جدال تمام‌وقت یا همزیستی مسالمت‌آمیز

قدرتمندشدن سرمایه اجتماعی به کمک تجربه‌های نسل اول

برقراری ارتباط و ایجاد درک متقابل در مواجهه با افراد گوناگون همیشه آسان نیست؛ به‌ویژه هنگامی که دو سر گفت‌وگو، افرادی از نسل‌های متفاوت باشند که به‌تبع، تفاوت در دیدگاه را نیز به دنبال می‌آورد. تجربه‌های تاریخی گوناگون، گاه باعث می‌شود این ایجاد ارتباط به موضوع چالش‌برانگیزی بدل شود.

تاریخ انتشار: 13:00 - یکشنبه 1404/02/7
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
قدرتمندشدن سرمایه اجتماعی به کمک تجربه‌های نسل اول

به گزارش اصفهان زیبا؛ برقراری ارتباط و ایجاد درک متقابل در مواجهه با افراد گوناگون همیشه آسان نیست؛ به‌ویژه هنگامی که دو سر گفت‌وگو، افرادی از نسل‌های متفاوت باشند که به‌تبع، تفاوت در دیدگاه را نیز به دنبال می‌آورد. تجربه‌های تاریخی گوناگون، گاه باعث می‌شود این ایجاد ارتباط به موضوع چالش‌برانگیزی بدل شود. این چالش‌ها سؤالاتی را به دنبال می‌آورند: تعارض بین‌نسلی یا شکاف؟ چرا و چگونه؟ برای بررسی دقیق‌تر مسئله، به سراغ دکتر علی قنبری برزیان، دانشیار و عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان رفتیم.

تعارض یا شکاف؟

عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان صحبت خود را با بیان مفهوم شکاف بین نسلی آغاز می‌کند: روی واژه‌ها تفاهم چندانی وجود ندارد. برخی می‌گویند تزاحم نسلی، برخی شکاف نسلی و عده‌ای از تفاوت نسلی سخن می‌گویند که هرکدام از این‌ها معیارها و مصادیق خاص خود را دارد.

قنبری برزیان ادامه می‌دهد: ما نسل را فقط یک گروه سنی در نظر نمی‌گیریم و فقط معیار سنی برای آن قائل نیستیم؛ زیرا هر نسل برای خود یک هویت دارد و علوم اجتماعی بیشتر روی خاطرات یا تجربه‌های تاریخی مشترک تأکید می‌کند؛ مثلا می‌گویند نسل جنگ، یعنی نسلی که خاطرات، وضعیت زندگی، روحیات، لباس پوشیدن و… مشترک در آن زمان داشتند. اگر معیار این باشد، می‌بینیم که رفتارها و اخلاق اجتماعی در جامعه ایرانی بسیار دگرگون شده است. به گفته او، تعبیر دیگری هم از نسل وجود دارد که آن را بر اساس گفتمان تعریف می‌کند. نسل انقلابی که گفتمان انقلاب اسلامی دارد، نسل قدیمی که گفتمان پهلوی دارد یا نسل مجازی دارای گفتمانی که شاکله‌اش ارتباط با فضای مجازی است. اما آنچه قابل‌انکار نیست و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها در قبالش وظیفه دارند، این است که نشان دهیم جامعه ایرانی در این ۲۵ سال اخیر خیلی تفاوت کرده است.

عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان می‌گوید: این تفاوت‌ها دودسته هستند. گاهی تفاوت از نوع بنیادین است؛ مثلا اعتقاد به ازدواج و اصل خانواده، حلال و حرام، محرم و نامحرم. این‌ها ارزش‌های بنیادین در جامعه‌اند که به نظر می‌رسد در این مورد خاص، نه اینکه جامعه تغییری نداشته باشد؛ اما تغییراتش آن‌قدر شدید نیست که مثلا نسل قدیم به حلال و حرام اعتقاد داشته باشد و نسل جدید نداشته باشد یا نسل قدیم خداباور باشد؛ اما نسل جدید نباشد. درست است که خیلی از آمارها نگران‌کننده هستند و کاهش دائمی را نشان می‌دهند؛ اما درمجموع این داده‌هایی که برخی افراد از آن با نام شکاف نسلی یاد می‌کنند، هنوز به این مرحله نرسیده است. جامعه ایرانی به‌طورکلی هنوز یک جامعه دینی و سنتی است و این باورها پایگاه قدرتمندی دارند. خیلی از کاهش‌ها یا فرسایش‌هایی که در داده‌های مربوط به ارزش‌های بنیادین می‌بینیم، بیشتر ناشی از شرایط اقتصادی و وضعیت جوانان است؛ اما بخشی دیگر از تفاوت‌ها، ناشی از تفاوت در سبک زندگی است؛ مثلا در مصرف موسیقی یا رسانه، لباس و پوشش و… شکاف عمیقی وجود دارد؛ برای مثال دختر پانزده‌شانزده‌ساله سبک پوشش پدرش را نمی‌پسندد و آن را قدیمی می‌داند. در حوزه ارزش‌های بنیادین در بین نسل‌های گوناگون اختلاف معناداری در نگاه‌ها وجود ندارد؛ اما در زمینه سبک زندگی انسان‌ها، این شکاف عمیق است.

شکافی که به ارزش‌های بنیادین آسیب می‌زند

قنبری برزیان سپس به تفاوت‌هایی که بین نسل‌ها وجود دارد اشاره می‌کند: نسل جوان دوست دارد برای گذران اوقات فراغتش به مکان‌های مدرن برود؛ اما نسل قدیم ترجیح می‌دهد در مکان‌های سنتی مانند امامزاده‌ها حضور یابد. درمورد مصرف غذا به‌عنوان یک فرهنگ عامیانه، بسیاری از جوانان به سفره یا دورهم‌بودن در فضای خانواده اعتقاد ندارند. مراکز فروش غذا یا کافه‌ها نشان‌دهنده این هستند که نسل جوان دوست دارد خود را در حوزه مصرف جدا کند و سبک‌وسیاق خود را داشته باشد. نوع رانندگی، نوع فیلم‌های موردعلاقه و… آن‌ها نیز متفاوت است. این شکاف‌ها در حوزه‌های مربوط به سبک زندگی نمود قدرتمندی دارد و ممکن است در اثر یک اتفاق خاص، این شکاف‌ها به ارزش‌های بنیادین نیز آسیب بزنند.

بی‌ثباتی شغلی و حرفه‌ای؛ بیماری که نسل امروز به آن دچار است

این استاد دانشگاه در ادامه می‌گوید: در نسل‌های قدیم اعضای خانواده در موضوع همسرگزینی، انتخاب شغل و… کاملا به هم اعتماد داشتند و معیارهایشان نزدیک بود؛ اما الان این‌طور نیست. درمورد موضوع کار نیز نسل امروزی کار را به‌عنوان یک فراغت و تفریح می‌بیند و هیچ تخصص خاصی ندارند. کار برایشان یک امر فصلی و وابسته به سوددهی است و معیارهایشان در مقایسه با نسل قدیم، ثبات ندارد.

درگذشته افراد برای تمام عمر یک شغل و تخصص داشتند؛ اما در حال حاضر به‌سختی جوانی را پیدا می‌کنید که دوسال مداوم یک شغل داشته باشد. این نشان می‌دهد که حتی در حوزه کار هم الگوهایی که داشتیم خیلی با هم متفاوت هستند. بی‌ثباتی شغلی و حرفه‌ای یکی از مشکلات جامعه ماست و در آینده به خلأ بزرگی مبدل خواهد شد.

این بی‌ثباتی به‌اشتباه به یک برند تبدیل شده است؛ به این صورت که هرکس شغل و حرفه‌ای ثابتی داشته باشد، بی‌اطلاع از جهان مدرن یا ناهنجار تلقی می‌شود. به‌عنوان راه‌حل، در حوزه خدمات، به‌ویژه برای خانم‌هایی که به هر دلیل در سازمان‌های رسمی و دولتی جایی نداشته‌اند، می‌توان کارهایی انجام داد. این افراد می‌توانند به‌صورت شبکه‌ای کار کنند؛ مثلا شبکه خدمات پس از فروش یک محصول می‌تواند در سراسر کشور در دست دختران جوان باشد. به این صورت مشکل نبود تخصص به‌تدریج بهبود می‌یابد.

