به گزارش اصفهان زیبا؛ جادوگری فقط جاروی پرنده و شنل غیبکننده توی فیلمها نیست. همین الان جادوگری نوین توی دستهای شماست! گوشی تلفن همراه یک اسپری ضداجتماعی است! جوری از آدمهای اطراف دورتان میکند و مثل یک موش آزمایشگاهی که در برابر پنیری سفید و تازه آب از لب و لوچهاش راه افتاده، توی تله دنیای مجازی میاندازدتان که اصلا خودتان هم متوجه نمیشوید چطور چند ساعت از وقت ارزشمندتان را صرف لایککردن رنگ شلوارک پسربچه فلان بازیگر معروف کردهاید.
تا فیلترشکن را روشن میکنید، نیروی جادویی «نوتیفیکیشن» گوشه شلوارتان را میکشد و جوری که از پایتان نیفتد، میگوید: «بیا اینور بازار! اینجا رو عشقه.» و به محض اینکه انگشتتان را میزنید رویش، دنیای مجازی مثل جاروبرقی شما را میکشد درون خودش. بعدش چی؟ میشوید عین روح سرگردان. دور و بریهایتان حرف میزنند، شما سرتان توی گوشی است؛ میخندند، شما سرتان توی گوشی است؛ گریه میکنند، شما سرتان توی گوشی است. گاهی هم یک لبخند کجکی تحویل میدهید که یعنی «حواسم به شماست»؛ در حالی که اصلا نمیدانید موضوع بحث چیست و گربه کجا تخم میکند!
عکس توله هفتم گربه پسرعمه همسایه قبلیتان را لایک میکنید و پایین پست بازیگر معروف مینویسید «یه دونهای سلطان!» حتی وقتی برای ساعتی فضای مجازی را چک نمیکنید، انگار که کک به تنبانتان افتاده، آرام و قرار ندارید. گوشی را برمیدارید و کلیپ آموزشی «چطور یک ماهی را آموزش بدهیم که از حلقه آتش بپرد» را نگاه میکنید و با لبخندی حاکی از رضایت، میروید سراغ آموزش کاربردی دیگر و اگر وسط دیدن استوری بستنیخوردن رفیقتان شارژ گوشیتان تمام شود، اوقاتتان تلخ و مگسی میشود.با جادویی که توی دستانتان است، شما هم هستید و هم نیستید. این جادو راستیآزماییتان نمیکند و کاری ندارد دیپلمردی هستید یا ناپلئونی پاس کردهاید.
مکانیکی هستید که مطالعات تاریخی دارد یا فارغالتحصیل تاریخاید که عصرها توی مکانیکی کار میکند. حتی کاری ندارد که شما واقعا امیر هستید یا المیرا. برای همین پشت گوشی شما با خیال راحت علامه دهرید و پای هر پستی نظر میدهید. مهم نیست فلسفه باشد یا روانشناسی و یا نقد فیلم؛ شما یک همهچیزدان هستید و شهروند درجه یک جمهوری خودشیفتگان. در نهایت جوری گم میشوید که تا به خودتان میآیید میبینید خورشید غروب کرده، همه دوروبریها متفرق شدهاند، کارهایتان مانده و در عوض هیچی هم عایدتان نشده.
بعد یک حس گند و مزخرف از پشیمانی چنگ میاندازد به یقهتان و به خودتان لیچار میگویید که چرا اینقدر توی مجازی ول چرخیدهاید که از زندگی بیفتید. دقیقا ایناست که نور امید در دل یک کارآفرین مترصد فرصت جرقه میزند؛ تأسیس یک کمپ ترک اعتیاد به فضای مجازی! جایی که «چطور بدون گرفتن لایک، احساس ارزشمندی کنیم؟» را به معتادان دیجیتالی یاد بدهند و «مهارتهای بقا در دنیای واقعی، بدون گوکلمپ» را تمرین کنند. سبیل گرو میگذارم که نان مؤسس چنین جایی توی روغن است. اسم مؤسسه هم میتواند این باشد: «رستگاری دیجیتال.»
اگر چنین تابلویی دیدید، حتما با کله بروید تو و ثبتنام کنید. البته قبلش مطمئن شوید که بسته اینترنتتان تمام شده تا وسوسه نشوید یک استوری خداحافظی از فضای مجازی بگذارید!




