به گزارش اصفهان زیبا؛ غفلت از منابع و سرمایههای معرفتی موجود در میراث تمدنی اصیل ایرانی در موضوع زیباشناسی و عشقورزی، تنزل مفهوم پدیده شریف عشق در دنیای کنونی و عدم پژوهش و واکاوی لازم در حوزه عشقشناسی در مراکز علمی و پژوهشی سبب شد جامعه از دستاوردهای مهم و ظرفیت عظیم این عطیه الهی محروم بماند و بهرهمندی از بهکارگیری شیوه عشقورزی در حوزههای مختلف اخلاق، معنویت، تعلیموتربیت و … به یک تابو در جامعه تبدیل شود.
از سوی دیگر، یکی از آفتهایی که همواره فلسفه و حکمت را تهدید میکند، محبوسشدن فلسفه در چارچوب مفاهیم عملی و نظری است؛ این در حالی است که ملاصدرا فلسفه و حکمت را مبنای «حیات حکمی» میداند که باید بر پایه آن به زیستی جامع دست یافت. یکی از منشأهای اصلی این آفت را میتوان حذف مباحث زیباشناسی و عشقورزی از جریان حکمت دانست. عشق دارای مبادی فاضله و غایات شریفی است که بر مبنای آن میتوان حلقه اتصال فلسفه به عرصه اجتماعی و زندگی عینی انسانها را برقرار کرد.
منزلت عشق در خانواده از منظر ملاصدرا
ازنظر ملاصدرا، انسان که موجودی اجتماعی و مدنی است، برای بقا و گذراندن زندگی دنیوی و رسیدن به سعادت اخروی نیازمند زیستی اجتماعی با همنوعان خویش است. لازمه زندگی جمعی، ملاحظاتی است که تعامل و ارتباط مناسب بین افراد را شکل میدهد. بر این اساس، اولین گام در شکلگیری جامعه، ازدواج و تشکیل خانواده است که آرامش روحی و ادامه نسل را برای بشر به ارمغان میآورد و اینگونه نهادی تأسیس میشود که در آن عقاید، فرهنگ، جامعهپذیری، اخلاقمداری و… از طریق آموزش، به نسل بعد انتقال پیدا میکند.
متناسب با میزان سلامت و استحکام خانواده، روابط و تعاملات اجتماعی افراد ظهور و بروز مطلوبتری پیدا میکنند. در اندیشه ملاصدرای شیرازی، خانواده بهعنوان کوچکترین واحد مدینه، نقشی کلیدی و مهم در ارتقا یا افول اخلاق اجتماعی دارد. نحوه ارتباط کلامی رفتاری و عاطفی همسران با یکدیگر، میزان پایبندی همسران به تعهدات خود، سبک تربیت فرزندان و… در ایجاد یک خانواده متعادل و موفق یا خانوادهای ناکارآمد مؤثر است و میتواند بر جامعه تأثیر مستقیم بگذارد.
بر این اساس، اندیشمندان و عالمان بهمنظور استحکام این نهاد مقدس و جلوگیری از ایجاد و انباشت معضلات در آن، راهکارها و پیشنهادهایی ارائه دادهاند. اما راهحل ملاصدرا، استفاده از ظرفیتهای موجود در عشق مجازی نفسانی است. عشق مبنای شکلگیری بسیاری از خانوادههاست و همواره میتواند راهحل مناسبی برای پیشگیری یا درمان مشکلات خانواده باشد. عشق و نسبت آن با شاکله درونی خانواده، یکی از حوزههای مغفول حکمت و فلسفه صدرایی است؛ چراکه ملاصدرا، عشقورزی در سه حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی را بهصورت مبسوط بررسی کرده است.
