به گزارش اصفهان زیبا؛ مکتب معماری اصفهان با ویژگیهایی چون استفاده خلاقانه از فضاهای باز، بهرهمندی از ارتفاعات طبیعی و توجه به منابع آب و طراحیهای منسجم، به ایجاد آثاری بینظیر منجر شده است.
در این یادداشت، به بررسی زیباترین ویژگیهای حاصل از این مکتب و آثار مشهور آن میپردازیم.
وقتی از هنر معماری سخن میگوییم، یعنی تلفیقی از هنرهای تجسمی با علوم مهندسی و اندوختههای تاریخی و فرهنگی! کاشیکاری، گچبری، آینهکاری و نگارگری، مجسمهسازی و خوشنویسی، درونمایه این هنر اصیل بهشمار میرود و هنرمندان رشتههای گوناگون میتوانند در خلق آن نقش ایفا کنند.
درواقع معماری یک مجموعه از آثار هنری گوناگون است که آن را به پدیدهای ویژه، در قالب یک کار گروهی تبدیل میکند. هنر معماری مکتب اصفهان، بهعنوان یکی از برجستهترین مکتبهای هنری ایران، در دورههای تاریخی مختلف ازجمله دوران صفویه، تجلی کاربرد هنر و علم در ساخت شهر و بناهای عمومی و خصوصی بوده است.
شکوه و زیبایی در ساختار بناها
معماری مکتب اصفهان با تکیهبر اصول زیباییشناختی، محتوای معنوی و فرمهای هنری، ظرفیتهای عظیمی را برای خلق فضاهای شهری با پیوستگی اجتماعی و فرهنگی بهوجود آورده است؛ درواقع نقطه قوت اصفهان در حوزه آثار معماری، بهکارگیری تجربه مکتبهای هنری دیگر، و تلفیق آن با نگارگری و علوم فیزیک است!
از جاذبههای بارز این مکتب میتوان به استفاده از گنبدهای زیبا، تزیینات منحصربهفرد و دروازههای سرسبز آن اشاره کرد. سبک کاشیکاری و رنگها در این بناها، تأثیرات عمیقی بر ساخت هویت بصری اصفهان گذاشته است.
ویژگیهای بارز مکتب اصفهان
یکی از ویژگیهای اصلی هنر معماری در اصفهان، بهکارگیری ایوانها و رنگهای ساده و ستونهای چهارضلعی است. بهطورکلی سادگی یکی از ویژگیهای معماری مکتب اصفهان است؛ همچنین اصفهانیها از کاشیهای هفترنگ در طراحی بناها استفاده کردند و تا حدودی توانستند سادگی معماری خود را با استفاده از رنگها و همچنین هنرهای تجسمی دیگر، به آثاری ویژه تبدیل کنند.
ترکیب آجر و کاشی در ایجاد گنبدهای زیبا، یکی از نقاط قوت مکتب اصفهان است. گنبدها به بهترین نحو هر دو جنبه علمی و هنری را توأمان به نمایش میگذارند.
طراحی فضاهای داخلی با بهرهگیری درست از نور طبیعی و سایه، به زیبایی و جذابیت بناها افزوده است.
این ویژگی، حس آرامش و گرمی به محیط بخشیده و هر بنا با توجه به محیط و موقعیت اجتماعی خود طراحیشده و به ارتباطهای درونفضایی توجه ویژهای شده است.
معماری در پرتو هنرهای تجسمی اصفهانی
نگاهی به آثار برآمده از معماری در تاریخ اصفهان، نقش پررنگ هنرهای تجسمی را در خلق آن نشان میدهد؛ طوری که تصور گنبدهای فیروزهای شهر بدون کاشیکاری، خوشنویسی و رنگهای جذاب آنها، غیرممکن است.
معماری کاخ چهلستون، عالیقاپو و هشتبهشت، بهخوبی ردپای نگارگری، آینهکاری، مجسمهسازی و کاشیکاری را در خلق این آثار نشان میدهد. یکی از بزرگترین شاهکارهای معماری اصفهان، مسجدجامع عباسی است.
مسجدجامع بهوسیله ۱۸میلیون تکه آجر و ۴۷۴ هزار کاشی بنا شده است. روشی که برای کاشیکاریهای این مسجد انتخابشده، کاشی هفترنگ است؛ همچنین خوشنویسیها، سنگتراشیها و منبتکاریهای هنرمندان جلوه و زیبایی این بنا را چند برابر کرده است.
تأثیر مکتب اصفهان بر هنر معاصر
معماری اصفهان بهعنوان یکی از مهمترین منابع الهامبخش برای معماران و هنرمندان در سراسر جهان شناخته میشود.
تأثیرات این مکتب نهتنها در ایران، بلکه در سایر نقاط جهان نیز چشمگیر است. طراحیهای بهکاررفته در آثار اصفهان همچنان در پروژههای معماری معاصر مورداستفاده قرار میگیرد.
مکتب معماری اصفهان عموما به معماران و شهرسازان برجستهای اختصاص دارد که در طول تاریخ، این هنر را به کمال رساندهاند.
ازجمله این افراد میتوان به علیاکبر اصفهانی، محمدرضا اصفهانی و سید حسین مصلح اشاره کرد. انتقادها و نوآوریهای این معماران به تقویت مکتب یاری رسانده و به شکلگیری هویت معمارانه اصفهان کمک کرده است.
جایگاه ویژه هنر معماری اصفهان
هنر معماری در مکتب اصفهان درخشش خاصی دارد و بهعنوان یکی از نقاط عطف تاریخ معماری ایران و جهان بهشمار میرود.
این مکتب با ادغام هنر و علم در ساختارهای شهری و بناهای خود، همچنان موردتوجه قرار دارد و شگفتیها و زیباییهایش، جلوههای هنر و فرهنگ غنی ایران از دیرباز را یادآوری میکند.
البته باید میزان همسویی سبک معماری جدید اصفهان را با آثار تاریخی آن بررسی کرد.
هرچند انتظار نمیرود بناهای امروزی با همان سبکوسیاق معماری دوران صفویه ساخته شوند، مسئله مهم این است که معماری اصفهان امروز، تا چه اندازه به سنت هنری و ایده هنرمندان جامعه خود وابسته است!
پاسخ اجمالی به این پرسش میتواند این باشد که تعارض بین معماری جدید و هنر سنتی اصفهان بر کسی پوشیده نیست.
بسیاری از آثار معماری بزرگ و تاریخی شهر اصفهان، به بناهایی یکه و تنها در وسط شهر و محصور بین خیابانها و ساختمانهایی تبدیل شدهاند که نسبتی تاریخی با آن بنا ندارند.
بنابراین پرسش مهمتر این خواهد بود که شهر اصفهان با عقبه فکری و تاریخی پرمایه و با داشتن سبک معماری و هنر منحصربهفرد خود، چرا به این سمتوسو رفته که در بسیاری از وجوه معماری و زیباشناسانه شهری، دچار تعارض اساسی شده است!