نسل z فراری از خانواده!

عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان به علل دوری نسل z نسبت به نسل گذشته خود از خانواده اشاره می‌کند: در ادامه در دودهه اخیر به‌ویژه در مواجهه با نسل z، شاید مهم‌ترین ویژگی آن‌ها این باشد که به دلیل ناکامی‌ها و کاستی‌های زندگی‌شان، خانواده را مقصر می‌دانند و مراجعه به خانواده در این نسل‌ها رو به فرسایش است. اما در نسل جنگ یا نسل انقلابی خانواده خیلی در انتخاب‌های افراد مؤثر بود و حرف اول را می‌زد. در این نسل مهم‌ترین مأوا برای درددل، حل مشکلات و مشورت‌گرفتن، خانواده بود؛ اما امروزه نسل z و آلفا به دلیل توهم خودداناپنداری، تصور می‌کنند نیاز به خانواده یا مشورت ندارند و در بهترین حالت می‌گویند تجربه‌های ما با هم متفاوت است و یکدیگر را درک نمی‌کنیم. نسل قدیم معتقد است نسل z و نسل آلفا در حقیقت دانا نیست.

آن‌ها از هر موضوعی اطلاعاتی دارند؛ اما این اطلاعات اندک است و عمیق نیست. به قولی مانند دریایی با عمق یک سانتی‌متر هستند. این نسل بسیار شجاع و جسور و البته خیلی صادق است و آن حجب‌وحیا که درگذشته بین اعضای خانواده بود، دیگر وجود ندارد. نه به معنای بی‌ادبی، بلکه «تحمل» کم‌رنگ شده است و به دلیل عملی‌نشدن یکی از خواسته‌ها و عدم امکان تأمین آن از جانب خانواده، نسل جدید سریع شورش و طغیان می‌کند و به هر نحو واکنش تند نشان می‌دهد. ادراک دلسوزانه نسبت به گذشته کم شده است و می‌گویند مقصر شما هستید؛ درحالی‌که در نسل‌های گذشته صبوری و درک متقابل در جریان بود.

جامعه ایرانی در مواجهه نسل‌های مختلف عقلانی عمل کرده است

قنبری برزیان رابطه نسل قدیم با نسل جدید را یک رابطه دوطرفه می‌داند و بیان می‌کند: نمی‌توان گفت پدر و مادر امروزی کاملا بی‌تقصیرند و همه تقصیرات بر گردن کم‌تحملی یا زیاده‌خواهی  نسل جدید است. آنچه مشخص است، این است که خانواده ایرانی خودش را آرام‌آرام با تغییرات وفق می‌دهد.

به گفته او، نسل جدید نباید توقع داشته باشد که نسل قبل تغییرات تند و شتابانی در باورها، عقاید و رفتارها داشته باشند. به همین دلیل ما اعتقاد داریم که خانواده ایرانی اتفاقا میزان معقولی از تسامح و تساهل را در حوزه‌های مختلف نشان داده و با خیلی از تغییرات فرهنگی همراهی کرده است. هرچه پیش‌تر رفته‌ایم، میزان همراهی و هم‌نوایی پدران و مادران نسل‌های قبل به سمت جلو بیشتر می‌شود و این نشان‌دهنده این است که پدران و مادران ایرانی خیلی در مقابل خواسته‌های فرزندانشان موضع نگرفته‌اند. فقط در برخی جاهایی که خواسته‌های نسل جدید بیشتر از سرعت ظرفیت فرهنگی جامعه است، مقاومت کرده‌اند.

عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان می‌افزاید: نسل جدید نباید توقع داشته باشد پدر و مادر متولد دهه سی مثل خودشان فکر کنند. یک مثال ساده این است که بعضی فرزندان نسل آلفا و z باور دارند که والدین باید به‌کلی از باورهای سنتی دست بکشند. چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اگر خاطرات و باورهای سنتی را از افراد بگیریم، چه چیزی باید جایگزین آن شود؟ این انتظار غیرمنصفانه است که بخواهیم همه یادمان‌ها و باورهایی را که نسبت به زندگی و سنت داشته‌اند از آن‌ها بگیریم.

