ماجرای یک سرود

روزی که سیصدوهفتاد شهید تشییع شدند من هم با سیل جمعیت به سمت گلستان شهدا رفتم.

تاریخ انتشار: 13:46 - شنبه 1403/08/26
مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ماجرای یک سرود

به گزارش اصفهان زیبا؛ روزی که سیصدوهفتاد شهید تشییع شدند من هم با سیل جمعیت به سمت گلستان شهدا رفتم. در گلستان شهدا، گوشه‌ای تحت تأثیر فضا، فی‌البداهه شعری گفتم. به خاطر شاگردی استاد تاج، به موسیقی آگاه بودم. معمولا شعرهایم با ملودی همراه است. بعد از مراسم شعر را تکمیل کردم و به مدرسه‌ هنرهای زیبا، اول خیابان شمس‌آبادی رفتم تا آنجا شعر را به‌صورت سرود اجرا کنیم؛ اما کار پیش نرفت. برای همین پیش استاد دارابی رفتم.

دارابی که روشن‌دل و استاد ویولن بود، قبول کرد موسیقی پیش‌درآمد آن را بسازد و سرود را دوستان روشن‌دل آقای دارابی تمرین کنند. آقای صمصام، از تهیه‌کننده‌های رادیو و تلویزیون هم تهیه‌کنندگی این برنامه را قبول کرد. قرار شد برای ضبط به رادیو برویم؛ اما آنجا خیلی مانع‌تراشی کردند. بااین‌حال به خاطر پافشاری آقای صمصام قرار شد سرود «در رهگذر» ضبط شود. آن موقع ضبط موسیقی مثل الان نبود که بشود موسیقی ساز را جدا و آواز را جدا ضبط کرد؛همه را باید باهم ضبط می‌کردند. آن روز ساعت 12 ظهر برای ضبط رفتیم و تا ساعت 12 شب ضبط برنامه طول کشید؛ اما بالاخره ضبط شد. آقای صمصام هم روی کار تصویرگذاری کردند. آن موقع هم تلویزیون اصفهان فقط از صبح تا ظهر، آن‌هم تنها جمعه‌ها برنامه داشت. صبح که سرود «در رهگذر» پخش شد، وسط برنامه‌ها تماس‌های زیادی به تلویزیون اصفهان گرفته شد تا برنامه سرود دوباره پخش شود و دوباره سرود پخش شد. در آخر برنامه‌ها هم اعلام کردند برای حسن‌ختام، سرود را یک‌بار دیگر پخش می‌کنند.

بعد از این استقبال زیادی از سرود شد و صداوسیمای ملی هم این سرود را پخش کرد. برنامه‌ «راه شب» رادیو هم دائم سرود را پخش می‌کرد. از آن روز به بعد، هر وقت اسمی از اصفهان یا شهدایش می‌آمد، این سرود پخش می‌شد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

چهار × چهار =