برخی از ایرانی‌های مقیم اصفهان به‌صورت نسل‌درنسل فاقد مدرک هویتی بوده و از تمامی خدمات اجتماعی محروم هستند

بی‌هویتی موروثی؟!

«هستی؛ اما انگار نیستی!» غم می‌نشیند توی چشم‌هایش، وقتی از عمر رفته‌ای حرف می‌زند که همیشه در «سایه» گذشته است؛ از کودکی تا این روزها که 40‌سالگی‌اش را می‌گذراند و سفیدی تک‌وتوک لای موهایش دویده و هر روزش را با حسرت طی کرده، حسرت یک «آدم معمولی» …

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
بی‌هویتی موروثی؟!

به گزارش اصفهان زیبا؛ «هستی؛ اما انگار نیستی!» غم می‌نشیند توی چشم‌هایش، وقتی از عمر رفته‌ای حرف می‌زند که همیشه در «سایه» گذشته است؛ از کودکی تا این روزها که 40‌سالگی‌اش را می‌گذراند و سفیدی تک‌وتوک لای موهایش دویده و هر روزش را با حسرت طی کرده، حسرت یک «آدم معمولی» بودن: «به خاطر اینکه شناسنامه نداشتم، نتوانستم درس بخوانم و در شغل‌های دولتی حضور یابم. از همه خدمات اجتماعی و درمانی همیشه محروم بوده‌ام؛ حتی وقتی می‌خواستم ازدواج کنم، به خاطر اینکه شناسنامه نداشتم، خانواده همسرم با ازدواج ما مخالفت می‌کردند؛ هرچند بالاخره ازدواج کردیم؛ ولی نتوانستم آن را ثبت رسمی کنم.» جمله‌ها پشت سر هم از دهان مصطفی خارج و تک‌تکشان به حسرت آغشته می‌شوند. می‌گوید 40 سال است که به خاطر نداشتن هویت، نتوانسته مثل بقیه آدم‌های دوروبرش زندگی کند: «مریض که می‌شوم، بیمارستان مرا پذیرش نمی‌کند. باید از این‌طرف و آن‌طرف نامه ببرم تا بتوانم ویزیت شوم.»

زندگی اگر برای خیلی از آدم‌های جامعه سخت و طاقت‌فرساست، برای مصطفی و فرزند شش‌ساله‌اش این سختی چندین برابر است و باعث‌شده آن‌ها ناخواسته رنج مضاعفی را متحمل شوند: «هرچه تلاش کردم تا بتوانم برای پسرم شناسنامه بگیرم، ولی نشد که نشد! سرنوشت او هم این بود که مثل خودم بی‌هویت باشد و زندگی “نامرئی” را پشت سر بگذراند. درد اینجاست که مردنمان هم مثل آدم‌های دیگر نخواهد بود.» مصطفی می‌گوید که پدر و مادر و اجدادش هم بدون شناسنامه بوده‌اند و خود او هم نه‌تنها مدرک شناسایی ندارد، برای تک‌فرزندش هم نتوانسته است کاری بکند.

بی‌نام‌ونشان‌ها؟!

این فقط مصطفی نیست که در این شرایط به‌سر می‌برد، بلکه ایرانی‌های زیادی در همین اصفهان، زندگی می‌کنند که آن‌ها هم فاقد مدرک هویتی هستند؛ همان‌ها که در آمارهای رسمی جایی ندارند و کسی نمی‌داند که چه تعداد هستند. سال گذشته بود که رئیس سازمان ثبت‌احوال کشور در گفت‌وگو با رسانه‌ها عنوان کرد تاکنون حدود ۲۳۰هزار نفر در سامانه شناسایی فاقدان شناسنامه ثبت‌نام کرده‌اند: «البته این آمار قطعی نیست؛ اما امکان دارد که از اتباع هم باشند و به همین ترتیب ما در حال پالایش این موضوع هستیم.»