فرض کنید حلال و حرام را از یک مادربزرگ بگیریم؛ چه جایگزینی باید برای آن ارائه دهیم؟ لذا جامعه ایرانی در سطح کلان در مواجهه نسل‌های مختلف عقلانی عمل کرده است؛ نه خیلی در مقابل تغییرات در نوسازی جامعه گارد گرفته و نه همه‌چیز را به‌یک‌باره رها کرده است.

ایران نیازمند تجربه‌های نسل اول

قنبری برزیان برقراری تعادل بین تغییرات جدید و داشته‌های قدیمی را ضروری می‌داند و می‌گوید: در جامعه انسانی یک قاعده‌مندی تاریخی وجود دارد که می‌گوید «مرگ اجتماعی یک جامعه زمانی فرامی‌رسد که تاریخ خودش را رها کند». تاریخ یعنی همان رفتارهایی که در سنت داشتیم؛ از باورها و عقاید گرفته تا مصرف عادی که در حوزه‌های مختلف داریم. ما نمی‌توانیم و نباید آن چیزی را که در سنت داشته‌ایم فقط به دلیل ناخشنودی نسل جدید از آن، به‌یک‌باره دور بیندازیم. آن‌ها الان این باورهای سنتی را نمی‌پسندند؛ اما روزی به آن نیاز پیدا می‌کنند.

او معتقد است، وقتی تلاطم‌های جوانی و چالش‌های اقتصادی‌اجتماعی جامعه فروکش کند، نسل جوان هم می‌بیند که همه آن چیزی که فکر می‌کردند، عقلانی و جزو بایدها نیست. این همان دگردیسی است که جوامع غربی در مواجهه نسل اول و سوم دارند. در اروپا بخش زیادی از فرایند جامعه‌پذیری و اجتماعی‌شدن را در حال حاضر پدربزرگ‌ها انجام می‌دهند و دارند جای مهدکودک‌ها را می‌گیرند؛ زیرا غرب این تجربه را دارد که نمی‌توان یک‌دفعه تجربه بسیار مفید پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را در انتقال فرهنگی نادیده گرفت؛ لذا به قبل از آن برگشتند. ما متأسفانه آهنگی را در پیش گرفته‌ایم که چون پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها مربوط به دوران سنت هستند، تجربه‌ها و انتقال فرهنگی آن‌ها اهمیتی ندارد؛درحالی‌که روزی به این تجربه بازمی‌گردیم که برای انتقال فرهنگی و قدرتمندشدن سرمایه اجتماعی خود به تجربه‌های نسل اول نیاز داریم.

عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان می‌افزاید: ما در نگاه کلان خود همیشه بر آسیب‌هایمان متمرکز می‌شویم و روی داشته‌هایمان سرمایه‌گذاری نمی‌کنیم. همین‌هایی که داریم چیزهای کمی نیستند. حس عاطفی ما ایرانیان نسبت به یکدیگر، ذوق مادرانه، مهرورزی نسبت به هم و… سرمایه‌های ما هستند. اگر این‌ها را به‌عنوان داشته بپذیریم و رویشان کار کنیم، خیلی از مسائل دیگر بی‌اهمیت می‌شوند.

به‌طورکلی جامعه ایرانی در آینده تلاطم‌های بیشتری را در حوزه مسائل فرهنگی اجتماعی خواهد دید؛ اما خانواده ایرانی دارای این عقلانیت است که خودش را به شکل منطقی با تحولات وفق می‌دهد. خانواده ایرانی این تجربه را پیدا کرده است که در وضعیت‌های مختلف بتواند سرعت انطباق خود را با تحولات جدید متناسب‌سازی کند و ازاین‌حیث خیلی نگرانی درمورد شکاف نسلی و پیامدهای ناشی از آن نداریم که موجودیت کلی جامعه را به خطر بیندازد. آنچه نسل جوان را نسبت به سنت و داشته‌های سنتی عاصی کرده است، بیشتر فرازوفرودهای اقتصادی و سیاسی است تا خانواده و باورهای فرهنگی یا دینی آن.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

یازده + 5 =