بررسی جایگاه فلسفه سیاسی در آثار ملاصدرا بر اساس کلام آیت‌الله جوادی‌آملی؛

صدر سیاست

کتاب «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه؛ گفتارهایی از آیت‌الله جوادی آملی» به همت شریف لک‌زایی در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تألیف و در ۳۱۹ صفحه روانه بازار نشر شده است.

تاریخ انتشار: 12:44 - سه شنبه 1403/07/10
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
صدر سیاست

به گزارش اصفهان زیبا؛ کتاب «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه؛ گفتارهایی از آیت‌الله جوادی آملی» به همت شریف لک‌زایی در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تألیف و در ۳۱۹ صفحه روانه بازار نشر شده است.

این اثر که متشکل از هشت گفتار از آیت‌الله جوادی آملی است، به بیان ظرفیت‌های فلسفه متعالیه برای ورود به عرصه‌های اجتماعی و سیاسی می‌پردازد و توانمندی فلسفه سیاسی‌اسلامی در پاسخ‌گویی به مسائل سیاسی و اجتماعی معاصر را تبیین می‌کند.

به‌منظور آشنایی بیشتر با محتوای این کتاب، «اصفهان‌زیبا» مصاحبه‌ای را با شریف لک‌زایی، عضو هیئت‌علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید.

ابتدا راجع به محتوای کتاب و ساختار آن توضیحی ارائه فرمایید.

این کتاب در هشت گفتار تألیف شده که گفتار اول با عنوان «حکمت نظری و حکمت متعالی پیغمبر علوم» شاخص‌بودن کتاب گران‌سنگ نهج‌البلاغه همانند قرآن، ستون دین‌بودن مردم، اسلامی‌کردن علوم و دو رسالت پژوهشکده را موردبررسی قرار داده است.

گفتار دوم با عنوان «برخورداری حکمت متعالیه از سیاست متعالیه» ضمن تبیین همراه‌بودن هر جهان‌بینی با حکمت عملی، چگونگی مجتهدشدن و استخراج مواد از مبانی و مبانی از منابع، روش اجتهاد در حکمت متعالیه، انسان‌شناسی در حکمت متعالیه و دیدگاه ملاصدرا درباره ولی‌فقیه را به رشته تحریر درآورده است.

در سومین گفتار با عنوان «چالش‌های حکمت متعالی در مسئله سیاست» جایگاه مباحث سیاسی نزد متولیان حکمت متعالیه، تقسیم حکمت از دیدگاه حکیمان متأله و معنای حکمت و تخلق به اخلاق الهی، بیان و دیدگاه قائلان به بطلان نماز در دار غصبی، اهمیت راهکارها و روش‌ها در بحث‌های علمی، حرکت اصیل از دیدگاه صدرالمتألهین و انسان در مقام خلیفه‌الله تشریح شده است.

«حکمت نظری و حکمت عملی و جایگاه حکمت سیاسی متعالیه» عنوان چهارمین گفتار از کتاب حاضر است و اهم مباحث آن عبارت‌اند از: تقسیم‌بندی علوم، همسان‌نبودن مباحث سیاسی با حکمت نظری، توجه به معنای علم اخلاق، وضع فقه و فقها، راه وحدت‌پذیری انسان، رابطه حقیقت و اعتبار، دیدگاه ملاصدرا درباره مشروعیت و مقبولیت و وضع اسلام، کمونیسم و بت‌پرستی در دهه‌های گذشته.

گفتار پنجم با عنوان «سیاست متعالیه، سیاستی جامع» به بررسی انتظار ما از عالمان هر دوره، ورود ملاصدرا به سیاست از منظر بالا و نیاز موجود ناقص به مدیر و مدبر پرداخته و معنای مساوات، مسئله وحدت و کثرت و حکمت در قرآن کریم را تبیین می‌کند.

گفتار ششم با عنوان «شریعت، روح سیاست» ضمن تشریح زنده‌بودن سیاست با شریعت، روش برهانی حکمت متعالیه و انتخاب زعیم برای جامعه، اولویت‌های حکومت، تهدیدکنندگان امنیت، تزاحم در امور حکومت و مسئله ظهور امام زمان (عج) را به نگارش درآورده است.

هفتمین گفتار با عنوان «حکمت عملی وام‌دار حکمت نظری» رسالت حوزه، حکمت نظری و نظم ریاضی‌وار جهان، دانشگاه اسلامی و امکان ابدی بودن ممکن‌الوجود را بررسی می‌کند.

«انسان، زنده الهی‌اندیش یا حیوان ناطق» عنوان هشتمین و آخرین گفتار از کتاب مذکور است که در آن، حکمت یا حقیقی است یا اعتباری، انسان، حیّ متأله، تأثیر سیاست متعالیه و معرفت‌شناسی دین شرح داده شده است.

جایگاه فلسفه سیاسی در حکمت صدرایی را تبیین کنید.