بی‌شناسنامه‌ها در کل کشور پراکنده‌اند؛ اما بنابر آمار سازمان ثبت‌احوال پنج استان سیستان‌وبلوچستان، خراسان، گلستان، کرمان و آذربایجان غربی و بیش از همه سیستان‌وبلوچستان بیشترین آمار بی‌شناسنامه‌ها را در خود جای داده‌اند؛ در اصفهان نیز بی‌شناسنامه‌ها و افراد ایرانی که به هر دلیلی فاقد مدرک هویتی هستند، به چشم می‌خورند؛ یکی مثل فاطمه که این روزها 36سالگی‌اش را طی می‌کند و می‌گوید انگارنه‌انگار که در این دنیا وجود دارد: «تا مقطع پنج با کمک یکی از سازمان‌های مردم‌نهاد توانستم درس بخوانم و بعدازآن چون شناسنامه یا مدرک دیگری نداشتم، امکانش مهیا نشد.»

فاطمه می‌گوید که از بچگی رؤیای پرستارشدن را در سر می‌پرورانده و دلش می‌خواسته است درس بخواند و بتواند کار موردعلاقه‌اش را انجام دهد؛ اما «نشد! با این سن، هنوز یک سیم‌کارت یا کارت‌بانکی به نام خودم ندارم. به خاطر بدون‌هویت‌بودن، کسی حاضر نیست با من ازدواج کند. خواستگارهایی که می‌آمدند، وقتی می‌فهمیدند خودم و خانواده‌ام فاقد مدرک هویتی هستیم، پشیمان می‌شدند و می‌رفتند و پشت سرشان را نگاه نمی‌کردند.» فاطمه می‌گوید که به خاطر شرایطش حتی نتوانسته شغل درست‌وحسابی برای خودش دست‌وپا کند: «دلم می‌خواست پرستار شوم؛ اما نتوانستم درس بخوانم و حالا پرستار یک سالمند هستم و ماهانه هفت‌میلیون حقوق می‌گیرم که البته آن‌هم چون خودم کارت بانکی ندارم، به کارت دوستم واریز می‌شود.»

همه عمرم بدون هویت گذشت…

مشکل افراد فاقد هویت، یکی‌دو تا نیست. اکبر یکی دیگر از آن‌هاست؛ مردی که پا به سن گذاشته و موهایش سفید شده است. می‌گوید که در این سن، هنوز موقع اجاره خانه با مشکل روبه‌رو می‌شود و باید اجاره‌نامه را به اسم یک نفر دیگر ببندد. می‌گوید که برادرش وقتی مرد، نمی‌دانست باید با جنازه او چه ‌کار کند؛ چون جواز فوت صادر نمی‌شد! او از فرزندانش می‌گوید که دیگر از آب و گل درآمده‌اند و بزرگ شده‌اند؛ ولی نه درس‌خوانده‌اند و نه می‌توانند شغل دولتی داشته باشند: «چون شناسنامه ندارند، در کارگاه‌های خصوصی هم که کار می‌کنند، یا پولشان را نمی‌دهند یا بعد از یک مدت با آن‌ها قطع همکاری می‌کنند.» می‌گوید که به هر دری زده است تا حداقل بتواند برای فرزندانش شناسنامه بگیرد؛ ولی نتوانسته است: «دلم می‌خواست آن‌ها هم مثل هم‌سن‌وسال‌های خود زندگی کنند و درس بخوانند و کار و ازدواج کنند؛ ولی نتوانستند. مریضی ساده هم که می‌گیرند، با هزارویک دردسر می‌برمشان دکتر. از طرف دیگر، به خاطر اینکه بیمه نداریم، باید هزینه‌ها را چند برابر پرداخت کنیم.»

