مستند «جباخانه» چقدر به روایت واقعیت نزدیک شده است؟

اصفهان به روایت یک خانه

«مسافری که از لندن به پکن عازم بود، نشانه‌ای خواست برای ادامه راه. گفتند به اصفهان که رسیدی، نصفِ‌جهان [یا شاید نصف‌جهان] را پیموده‌ای.»

تاریخ انتشار: ۱۴:۲۰ - پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
اصفهان  به روایت یک خانه

به گزارش اصفهان زیبا؛ «مسافری که از لندن به پکن عازم بود، نشانه‌ای خواست برای ادامه راه. گفتند به اصفهان که رسیدی، نصفِ‌جهان [یا شاید نصف‌جهان] را پیموده‌ای.» این داستانک، طلیعه مجمل و تأثیرگذاری برای‌ «جباخانه» است؛ یعنی فیلم مستندی که می‌خواهد در پیوند تاریخ و معماری سرگذشت یک بنای ۴۰۰ ساله را در قلب اصفهان به تصویر کشد. آنچه در ادامه می‌خوانیم، مروری بر مستند «جباخانه» است. این مستند روایتی از تاریخ عمارت جباخانه در اصفهان است که امروزه به موزه هنرهای معاصر شهر تغییر کاربری داده. فیلم بیش از همه تلاش دارد تا روند مرمت موزه هنرهای معاصر را به نمایش بگذارد.

این بنای ۴۰۰ساله در نخستین کاربری خود مرکزی بود که امروزه با سازمان صنایع دفاعی یا اداره تسلیحات ارتش مقایسه می‌شود؛ اما در آغاز با نام‌های‌ «جباخانه» و معادل‌های دیگری چون «جبه‌خانه» یا «زرادخانه» شناخته می‌شد. خشت اول این بنا را که تا ثریا هزارویک قصه دارد، نخستین‌بار معماران عصر صفویه بر زمین نهاده‌اند. راوی مستند «جباخانه» پیش از واردشدن به این عمارت، مقدمه‌ای دارد در باب اهمیت استراتژیک مرکز ایران، یعنی اصفهان که چه خوب می‌شد و چه مناسبت داشت، اگر به وجه‌تسمیه سپاهان هم پلی می‌زد و بعد به سراغ تأسیس جباخانه می‌رفت؛ به‌هرروی، ایده این مرکزیت نظامی در اصفهان صفوی به وقتی برمی‌گردد که در ۱۰۰۶هجری‌قمری این شهر به دستور شاه‌عباس یکم پایتخت ایران شد.

از کارخانه اسلحه‌سازی تا پناهگاهی برای هنر

وقتی شاه‌عباس اول از قزوین به‌سوی پایتخت جدیدش اصفهان حرکت می‌کرد، یکی از سفرای انگلستان که ‌نامش سر آنتونی شرلی بود و همراه برادر در ایران به‌سر می‌برد، این پادشاه را با توپخانه و تفنگ به‌طور مفصل و البته به‌شکل غربی‌اش آشنا می‌کند. برآیند این همنشینی و هم‌صحبتی در سفری که شش ماه به درازا کشید، صدور فرمانی برای تأسیس جباخانه بود. طبق این دستورِ شاه‌عباس یکم، اللّه‌وردی‌خان به سمت فرماندهی کل سپاه ایران منسوب و به تهیه سلاح گرم موظف شد.

جباخانه که به‌معنای محل نگهداری اسلحه، ابزار جنگ یا کارخانه سلاح‌سازی است، درواقع مرکز ثقل و قلب تپنده دولت‌خانه شاه‌عباس اول بود که هم‌زمان با مهاجرت او در اصفهان پی‌ریزی شد. این بنا از زمان احداث تا اوایل دهه ۱۳۷۰ شمسی که به موزه هنرهای معاصر بدل می‌شود، کاربری‌های متعددی، چون مرکزیت سلطنت، حکومت، فرمانداری و استانداری اصفهان را پشت‌سر گذاشته است.

تبدیل این بنا به یک مرکز عمومی شهر، یعنی موزه هنرهای معاصر، متأثر از تحولات اجتماعی شهر و تصمیم شهرداری اصفهان بوده است. موزه هنرهای معاصر از دهه ۱۳۷۰ شمسی به فضایی برای تبادل فرهنگی، بیان هنری و روابط اجتماعی بدل می‌شود. این دگرگونی‌ها و تغییرات کالبدی و جانانه بنا از جباخانه تا موزه بازتابنده بخشی از هویت شهری است که گفت‌وگوی دائمی گذشته با حال را عیان می‌کند.

احیای شخصیت تاریخی موزه هنرهای معاصر

عمارت جباخانه در زمانی که کاربری موزه هنرهای معاصر را به‌عهده داشت، مدتی تعطیل می‌شود؛ چراکه از امنیت و سلامت سابق برخوردار و پاسخ‌گوی نیازهای مدنظر نبود؛ درواقع، این بنا با شخصیت خاصش در جایی از زندگی خود ایستاده بود که برای تداوم حیات به مرمتی نو احتیاج داشت؛ بنابراین، بین سالیان ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ شمسی یک دوره مرمت اساسی را پشت‌سر می‌گذارد. گشایش موزه به‌همت شهرداری اصفهان در اسفند ۱۴۰۳ شمسی نقطه پایانی بر این دوره از مرمت‌ها بود.

با بررسی روند مرمت‌ها در موزه هنرهای معاصر اصفهان از پی تا تزیینات ظاهری، جایگاه پراهمیت امر حفاظت از میراث‌فرهنگی آن‌هم در شهرموزه نصف‌جهان بر مخاطب آشکار می‌شود. در این روند، جباخانه باید به محیطی با همه استانداردهای روز یک موزه هنری تبدیل می‌شد؛ استانداردهایی که توجه به شاخصه‌های فیزیکی و نورپردازی فقط بخشی از آن به‌حساب می‌آمد.