درباره فلسفه سیاسی ملاصدرا، روایات و تعابیر گوناگونی بیان شده است و صاحب‌نظران و پژوهشگران هرکدام بنا به نوع نگاه و برداشت خود، روایت خاصی از این مسئله دارند؛ اما به نظر بنده در برخی از آثار فیلسوفان و متفکران ایرانی، فلسفه سیاسی نیز نهفته است؛ هرچند آثار برخی از فلاسفه، واجد مواد کمتری از فلسفه سیاسی بوده و برخی دیگر، همچون ابونصر فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی و فلسفه سیاسی‌اسلامی، بیشتر به این مقوله پرداخته‌اند.

علاوه بر این، حضور مباحث فلسفه سیاسی در آثار اندیشمندان، پس از دوران حیات فارابی، رنگ و بوی متفاوتی پیدا کرد و فیلسوفان پس از او، برخلاف فارابی که آثار مستقلی در این موضوع تألیف کرده بود، آرای فلسفه سیاسی خود را در بین دیگر مباحث فلسفی درج می‌کردند؛ به‌عنوان‌نمونه، هر چند ملاصدرای شیرازی در مشهد پنجم رساله الشواهد الربوبیه به‌طور مستقل به شرح مباحث مرتبط با فلسفه سیاسی پرداخته، اما چهار مشهد قبلی را نیز می‌توان بیان‌کننده مبانی فلسفه سیاسی تلقی کرد. در رابطه با جایگاه فلسفه سیاسی در حکمت متعالیه، دیدگاه‌ها و نظریات متفاوتی در بین اندیشمندان وجود دارد.

برخی از عالمان معتقدند که اشارات ملاصدرا به فلسفه سیاسی، تکرار حرف‌های فیلسوفان گذشته بوده و برخی دیگر معتقدند که ملاصدرا اصلا به مباحث فلسفه سیاسی نپرداخته است؛ اما از منظر این کتاب، ملاصدرا صاحب مبانی نظری و فلسفه خاصی است که اقتضا می‌کند او دارای نظریات فلسفه سیاسی نیز باشد. آنچه در این کتاب بر آن تأکید شده، آن است که هر حکمت نظری واجد حکمت عملی مختص به خود نیز هست.

البته برخی از آثار صدرالمتألهین، واجد مباحث فلسفه سیاسی بیشتر و برخی کمتر است؛ مثلا مشهد پنجم الشواهد ربوبیه و مقاله چهارم رساله مبدأ و معاد دارای حجم بیشتری از مباحث فلسفه سیاسی است. برخی دیگر از رساله‌های ایشان همچون رساله کسر اصنام الجاهلیة و ایقاظ النائمین دارای وجهی کاملا اجتماعی است و به ابعاد سیاسی‌اجتماعی بیشتری پرداخته است.

برخی از رساله‌های ایشان همچون المظاهر الالهیه، به لحاظ ارائه طبقه‌بندی خاص، منحصربه‌فردی و مبرزی که در ابتدای کتاب، مقاصد قرآن را تبیین کرده، به‌منظور استقصای مبانی نظری فلسفه سیاسی واجد اهمیت است.

جایگاه فلسفه سیاسی در حکمت صدرایی از دوران حیات او تا عصر حاضر جایگاهی ارزنده قلمداد می‌شود که فهم بهتر آن، نیاز به گفت‌وگو، پژوهش، نگارش رساله و مقاله به‌صورت مبسوط دارد تا ابعاد و وجوه آن بیش‌ازپیش نمایان شده و اجماع نظری در این زمینه حاصل شود.

فلسفه سیاسی در آثار ملاصدرا، علاوه بر بعد مبانی نظری، در عرصه عینی هم ظهور چشمگیری دارد و فلسفه سیاسی او در چهار قرن گذشته در حوزه‌های مختلف اجتماعی، تأثیرات فراوانی بر جای گذاشته است.

ضرورت تألیف این کتاب و رجوع به فلسفه سیاسی اسلام در چیست؟

در ضرورت‌های تألیف این اثر، علاوه بر مدنظر داشتن ارائه تحقیقی آکادمیک و بحث و گفت‌وگویی عالمانه و انجام اقدامی علمی، معرفی و تبیین جایگاه علوم اسلامی و کارکردهای آن در دوران‌ گذشته و حال نیز لحاظ شده است؛چراکه ضرورت انجام پژوهش و گفت‌وگوهای علمی در باب فلسفه سیاسی‌اسلامی بیش‌ازپیش قابل‌مشاهده است. شایسته است تا همان‌گونه که فلسفه سیاسی غرب و شرق موردنقد و بازنگری قرار می‌گیرد، وضعیت و جایگاه فلسفه‌ سیاسی اسلامی نیز موردپژوهش و بازنگری واقع شود.

ضرورت دوم تألیف این اثر در ارتباط با موضوع شکل‌گیری انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی به‌عنوان بزرگ‌ترین اتفاق قرن بیستم، برای جهانیان و به‌خصوص جهان اسلام ایده‌‌هایی ارائه داد که تبیین و تشریح آن‌ها به پژوهش و تحقیق درخصوص فلسفه سیاسی نیاز دارد. ویژگی فلسفه سیاسی این است که چون بر مبنای برهان و استدلال قرار دارد، بهتر فهم شده و با آن ارتباط بیشتری بر‌قرار می‌شود و بدین طریق باب گفت‌وگو و مناسبات علمی باز می‌شود.