افراد بدون هویت انگار اصلا در جامعه وجود ندارند؛ افرادی که شناسنامه نداشتن در خانواده‌هایشان موروثی است و به فرزندان و نوادگانشان به ارث می‌رسد. برخی از افراد بدون شناسنامه می‌گویند که بارها از مجراهای مختلف برای گرفتن شناسنامه یا حداقل مدرک هویتی اقدام کرده‌اند؛ اما هر بار تلاششان به در بسته خورده است و نتوانسته‌اند راه به جایی ببرند: «بارها برای دریافت شناسنامه اقدام کردم؛ اما برای ثبت هویت به مدارکی نیاز دارند که من و خانواده‌ام در اختیار نداریم. پدرم فوت کرده است و مادرم نیز شناسنامه ندارد. هر بار که اقدام کرده‌ایم، تنها با بن‌بست مواجه شده‌ایم.» دو سال پیش بود که سازمان ثبت‌احوال، اعلام کرد افرادی که تا رسیدن به ۱۸سالگی به هر دلیل موفق به دریافت شناسنامه ایرانی خود نشده‌اند، با ارائه رأی اثبات نسبت از دادگاه صالحه یا استشهادیه محلی (درصورتی‌که بستگان صاحب‌شناسنامه‌ای نداشته باشد) می‌توانند به اداره ثبت احوال مراجعه و به تشکیل پرونده اقدام کنند. رسیدگی‌های بعدی شامل طرح موضوع در کمیته رسیدگی ثبت‌احوال و در صورت عدم امکان احراز هویت، شورای تأمین شهرستان است که در صورت صدور رأی تأیید تابعیت، به صدور شناسنامه برای فرد اقدام خواهد شد. در صورت طولانی‌شدن روند رسیدگی به پرونده تا تعیین‌تکلیف فرد فاقد شناسنامه، برای او شناسه و کارت شناسایی موقت اختصاص خواهد یافت. اگرچه دو سال از این ماجرا گذشته است، افراد بی‌هویت می‌گویند که هنوز اتفاق خاصی برای آن‌ها نیفتاده است و نتوانسته‌اند همان مدرک موقت را هم دریافت کنند.

تماس‌های «اصفهان‌زیبا» با مدیرکل ثبت‌احوال استان اصفهان در رابطه با این موضوع بی‌نتیجه می‌ماند و راه به جایی نمی‌برد. حسین غفرانی‌کجانی، مدیرکل سابق ثبت احوال استان اصفهان، اما پیش از این در گفت‌وگو با رسانه‌ها این موضوع را تأیید کرده بود؛ آنجا که گفته بود: «تعداد محدودی از افراد به دلایل مختلف فاقد استاد هویتی هستند و ما به‌دنبال شناسایی این حداقل‌ها هستیم. رسیدگی به فاقدان اسناد هویتی نه امروز، بلکه همیشه در دستور کار اداره ثبت‌احوال بوده است و برخلاف زمان پیش از انقلاب که بسیاری از افراد فاقد این اسناد بوده‌اند، بعد از انقلاب به علت سامان‌دهی وقایع حیاتی این موضوع به حداقل رسیده، اما همین میزان هم برای ما و دولت و جامعه مهم است.»

او صحبت از بی شناسنامه‌ها را فضاسازی رسانه‌ای دانسته بود: «برخلاف فضاسازی‌هایی که در شبکه‌های مجازی می‌شود، ما به‌دنبال رفع حداقل‌ها هستیم و این موضوع اکنون به‌طورجدی در دستور کار استانداری، اداره ثبت‌احوال و سایر ارگان‌ها قرار گرفته است. برخی فاقدان اسناد هویتی به اخذ این اسناد اقدام کرده‌اند؛ اما برخی هنوز این کار را انجام نداده‌اند. تعداد محدودی از افراد به دلایل مختلف فاقد شناسنامه هستند و به دنبال شناسایی این حداقل‌ها هستیم. به محض مراجعه این افراد و اقدام برای اخذ اسناد هویتی، مدارک آن‌ها بررسی و امور مربوط به حل مشکل آن‌ها انجام می‌شود.

آمار دقیقی از تعداد افراد فاقد اسناد هویتی در استان وجود ندارد؛ چراکه شناسایی افراد ایرانی فاقد شناسنامه نیازمند پالایش و بررسی است و خود افراد باید این موضوع را اعلام کنند؛ اما مشکل جدی در این حوزه در استان اصفهان وجود ندارد. امروزه در استان اصفهان 99.5 درصد از وقایع حیاتی همچون ولادت و وفات ظرف مهلت قانونی به ثبت‌احوال اعلام می‌شود و این به معنای دور شدن از افزایش تعداد افراد فاقد شناسنامه در هنگام تولد است و با سامان‌دهی و الکترونیکی شدن امور این مهم در حال اجراست؛ البته از دیدگاه ما نداشتن شناسنامه یک نفر هم بحرانی است؛ چراکه این فرد در اموری همچون بیمه، شغل و تحصیل با مشکل مواجه می‌شود و باید در خصوص حل این چالش اقدام شود؛ به همین دلیل شناسایی و صدور اسناد هویتی برای این افراد را پایه قرار داده‌ایم. افراد فاقد اسناد هویتی از تمام اموری که پیش‌فرض و پیش‌نیاز آن‌ها وجود هویت است، محروم هستند.»

