزی متعدد،از جمله جایزه ویژه هیئت داوران و جایزه بهترین فیلم از نظر تماشاگران را به خود اختصاص داده، با روایت زندگی احمد قویدل، به سراغ بررسی این مسئله رفته است.

فیلم از دل مواجهه شخصی احمد قویدل با این ماجرا داستانش را روایت می‌کند. او که با ابتلای فرزندخوانده‌اش به بیماری هپاتیت، به دلیل آلوده‌بودن فراورده‌های خونی پایش به این قضیه باز می‌شود، طی چندین سال، از تلاش برای پیگیری حقوق بیماران هموفیلی که حالا با ایدز و هپاتیت هم درگیر هستند، دست برنمی‌دارد.

مستند از ابتدا با نگاهی متفاوت و طنزی شیطنت‌آمیز، به بررسی زندگی احمد قویدل به‌عنوان یک سینمادوست می‌پردازد. فیلم بر پایه مصاحبه با شخص احمد قویدل پیش می‌رود و او به‌عنوان راوی زندگی خود، با مخاطب همراه می‌شود.

یکی از ارکان اصلی این اثر، صحنه‌های بازآفرینی‌شده‌ای هستند که با فضاسازی‌های سینمایی تا آخر فیلم ادامه دارند. این فضاسازی‌ها نه‌تنها در خدمت روایت فیلم قرار می‌گیرد، بلکه باعث می‌شود مخاطب ارتباط بهتری با داستان برقرار کند؛ چراکه در تمامی این صحنه‌ها خود احمد قویدل یا خانواده او حضور دارند؛ اما بازسازی‌ها تنها به ساخت موقعیت‌های کمیک محدود نمی‌شوند.

علاوه بر ظرفیت کمدی این بازآفرینی‌ها، صحنه‌هایی نیز جنبه تراژیک ماجرا را به تصویر می‌کشند؛ در حدی که حتی لحظاتی نفس مخاطب در سینه حبس می‌شود. این رفت و برگشت و تغییر فضای موقعیت‌‌ها از کمدی به تراژدی و بالعکس، با ریتم مناسب و طی روند درستی انجام می‌شود؛ به طوری که از اهمیت و حساسیت موضوع نمی‌کاهد و در عین حال، از داستانی تلخ، روایتی تعدیل‌شده برای مخاطب ارائه می‌دهد. این مسئله درباره تصاویر آرشیوی استفاده‌شده در فیلم نیز صدق می‌کند و می‌توان گفت تدوین تصاویر آرشیوی لابه‌لای صحبت‌های احمد قویدل و فضاسازی‌ها هوشمندانه و تأثیرگذار است.

در کل می‌توان گفت، کارگردان اثر توانسته از دل موضوعی کاملا ژورنالیستی، اثری با سبک و سیاق متفاوت به نمایش درآورد و حرفش را با ظرافت و با حوصله بیشتری بزند.

فیلم مستند «قوی‌دل» در گروه هنر و تجربه شهر اصفهان نیز در حال اکران است و مخاطبان و علاقه‌مندان سینمای مستند می‌توانند به تماشای این اثر روی پرده نقره‌ای بنشینند.در ادامه، گفت‌وگوی «اصفهان زیبا» را با کارگردان مستند، علی فراهانی صدر، می‌خوانید.

یکی از قوت‌های اثر شما، سوژه فیلم و همراه‌بودن شخص او با شماست. چقدر از سوژه فیلم برای طراحی و نوع روایت ایده گرفتید و چقدر سوژه‌ با شما در مسیر ساخت فیلم همراه بود؟

در ابتدا قرار نبود سوژه، آقای قویدل باشد. قرار بود راجع به پرونده داروهای آلوده کار کنیم؛ اما بعدا که با آقای قویدل صحبت کردیم، دیدیم که قصه زندگی ایشان در قیاس با خود پرونده داروهای آلوده خیلی مهم‌تر است!

پس از چند جلسه‌ای که گذاشتیم و صحبت‌هایشان را کامل شنیدیم، طراحی قصه را شروع کردیم. از این بُعد که ایشان رسانه هم خوانده‌اند، برای خودشان هم جذاب بود. اینکه همکاریشان زیاد بود و اینکه خودشان را در اختیار تیم قرار دادند، به خاطر رسانه‌خواندن ایشان بود و همکاری کاملا انجام شد. البته اوایل این اتفاق نیفتاد؛ چون بابت یک صحنه ابتدایی در فیلم که در مدرسه بود و ما هم آن صحنه را اول ضبط کردیم، مقداری اذیت ‌شدند.