عشق از منظر ملاصدرا
سید مهدی امامیجمعه، استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان بیان میکند که صدرالدین شیرازی عشق را مشتمل بر عشق مجازی و حقیقی میداند. او عشق حقیقی را عشق به زیبایی مطلق یا همان واجبالوجود میداند و چنین معتقد است که هر مخلوقی، متناسب با ظرفیت وجودی خود، از زیبایی واجبالوجود آگاهی مییابد و به او عشق میورزد. صدرا عشق مجازی را که عشق به مظاهر خداوند است، به حیوانی و نفسانی تقسیم میکند. عشق حیوانی که در نفوس اکثر ملتها وجود دارد، صرف التذاذ به ظرافتهای جسمانی است. اما عشق مجازی نفسانی که در اقوام خاصی رواج دارد، خاستگاهی بهجز شاکله نفس عاشق و معشوق در گوهر انسانی نداشته و بر اساس زیباییهای ظاهر، اخلاق و افعال معشوق و بهدور از تمایلات شهوانی شکل میگیرد.
امامیجمعه در این خصوص معتقد است دقیقا بهدلیل همین تفاوت میان عشق نفسانی و حیوانی است که میتوان عشق حیوانی را نوعی هوس، سرگرمی و مختص به برههای کوتاه دانست؛ ولی عشق نفسانی را عمیقترین واقعه زندگی شخصی تلقی کرد؛ واقعهای که کل وجود او را فرا گرفته، فکر و ذکرش را به خود مشغول میکند. این نوع عشق، برخلاف عشق حیوانی، لحظهای نیست و با پشت سر گذاشتن مراحل خاصی حاصل میشود. عشقی که قبل از شکلگیری، نیازمند فراهم شدن مقدماتی همچون رقت نفس، توجه به زیبایی، بدون نگاه شهوتآمیز و بیداری از خواب غفلت است که آدمی به خود آید و توجهش به زیباییها جلب شود. در منظر صدرالمتألهین، عشق نفسانی، نقشی بیبدیل و راهبردی در ارتقای امور اخلاقی و فرهنگی خانواده ایفا میکند.
استحسان شمایل محبوب منشأ اصلی ظهور عشق مجازی نفسانی
ملاصدرا معتقد است که عاشق پسازآنکه رقت قلبی و رحیمیت نفس پیدا کرد، به دنبال کشف زیباییهای معشوق است. او این گام اولیه را مرحله استحسان نامیده است. در مرحله استحسان شمایل، خوشترکیبی، اعتدال مزاج، خلقوخوی زیبا، تناسب حرکات و افعال معشوق مورد توجه قرار میگیرد و منجر به ظهور دو گونه زیباشناسی معنوی و صوری میشود. مراحل عاطفی و فکری در قالب تکرار مشاهده زیباییها، پیدرپی بودن نگاههای موشکافانه و اشتغال فکری دائم عاشق به زیباییهای معشوق رخ میدهد. پساز آن تصویر زیباییهای معشوق در ذهن و قلب عاشق نقش میبندد و با سراسر وجودش درمیآمیزد؛ بهطوریکه زدودنش امکانپذیر نیست. ازاینپس شخصیت فرد دگرگونشده، سلوکی درونی و عمیق همراه با آثار خارجی را تجربه میکند. همهچیز را بهگونهای دیگر میبیند. عشق ازیکطرف، مستلزم داشتن نفس رحیم و ذهن شفاف برای درک زیباییهای معنوی معشوق است و از طرف دیگر ظهور پدیده عشق، خود عامل رقت قلبی و رحیمیت نفس میشود و توجه انسان را به امور شریف و معنوی معطوف میکند.