به گفته او، برخی افراد ادعا می‌کنند که ایرانی هستند؛ اما مدارکی برای اثبات آن ندارند. برای این اشخاص کاری نمی‌توان کرد؛ چراکه هرکسی می‌تواند ادعا کند که ایرانی است، فرایندی برای اثبات این ادعا تعریف شده که باید طی شود و این فرایند در همه استان‌ها وجود دارد. امور مربوط به اتباع خارجی نیز توسط اداره اتباع پیگیری و در این اداره کارت شناسایی برای این افراد در فرایندی جدا صادر می‌شود. از طریق بهزیستی، فرمانداری‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای دیگر به دنبال شناسایی افراد فاقد شناسنامه هستیم و امور بخشی از افراد شناسایی‌شده را نیز به سرانجام رسانده‌ایم؛ هدف جمع‌آوری افراد فاقد اسناد هویتی و جلوگیری از افزایش این موضوع در استان است. افراد فاقد شناسنامه برای اخذ آن باید ابتدا به اداره ثبت‌احوال مراجعه کنند و پرونده تشکیل دهند؛ پس‌ازآن شناسه‌ای به آن‌ها تعلق می‌گیرد؛ سپس مراحل اثبات نسب و فرایندهای بعدی را انجام می‌دهند. انجام آزمایش DNA شامل همه نمی‌شود. این فرایند گرفتن اسناد هویتی مستلزم بررسی و مکاتبه‌هایی است؛ اما زمان طولانی صرف نمی‌کند؛ برخی افراد متناسب با شرایط خود در بازه زمانی بیشتری به انجام امور مربوط به اخذ شناسنامه اقدام می‌کنند.

چرایی بی‌شناسنامگی

اگرچه این مسئول وعده‌هایی به افراد بدون شناسنامه داده بود، اما هنوز که هنوز است برخی از افراد فاقد مدرک هویتی با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. تسنیم مبارکی، عضو هیئت‌مدیره انجمن امداد دانشجویی و مردمی «ایما» درباره وضعیت افراد فاقد شناسنامه به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «نکته‌ای که باید از ابتدا روشن شود، این است که این افراد فاقد هویت نیستند؛ بلکه فاقد مدارک هویتی‌اند. دلایل مختلفی برای این مشکل وجود دارد که باعث می‌شود این افراد در دسته‌بندی‌های مختلفی قرار بگیرند. برخی از افرادی که در تابعیت ایرانی‌شان هیچ تردیدی وجود ندارد، به دلیل مسائلی مانند نداشتن گواهی ولادت، عدم ثبت ازدواج (چه دائم و چه موقت)، فوت یکی از والدین یا هر دو و شرایط مشابه، هنوز فاقد مدارک هویتی هستند.»

به گفته او که سال‌هاست با درد و رنج افراد فاقد بدون هویت آشناست، مشکلات این افراد بی‌شمار است. در زندگی روزمره، همه ما برای انجام کارهای مختلف به کد ملی یا شماره شناسنامه نیاز داریم. برای این افراد، تحصیل تا چندی پیش ممکن نبود؛ اما خوشبختانه این مشکل تا حدی برطرف شده است و اکنون می‌توانند تا پایان دبستان از مسیری مشخص تحصیل کنند؛ بااین‌حال، همچنان برای ادامه تحصیل در هنرستان‌ها و آموزش‌های فنی‌وحرفه‌ای با مشکل روبه‌رو هستند. در حوزه کار نیز، اگر کسی به این افراد اعتماد کند و آن‌ها را به کار بگیرد، به دلیل عدم توانایی در بستن قرارداد قانونی، احتمال سوءاستفاده از آن‌ها فراوان است. ازدواج این افراد نیز ثبت نمی‌شود و اگر فرزندی داشته باشند، همان مشکلاتی که خودشان با آن روبه‌رو بوده‌اند، برای فرزندانشان نیز تکرار می‌شود.

