به گزارش اصفهان زیبا؛ شاهنشین روبهروی حوض کوچک وسط حیاط سرسبز خانه وثوقالدوله با یک جمله پوشانده (حفاظت) شده: «برافروختن آتش عشق به میراث فرهنگی در دل هر ایرانی». این شعار امسال کمیته ملی ایکوموس ایران است. با خودم فکر میکنم میشود روزی را ببینیم که واقعااز هر صد نفر ایرانی، یک نفر از صمیم قلب چنین عشقی را به گذشته، حال و آینده ایران در عمق وجودش احساس کند؟! بههرحال، آمدهام به مجلس میزبانانی که قرار است بازویی برای افروختن این عشق باشند.
وصف دفتر کمیته ملی ایکوموس ایران را بارها شنیدهام؛ خانهای حدودا دویستساله در محله سرچشمه و در خیابان امیرکبیر تهران، کوچه میرزامحمود وزیر که هر گوشهاش دیدنی است با تنوعی از آرایههای معماری.
اما این بار برای بازدید خانه نیامدهام؛ آمدهام که در مراسمی با عنوان «نقش و جایگاه میراث فرهنگی» در بزرگداشت مرحوم دکتر باقر آیتاللهزاده شیرازی شرکت کنم. زنگ را میزنم، وارد حیاط میشوم و به زیرزمین راهنمایی میشوم. در را که باز میکنم شماری از چهرههای آشنای حوزه میراث را میبینیم.
دکتر ناصر نوروززاده چگینی، معاون کمیته ملی ایکوموس ایران، جلسه را آغاز میکند و بعد نوبت به سخنرانی دکتر مهدی حجت، رئیس ایکوموس ایران میرسد. هنوز آغاز صحبتهاست که سیدرضا صالحی امیری، وزیر پیشنهادی میراث وارد میشود.
دکتر مهدی حجت که چهرهنام آشنای حوزه سیاستگذاری میراث فرهنگی است، صحبتهایش را با یک آشناییزدایی از مفهوم رفتار با میراث فرهنگی آغاز و تصریح میکند: «نگاههای افراطی، مسئله توجه به شکل معماری را به سمت اشتباهی سوق دادهاند. باید توجه کنیم که مجموعه آثاری که از گذشته در اختیار ماست و از آنها با عنوان میراث یاد میکنیم، “نشانه”هایی هستند که باید کیفیت زندگی را که موجب خلقشان شده، درک کنیم.»
او که معماری را تا کارشناسی ارشد در تهران خوانده و فارغالتحصیل دکتری حفاظت از بناهای تاریخی از دانشگاه یورک انگلستان است، ادامه میدهد: «ما گرفتار عجله شدهایم و داریم غفلت بنیادینی را تجربه میکنیم. آیا وقتی یک اثر تاریخی را میبینید، امروز و فردای شما را تغییر میدهد؟ باید از خودتان بپرسید دیدن این اثر چقدر زندگی مرا تحت تأثیر قرار داده است؟!»
او با بیان مصراع «مرد آخربین مبارک بندهای است» از مثنوی مولانا، صحبتهایش را ادامه میدهد و در تکمیل صحبتهایش تأکید میکند: «میراث ردپای حرکت انسان در تاریخ است که از آن عبرت گرفته میشود. بنابراین باید گفت که معماری، نشانهای است برای بیان شکلی از زندگی».
حجت، سه حوزه را بهعنوان ارکان میراث فرهنگی عنوان میکند؛ به روایت او رکن اول، «پژوهش» است که ما به دلیل عجله و غفلت، هدف را فراموش کردهایم و متمسک شدهایم به وسایل!
مهدی حجت از استاد شیرازی هم بهعنوان چهرهای که در زمان پایهگذاری سازمان میراث فرهنگی بر پژوهش تأکید فراوان داشت، یاد میکند و ادامه میدهد: «ما نمیدانیم چه داریم. فکر میکنیم وقتی مسجد شیخلطفالله را داریم، میدانیم چه داریم ولی در اصل نمیدانیم. این بنا یک وسیله است. دانستن ارزشش مهم و نیاز ماست. قابلیت با ارزش متفاوت است. یک لیوان آب قابلیت برطرفکردن عطش را دارد اما ارزشش برای کسی که در بیابان است، بهاندازه مرگ و زندگی است؛ اما برای کسی که تشنه نیست، ارزشی ندارد. ارزش یعنی قابلیت ضربدر موقعیت. هر اثر تاریخی را که میبینیم باید درک کنیم که برای امروز و فردای ما آوردهاش در این موقعیت چیست.»
به گفته او، رکن دوم، حوزه «حفظ و احیا» یکی از ارکان سهگانه است بیشترین کاری که انجام شده، ثبت آثار بوده؛ اما این ثبت نمیتواند بهتنهایی ما را به هدف مهم «یادگرفتن کیفیت زندگی» برساند. حتی خارجیهایی که در ایران کار کرده بودند، اصلا ما را قابل ندانستند که نتیجه تحقیقاتشان را در ایران منتشر کنند. رکن سوم، «آموزش» است که فعلا فقط در حد سرگرمی به این رکن پرداختهایم. در یک کلام، در حوزه میراث، داستان ما این است که گاوی را گیر آوردهایم، علف هم در دهانش نمیگذاریم اما تا میتوانیم میدوشیمش! درحالیکه به روایت حجت «در حوزه میراث باید لحاف را پشتورو کنیم».
مهدی حجت در مثال دیگری برای تبیین مفهوم مهم مدنظرش، این سؤال را مطرح میکند: «ارزش میدان نقشجهان چیست؟» و ادامه میدهد: «اگر بپرسند ارزش نقشجهان به چیست؟! میگویید خیلی خوشگل است؟! آدم میتواند آنجا کالسکه سوار شود؟! راه برویم و بستنی بخوریم خوب است؟! نمیدانیم چیست! شهری چهارصد سال پیش تصمیم گرفته است که ظرفیتی به این اندازه را درون خودش داشته باشد. میدان یعنی ظرفیت تجمـع اجتماعی. ایتالیاییها با افتخار از سن مارکو که نصف میدان نقشجهان است تعریف کردهاند که اینقدر ظرفیت اجتماعی وجود داشته که چنین میدانی را ایجاد کردهایم.»
جلسه دوساعته با گفتوگوهای جذاب و پرچالشی میان اعضای ایکوموس ادامه پیدا میکند و من مشتاقانه صحبتها را میشنــوم. سؤال و جوابها تمام میشوند؛ اما در ذهن من هنوز ادامه دارند. با خودم فکر میکنم حتما روح دکتر شیرازی هم که نامش با مؤسسه فرهنگی ایکوموس ایران گره خورده، حالا جایی در این جلسه حضور دارد و شاهد این تلاشها برای برافروختن آتشی است که زیر خاکستر مانده است.
کاش درک کنیم که همه ما در هر موقعیت و جایگاهی، وظیفه سخت و پیچیدهای داریم برای ترویج این عشق و آموختن و آموزشدادن نحوه گفتوگو با میراث ایرانمان.