کمی غیرمعمول است که یک آدم شصت‌هفتاد ساله را به داخل مدرسه ببری و بین دانش‌آموزان قرارش بدهی و بگویی حالا بزن پس کله‌شان! مقداری هم بحث ایجاد شد؛ منتها موقعی که مطمئن شدند این فرم، فرم درستی است و نسخه اولیه کار را دیدند، کاملا همراه شدند و خوشبختانه تا پایان کار دیگر مشکلی نداشتیم.

ایشان در طراحی صحنه‌های بازآفرینی هم ایده می‌دادند یا صرفا در اختیار شما بودند و طراحی‌های شما از پیش‌تعیین‌شده بود؟

طراحی از قبل انجام می‌شد؛ اما سر صحنه مقداری جابه‌جا می‌شد؛ چون اساسا تیم مستندسازی با چهار نفر یا پنج نفر پیش می‌رود. ما قدرت این را نداشتیم که عین سینمای داستانی کار کنیم؛ پس طراحی از طرف ما انجام می‌شد و سر صحنه با توجه به چیدمان و اتفاقاتی که در صحنه برای ما رقم می‌خورد، مقداری میزانسن عوض می‌شد.

می‌شود گفت که مستند شما نوعی مستند ترکیبی به حساب می‌آید؛ هم صحنه‌های بازآفرینی دارد، هم از تصاویر آرشیوی در آن استفاده شده. آیا از آثاری در سینمای ایران یا جهان برای نوع روایتتان‌ یا به‌کارگیری سبک‌های مختلف الهام گرفته‌اید؟

کلا مستندهای قوی دنیا که بیشتر جایشان در آکادمی اسکار است و آنجا خیلی جدی‌تر به آن نگاه می‌کنند، ایده‌های متفاوتی دارند. بله؛ این وجود دارد که ایده‌های متفاوتی برای بازسازی و فضاسازی اجرا کنند؛ ولی من به این شکل ندیده‌ام. ارجاعات داخل این مستند، ارجاعات سینمایی است؛ آن هم به سینمای وس اندرسون و ژان پیر ژونه برمی‌گردد و در دنیا کمتر اتفاق می‌افتد. حداقل من ندیده‌ام! در ایران که اصلا ندیده‌ام؛ اما در کارهای خارجی هم به این شکل، خیر.

به نظر شما در پرداختن به چنین مسائلی که واقعا تلخ و هولناک هستند، مرز بین یک روایت مناسب با روایتی که یا بیش از اندازه تلخ باشد یا روایتی که نتواند اهمیت موضوع را نشان دهد چیست و چگونه می‌شود به آن روایت مناسب رسید؟

من همیشه این را می‌گویم که موقعی که شما سوژه یا محتوا را می‌بینید، خود فرم و ژانرش به شما چشمک می‌زند! حالا این به کجا برمی‌گردد؟ این به جهان‌بینی خود فیلم‌ساز برمی‌گردد؛ یعنی به این خیلی بستگی دارد که فیلم‌ساز، نگاهش برای مثال به «قوی‌دل» کمدی سیاه است یا اساسا نگاهی کاملا تراژیک دارد. دوم اینکه شخصیت قویدل، خودش ته‌مایه‌های طنز و کمدی دارد.

این هم به این برمی‌گردد که ایشان موقعی که از بحران عبور کرده و فاصله گرفته است، بعد تراژیکش تبدیل شده به کمدی سیاه؛ چون من همیشه معتقدم که اصل کمدی بعد از تراژدی می‌آید؛ یعنی شعفی است بعد از تراژدی که شما به مسائل از دور نگاه می‌کنی و می‌توانی با آن‌ها شوخی کنی. شاید فیلم‌سازها بیست سال آینده بتوانند با دیررسیدن واکسن به دست مردم در ایام کرونا شوخی کنند.