هنرمندان و راویان ازیادرفته

در فیلم، به‌طور دقیق و با ذکر نام برای ما توضیح نمی‌دهند که کدام کارشناسان و متخصصان، مرمت و حفاظت موزه هنرهای معاصر اصفهان را عهده‌دار بوده‌اند. استاد عبدالله جبل‎عاملی تنها کسی است که جلوی دوربین می‌آید و در جایگاه معمار و متخصص لحظه‌هایی برای مخاطب صحبت می‌کند.

بی‌تردید در درازنای مرمت پرفرازوفرود بنای جباخانه که موزه هنرهای معاصر امروز است، آدم‌های دیگری هم نقش‌آفرینی کرده‌اند یا صاحب‌نظر بوده‌اند که مستند می‌توانست از دانش، خاطره و حافظه‌شان بهره جوید؛ خصوصا گفت‌وگو با هنرمندان یا شهروندانی که به موزه آمدوشد داشته‌اند، می‌توانست فرصت یک هم‌صحبتی مردمی و لطیف را فراهم آورد؛ چراکه تاریخ شفاهی همواره منبعی ارزشمند برای ورود به حال‌وهوای فضاهای شهری و تاریخچه آن‌ها بوده است.

طرح این مسئله به‌معنای نادیده‌گرفتن منابع ارزشمندی نیست که مستند از آن‌ها بهره گرفته است؛ فیلم «جباخانه» در پژوهش و نگارش متن این مستند از اسناد آرشیوی متعدد، اعم از مکتوب یا چندرسانه‌ای، همچنین از کتاب‌ها یا سفرنامه‌های غیرفارسی متعدد استفاده کرده است.

اگر فیلم رسالت خود را نمایش سرگذشت «جباخانه» بداند، باید گفت چنان‌که باید به دنیای آن وارد نشده است؛ درواقع این مستند می‌توانست به یک مستند بلند بدل شود تا جان کلام را برساند. اگر فیلم رسالت خود را صرفا نمایش مرمت موزه هنرهای معاصر بداند، در جای خود ایستاده است؛ هرچند باز هم جای هنرمندان و راویان فراموش‌شده خالی است.

در میانه جباخانه و جبه‌خانه

نکته دیگر درباب عنوان رسمی و درواقع نامی است که روی پوستر فیلم ثبت شده است. عمارت موردبحث در مستند «جباخانه» مدام با اسم «جبه‌خانه» یا «موزه هنرهای معاصر اصفهان» یاد می‌شود؛ اما در پوستر از واژه «جباخانه» استفاده‌شده که کمی سؤال‌برانگیز است.

بر اساس محتوا و متن فیلم باید گفت که این مستند به‌راحتی می‌توانست به‌جای «جباخانه»، عنوان «جبه‌خانه» داشته باشد تا با ایجاد یکدستی و هماهنگی بر نظم اثر افزوده شود؛ البته مخاطب فارسی‌زبان بر اساس تجربه و شم زبانی‌اش به‌راحتی می‌فهمد که داستان از چه قرار است؛ چون نمونه‌ چنین تغییراتی در گفتار و نوشتار ما کم نیست؛ بااین‌حال، توضیحی کوچک در باب دگرسانی کلمه «جبه‌خانه» سودمند و زیبنده بود.

هنرورانی که آفرینش کردند

به‌هرروی، مستند «جباخانه» مستندی است حساب‌شده و متکی به تحقیق و دانش سازندگان آن که در میانه روزمرگی‌ یا هیاهوی بعضا پوچ زمانه، دست مخاطب را می‌گیرد و به دیدار بنایی پرماجرا در قلب پرتاریخ نصف‌جهان می‌برد. تماشای این مستند به کارگردانی و تدوین دو هنرمند این شهر‌، یعنی مازیار محمودآبادی و مجتبی وطن‌خواهان حدود ۴۰ دقیقه زمان نیاز دارد. سلمان مهدی‌پور چرمهینی و محمدحسین مهدی فیلم‌برداران این مستند اصفهانی هستند.

مهشید شیخی نیز مدیرتولید این فیلم است و با صدای استوار و پرطمأنینه خود متن مستند را هم روایت کرده. فیلم در بطن خود انواع مدل‌های معماری را برای درک بهتر تغییرات بنا به نمایش می‌گذارد که هنر محمدامین حسینی محسوب می‌شود.

فیلم «جباخانه» به تهیه‌کنندگی موزه هنرهای معاصر اصفهان و تهیه‌شده در سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان به‌تازگی، یعنی هم‌زمان با نکوداشت هفته فرهنگی شهر، در همین مکان اکران عمومی شده است. بخشی از مراحل تولید این فیلم تازه‌اکران‌شده به ۱۴۰۳شمسی بازمی‌گردد.

مستند «جباخانه» اثری گیراست که می‌تواند الگوی ساخت فیلم برای دیگر ابنیه اصفهان باشد؛ فیلمی تأمل‌برانگیز است که در لایه‌های زیرینش دیگر بناهای شهر اصفهان را فرا یاد می‌آورد و ما را با این پرسش تنها می‌گذارد: در شهر تاریخی اصفهان چندین عمارت پرقدمت و چندین یادگار دیگر از نیاکانمان یافتنی است که هم‌اکنون در سکوت فرو رفته‌اند؛ اما می‌توانستند جان دوباره بگیرند و با شخصیت و هویتی نو تداوم یابند؟