مبارکی می‌گوید: «در حوزه درمان نیز این افراد مشکلات جدی دارند. هزینه‌های درمان برایشان بسیار بالاست و بسیاری از اقدامات درمانی به دلیل نبود مدارک برایشان سخت یا حتی غیرممکن می‌شود. راهکارهایی که به واقعیت نزدیک نمی‌شوند، نیاز به اصلاحات قانونی فوری از سوی استانداری و فرمانداری دارند تا پیگیری‌هایی صورت گیرد. تلاش‌هایی انجام شد تا افراد مؤثر و مسئول از شرایط این گروه مطلع شوند؛ اما متأسفانه باوجود وعده‌ها و طرح‌هایی مانند ارائه شناسنامه یا کارت شناسایی موقت، این مسائل عملا به نتیجه نرسیده است؛ با این حال، یکی از اثرات مثبت این پیگیری‌ها، افزایش حساسیت و جدیت مسئولان ثبت‌احوال بود؛ به‌طور مثال، پیش از این، برای اثبات نسب نیاز به طی‌کردن فرایند طولانی دادگستری بود؛ اما اکنون ثبت‌احوال همکاری می‌کند و مستقیما معرفی‌نامه آزمایش «دی‌ان‌ای» به پزشکی قانونی ارائه می‌دهد. انجمن ایما با برگزاری جلسه‌های مختلف و متعدد با مسئولان ذی‌ربط و همچنین با متخصصان در حوزه‌های مختلف برای یافتن راهکارهای حل این معضل در تلاش است.»

به گفته او، مهم‌ترین نکته این است که این افراد یک گروه محدود نیستند. آن‌ها ازدواج می‌کنند، بچه‌دار می‌شوند و این چرخه ادامه دارد؛ بنابراین، هرچه زودتر باید راهکارهای منطقی، قانونی و عملی متناسب با شرایط واقعی این افراد ارائه شود. طرح‌هایی که تاکنون مطرح شده‌اند، مثل کارت شناسایی موقت، به نظر من با واقعیت زندگی این افراد منطبق نبوده‌اند و صرفا تصمیم‌گیری‌های اداری بوده‌اند.

مبارکی معتقد است: «از منظر انسانی، این مسئله بسیار دردناک است که تعدادی از افراد از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و شهروندی‌شان محروم باشند؛ اما از منظر اجتماعی، چنین شرایطی باعث می‌شود این افراد احساس تعلق به جامعه نداشته باشند و به دلیل نبود فرصت‌های مناسب، به حاشیه رانده شوند. این حاشیه‌نشینی، آن‌ها را در معرض آسیب‌های مختلف قرار می‌دهد و ممکن است طعمه مناسبی برای گروه‌های غیرقانونی شوند؛ البته تأکید می‌کنم که همه این افراد درگیر این مشکلات نیستند؛ اما شرایط فعلی می‌تواند آن‌ها را به این سمت سوق دهد؛ ازاین‌رو، حل این مسئله نه‌تنها به نفع این افراد، بلکه به نفع جامعه نیز خواهد بود.»

در جامعه جایی نداریم

افراد بدون شناسنامه می‌گویند جایی در جامعه ندارند و تمام طول عمر خود را با ترس گذرانده‌اند. محیا واحدی، کنشگر اجتماعی، دراین‌باره به رسانه‌ها گفته است: «چندین نسل درگیر این ماجرا هستند؛ یعنی پدر، مادر و فرزندان بدون شناسنامه‌اند؛ گاهی هم پیش می‌آید که پدر و مادر شناسنامه دارند، اما فرزندانشان به‌دلیل عوامل گوناگون بدون مدارک شناسایی‌اند. گاهی ازدواجشان ثبت نشده یا نداشتن گواهی ولادت و… والدین به‌دلیل فقر و معضل‌های دیگری، چون اعتیاد، موفق به اخذ هویت برای فرزندشان نشده‌اند. گاهی اوقات، پدر حضور ندارد و مادر نمی‌تواند برای فرزندش شناسنامه بگیرد.»

نتایج تحقیقی با عنوان «مسئله هویت در کودکان بدون شناسنامه» نشانگر عدم شکل‌گیری احساس هویت در کودکان بدون شناسنامه است. کودکان بدون شناسنامه، داشتن شناسنامه را عامل دستیابی به رهایی و برخورداری از حقوق اجتماعی می‌دانند. فقدان شناسنامه، این کودکان را با مشکلات متعددی همچون عدم دسترسی به امکانات رفاهی، آموزشی و تحصیلی و ترک تحصیل، احساس تحقیر و احساس بی‌قدرتی و پوچی روبه‌رو کرده است. درنهایت این مشکلات فرایند هویت‌یابی و شناخت فرد از خود را در جامعه دچار مشکل می‌کند.