بنابراین ضرورت ایجاب می‌کند که فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی که در ذیل فلسفه سیاسی اسلامی است، تبیین و مورد توجه وافری واقع شود. ضرورت دیگر تألیف این کتاب را می‌توان در ذیل نگاه تمدنی درک و تبیین کرد. آنگاه که تمدن‌ها ظهور و بروز می‌یابند، در بخش مبانی نظری، واجد انسجام‌بخشی در جامعه علمی بوده و موظف هستند انسجام علمی در ابعاد مختلف را ایجاد کنند.

در نگاه تمدنی به اسلام، ضروری می‌نماید که تمدن سترگ اسلامی در نسبت‌سنجی با دیگر تمدن‌ها، مبانی معین و مشخصی داشته باشد؛ لذا ضرورت ورود به مباحث مرتبط با فلسفه سیاسی اسلامی، از این منظر نیز چشمگیر است. اگر انقلاب اسلامی خود را متمایز از دیگر تمدن‌ها معرفی کرده و خود را صاحب ایده‌ای برای طراحی بهتر زندگی انسان معاصر می‌داند، باید مبانی نظری و اندیشه‌ای متقنی در ابعاد گوناگون فکری ارائه دهد؛ لذا رویکرد تمدنی به فلسفه سیاسی اسلامی می‌تواند تعاملات، ارتباطات و مناسباتی نو را در دنیای کنونی مطرح کند.

دیدگاه ملاصدرا درباره کارآمدی فقه سیاسی برای جوامع هم‌عصر او و الزام‌های اجرایی آن را تبیین کنید.

موضوع مطرح‌شده در پرسش، مبحثی مهم و مفصل بوده و پاسخ کامل آن از حوصله این گفت‌وگو خارج است؛ اما برای شرح مختصر آن باید اشاره کرد در مباحثی که با حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی مطرح می‌شد، پرسشی با این مضمون موردبررسی قرار گرفت که فلسفه چگونه می‌تواند بر فقه تأثیرگذار باشد و آیا بهره‌مندی فقها و اندیشمندان از فلسفه و حکمت متعالیه، بر دیدگاه و آرای آنان اثرگذار است و سبب فهم فقه به‌گونه‌ای دیگر می‌شود؟

پاسخ ایشان این بود که وقتی فقها از مفاهیم حکمت متعالیه بهره‌ای داشتند، احکام دقیق‌تری نیز صادر می‌کردند. ایشان در این خصوص به مثالی نیز اشاره کرده که در کتاب به‌صورت مبسوط شرح داده شده است و آن درباره حکم نماز در دار غصبی بود.

آیت‌الله جوادی‌آملی فرمودند که به‌نظر ما هیچ راهی که جواز بطلان نماز را صادر کند، وجود ندارد و امروز براساس دانشی که از حکمت متعالیه به ما رسید، می‌توان حکم بطلان نماز در دار غصبی را نادرست دانست. هر چند که نمازخوان در محل غصبی، مرتکب معصیت شده، اما نماز او صحیح است؛ زیرا به تعبیر ایشان، غصبیت و صلاتیت مساوق هم نیستند.

اینجا ایشان بین مساوات و مساوقه تفاوت قائل می‌شود. به‌هرحال بر اساس نظر ایشان، دانش فقه، اصول فقه، فقه سیاسی و… در پرتو حکمت متعالیه دقیق‌تر و مستحکم‌تر شده و لذا صدور حکم از دقت بیشتری برخوردار خواهد بود.

آیا در این کتاب به تبیین موضوع ولی‌فقیه و اهمیت و جایگاه آن از منظر ملاصدرا پرداخته شده است؟

آیت‌الله جوادی‌آملی در این کتاب به تبیین دیدگاه ملاصدرا دربارۀ ولی‌فقیه می‌پردازد و چنین بیان می‌کند که حکمت متعالیه، یک ولایت‌فقیه متعالی را ترسیم می‌کند. صدرالمتألهین برای فقیهی که فیلسوف نباشد، ولایت قائل نیست؛ بلکه ولایت را شایسته فقیهی می‌داند که جامع فقهین باشد؛ یعنی هم واجد فقه اکبر و هم واجد فقه اصغر باشد.

فقه اکبر در نگاه آیت‌الله جوادی آملی، بحث حکمت و کلام و فقه اصغر، همین معنایی است که از فقه امروزه به ذهن‌ها متبادر می‌شود. ایشان نمونه‌اتم و مصداق اکمل چنین کسی در دورۀ معاصر را امام‌خمینی(ره) می‌داند که جامع فقهین بود؛ ولی فقه در حکمت متعالیه به کسی اطلاق می‌شود که جامع فقهین باشد؛ اما در حکمت‌های دیگر، فقیه به‌صورت تک‌بعدی هم می‌تواند در جایگاه ولی‌فقیه قرار گیرد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

5 + 12 =