درباره پرونده داروهای آلوده هم همینطور است. ما با بیماران و آسیب‌دیدگان نمی‌توانیم شوخی کنیم؛ اما با فرازوفرودهای زندگی قویدل در راستای پرونده می‌توانیم شوخی کنیم یا برای مثال با اتفاقاتی که با یک قاضی در پس‌زمینه بحران پرونده رقم خورده است، می‌توانی شوخی کنی. خب این اساسا به حس و اینکه ما چه مرزی باید قائل باشیم برمی‌گردد. گاهی ما اول فکر می‌کنیم که کمدی جواب می‌دهد؛ ولی در روند فیلم‌برداری آرام‌آرام به این نتیجه می‌رسیم که نه؛ این اصلا شوخی‌بردار نیست و باید روند را عوض کنیم و به نظر من، این در بازنویسی فیلم‌نامه و در صحنه درست می‌شود.

در مصاحبه‌های قبلی اشاره کردید که تلاش نداشتید به مردم مطالبه‌گری ر القا کنید، بلکه این فیلم اثری فرهنگی است تا یک فیلم سیاسی. بیشتر در این باره توضیح دهید.

این فیلم درباره مطالبه‌گری صحبت می‌کند؛ یعنی می‌گوید که شما در چارچوب جمهوری اسلامی و در ایران، چگونه می‌توانی یک مطالبه‌گر باشی. ولی زاویه نگاهمان این نبوده که ما می‌خواستیم فقط یک نفر را به شما نشان بدهیم و بگوییم که آهای مردم، مطالبه‌گر باشید.

این آدم اسناد پرونده را سرقت می‌کند! این یعنی ما داریم آموزش سرقت می‌دهیم؟! اساسا من تلاشم این بوده است که حداقل یک کار انسانی روایت شود. این خیلی وجه مهمی است؛ فارغ از مسائل حزبی و سیاسی؛ یعنی اینکه اگر شخصی به پرونده کمک کرده است، باید آن را داخل فیلم بگذارم و اگر از جریان دیگری هم به پرونده کمک شده، باید آن را هم داخل فیلم بگذارم؛ چون قصه من قصه مشخصی است. یک آدم در مرحله اول برای خانواده‌اش و در مرحله دوم برای جامعه می‌جنگد و ساکت نمی‌نشیند. اکثر نظراتی که بعد از موفقیت این کار به ما رسیده، ما اصلا در روند تولید به آن دقت نکرده بودیم. ما در روند تولید فقط داشتیم با قویدل کیف می‌کردیم و جلو می‌رفتیم!

همان‌طور که در جشنواره سینما حقیقت هم دیدیم، استقبال خوبی از مستند «قوی‌دل» شد و ظرفیت‌های خوبی برای کشیدن مخاطب به سینماها در آن دیده می‌شود. آیا از میزان فروش و اکران فیلم‌ تا اینجا راضی هستید؟

اصلا راضی نیستم. دلیلش هم این است که به‌طورکلی حال سینمای مستند در اکران خیلی خراب است. نکته بعدی این است که مستندهایی که فروش می‌روند، اکثر کارگردان‌‌هایشان، کارگردان‌هایی هستند که در اجتماع بیشتر وارد شده‌اند، با دیگران بیشتر بوده‌اند و رفقای زیادی دارند و کارشان دیده و تبلیغ می‌شود؛ مخصوصا رفقایی که برخی‌شان از جنس سلبریتی هستند و می‌توانند کارهایی در زمینه تبلیغات انجام دهند؛ولی من چون در جامعه حضور پررنگی نداشته‌ام و اکثر جاهایی که بودم داشته‌ا‌م کارم را انجام می‌دادم یا اینکه پول کافی برای تبلیغات و این‌ها ندارم، پروژه «قوی‌دل» دیده نشده است. در کل درباره اکرانش ناامید هستم!

چرا مخاطب باید «قوی‌دل» را ببیند؟

«قوی‌دل» دارد قصه تعریف می‌کند و بزرگ‌ترین الگوی بشر نیز قصه است؛ هر قصه‌‌ای می‌خواهد باشد. این در طول تاریخ ثابت شده است. درباره خود پروژه می‌توانم بگویم که پروژه به قصه وفادار است و دارد برای مخاطب قصه سالمی را تعریف می‌کند. درباره وجه دیگری از مستند، به این فکر کنید که شاید این فیلم، در این فضای بحرانی که این چند ساله در ایران وجود دارد، بتواند به شما مقداری، انگیزه بدهد که شما هم می‌توانید کاری انجام بدهید.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

چهارده − چهار =