تأکید ملاصدرا بر آموزش قبل و بعد از ازدواج
ملاصدرا ضمن تأکید بر ضرورت ظهور عشق مجازی نفسانی در قالب نکاح و ازدواج شرعی، بر آموزش زوجین در دو مقطع زمانی قبل و بعد از ازدواج، بهمنظور ایجاد، تداوم و تقویت عشق، تأکید فراوان کرده است. او آموزش کسب زیباییهای معنوی و خلقی را قبل از ازدواج و آموزش استحسان شمایل محبوب را بعد از ازدواج مفید دانسته و اضافه میکند: شمایل مجموعهای از صفات خلقی قابل اکتساب است که هر فرد برای دستیابی به آنها باید آموزش ببیند. تعلیم دیگر، مربوط به بازه زمانی بعد از ازدواج است و شامل آموزش نحوه توجه و درک زیباییهای معنوی طرف مقابل میشود؛ بهگونهای که استحسان شمایل محقق شود؛ چراکه اگر تمام زیباییهای معنوی در یکی از زوجین موجود باشد، ولی از سمت طرف مقابل درک نشود، عشق پدیدار نمیشود.
رابطه عاشقانه فراتر از رابطه عاطفی است و در عشق علاوه بر ساحت قلبی، ساحتهای عقلی نیز حضور مؤثری دارند؛ چراکه درک و استحسان شمایل محبوب، کار عقل بوده و حس و عاطفه بهتنهایی قادر به آفریدن عشق نیست. پسازآنکه معشوق حداکثر تلاش خود را برای کسب زیباییهای معنوی انجام داد، عاشق نیز باید در راستای توجه و درک آنها تمام توان خویش را بهکار گیرد. ملاصدرا برای استحسان شمایل محبوب، مراحلی به این شرح ارائه داده است؛ مشاهده مکرر زیباییهای وجودی زن و مرد و دقت و توجه برای یافتن و دیدن زیباییهای درونی طرف مقابل، مرحله اول دستیابی به عشق پایدار محسوب میشود. مرحله دوم، نظر کردن در یکدیگر است که به نگاهی عمیقتر از مشاهده برمیگردد و هدف از آن، کشف زیباییهای عقلی معشوق است. مرحله سوم به تفکر در حوزه زیباییهای معنوی محبوب و مرحله چهارم به تذکر و یادآوری آنها در طول زندگی زناشویی مربوط میشود.
ماندگاری حسن روابط بین زوجین در صورت زوال زیباییهای ظاهری
بدن انسان مانند سایر اجسام این جهان، خاصیت تحلیلپذیری و زوال دارد. زیباترین انسانهایی که خدا خلق کرده نیز تا ابد زیبا نمیمانند و گرد پیری زیباییهایشان را یکی پس از دیگری محو میکند. اما دوام و استحکام زندگی مشترک، نیازمند خواستنی همیشگی در سلامتی و بیماری، زیبایی و زشتی و… است؛ لذا اگر عشق نفسانی به شیوهای درست در بین زوجین پدیدار شود، حتی اگر در زندگی اتفاق بیفتد که سبب ایجاد تغییرات ظاهری در یکی از آنها شود، صورتی از معشوق که شامل همه موارد استحصال شده او بوده و در قلب عاشق حک شده، با ذهن و قلب معشوق همیشه همراه است.
در این مرحله، عشقی شکل میگیرد که دیگر قابل تضعیف شدن نیست و خانوادهای در اوج استحکام روابط عاطفی پدیدار میشود. هر یک از زوجین در هر مکان و شرایطی، با این صورت تمثلیافته، مأنوس خواهد بود و همیشه در فکر معشوق و محبوب خویش است؛لذا اگر در شرایط خارجی به هر دلیلی، میان زوجین تغییراتی مثل کاهش زیباییها در پی افزایش سن یا وقوع فراقهای طولانی و… رخ دهد، عاشق، معشوق را از منظر همان صورت قلبی حک شده میبیند و به همین دلیل، محبوب در نظر او همچنان زیبا و جذاب است. مشاهده مکرر، تمرکز، تفکر، تذکر و تمثل را میتوان بهعنوان مراحل دستیابی به استحسان شمایل معشوق برشمرد که سبب ارتقای عشق و بالندگی آن در زندگی زناشویی و به طبع استحکام نهاد مقدس خانواده میشود.