زهره سادات طالقانی

زهره سادات طالقانی

خبرنگار گروه هم‌محله

آرشیو مطالب منتشر شده
مشبک‌بری فلز در حال خاموشی است
۲۵ شهریور ۱۴۰۴
گفت‌وگو با استاد مجید بهمنیان، مشبک‌بر روی فلزات

مشبک‌بری فلز در حال خاموشی است

بازار مقصودبیک یا چهارسوق مقصود اصفهان از جنوب‌شرقی میدان امام(ره) تا بازار حسن‌آباد امتداد دارد. در دل این بازار قدیمی، میان مغازه‌های رنگارنگ و پرخاطره، کارگاه کوچکی قرار دارد که هر گوشه‌اش بوی تاریخ، هنر و مهارت می‌دهد.

دو قرن روشنی در بازار مقصودبیک
۲۵ شهریور ۱۴۰۴
حسین روشنی، پسر مرحوم حاج فیض‌الله، از عطاری روشنی می‌گوید

دو قرن روشنی در بازار مقصودبیک

اگر روزی گذرتان به اصفهان افتاد و در میان خیابان‌ها و میدان‌های باشکوهش دنبال ردپای تاریخ گشتید، کافی‌ است سری به بازار مقصودبیک بزنید؛ بازاری که دیوارهای آجری‌اش هنوز نفس می‌کشند و کوچه‌های قدیمی و باریکش قصه‌های قرن‌ها را در خود نگه داشته‌اند.

فعالیت در بطن محرومیت
۱۸ شهریور ۱۴۰۴
فعالیت‌های هیئت محبان حضرت‌مهدی(عج) مسجد موسی‌بن‌جعفر (ع) به روایت احسان عاملی، از اعضای هیئت

فعالیت در بطن محرومیت

هیئت محبان حضرت مهدی(عج) مسجد موسی بن جعفر(ع) طاحونه که امروز پاتوق نوجوانان و محل امید خانواده‌هاست، به دلیل محرومیت منطقه و نبود اعتبار، حتی از ابتدایی‌ترین امکانات محروم است؛ هیئتی که با دست‌های خالی ایستاده؛ اما چشم‌انتظار نگاه حمایتی نهادهای فرهنگی و مسئولان شهری است.

از خلوت دلِ عبدی تا هیئت فاطمیه طاحونه
۱۸ شهریور ۱۴۰۴

از خلوت دلِ عبدی تا هیئت فاطمیه طاحونه

هیئت فاطمیه طاحونه بیش از نیم‌قرن است که در قلب منطقه‌ای محروم با نفس‌های گرم اهالی محل و پیرغلامان، چراغ عزاداری و شادی اهل‌بیت(ع) را در مسجد امام‌حسین (ع) طاحونه روشن نگاه داشته است. حاج نوروزعلی عبداللهی، شاعر آیینی و مداح پیش‌کسوت، در گفت‌وگو با «هم‌محله» روایتگر این میراث ماندگار است.

هم‌نفسی با نسل امروز
۱۱ شهریور ۱۴۰۴
گفت‌وگو با زهراسادات میرلوح، مسئول پایگاه بسیج خواهران مسجد سیدالشهدا

هم‌نفسی با نسل امروز

پایگاه بسیج خواهران مسجد سیدالشهدا به پایگاهی برای تپش امید و زندگی نوجوانان در محله خواجه‌عمید تبدیل شده است. اینجا خانه‌ای است که در آن دل‌های جوان و نوجوان، آرام می‌گیرند و آرزوهای بزرگ قد می‌کشند.

نورانیت ذهن‌ها و جان‌ها در حوزه
۱۱ شهریور ۱۴۰۴
گفت‌وگو با مریم پایش، مدیر مدرسه علمیه خواهران سیدالشهدا

نورانیت ذهن‌ها و جان‌ها در حوزه

حوزه علمیه خواهران سیدالشهدای محله خواجه‌عمید، یک مرکز علمی‌فرهنگی است که نه‌تنها به ارتقای علمی طلاب خواهر می‌پردازد، بلکه ارتباطی عمیق و مستمر با جامعه و محله برقرار کرده است.

روایت معنویت و زندگی در مسجد
۴ شهریور ۱۴۰۴
گفت‌وگو با محسن دهقانی، فرمانده پایگاه بسیج مسجد اعظم محله ناژوان

روایت معنویت و زندگی در مسجد

اینجا هر هفته چیزهای جدیدی یاد می‌گیرم… از قصه‌های قرآنی تا بازی‌های فکری هیجان‌انگیز برای تقویت ذهن، حل معماهای چالش‌برانگیز و رقابت‌های دوستانه و شرکت در نماز جماعت. انجام بازی‌های فکری و لحظه‌های سرگرم‌کننده با بقیه بچه‌ها در مسجد فرصتی برای تجربه‌های جدید به ما می‌دهد.

14هزار نفر کم‌درآمد را به مشهد بردیم
۲۸ مرداد ۱۴۰۴
گفت‌وگو با محمدرضا امینی، مدیرعامل اجرایی خیریه یوسف زهرا (عج) بهرام‌آباد

14هزار نفر کم‌درآمد را به مشهد بردیم

بهرام‌آباد محله‌ای حاشیه‌ای میان دو شهرک خانه اصفهان و ملک‌شهر جا خوش کرده است. کوچه‌هایش باریک اما پررفت‌وآمدند؛ بعضی هنوز خاکی‌اند و بعضی با آسفالت باریکی پوشیده شده‌اند که ترک‌های ریزش گواه سال‌ها استفاده است.

پذیرای اسناد آرشیوهای خانگی هستیم
۲۸ مرداد ۱۴۰۴
گفت‌وگو با محسن حسام مظاهری، مدیر سازمان اسناد و کتابخانه ملی استان اصفهان

پذیرای اسناد آرشیوهای خانگی هستیم

در گفت‌وگوی گرم و صمیمانه‌ای که با محسن حسام مظاهری، مدیر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، مدیریت استان اصفهان داشتم، او از تاریخچه، مأموریت‌ها و چشم‌انداز این مرکز با شور و علاقه سخن گفت.

مناجاتی که خبر شهادت را نوید داد
۲۱ مرداد ۱۴۰۴
روایت یک پسر آسمانی

مناجاتی که خبر شهادت را نوید داد

شب مهمانی خانوادگی بود. سفره شام هنوز جمع نشده بود که صدای زنگ، در خانه پیچید. پسر محمدجواد آرام در گوش پدربزرگش گفت: مهمان داریم. بیایند پایین یا بروند طبقه بالا خانه خودمان؟ پچ‌پچ او را شنیدم و گفتم: بیایند پایین.

توقف زمان پشت سجاده مهدی
۲۱ مرداد ۱۴۰۴
روایت زندگی شهید هاشمی از زبان مادرش

توقف زمان پشت سجاده مهدی

طنین دل‌نشین اذان که در خانه می‌پیچد، بچه‌های خانه سرگردان می‌شوند. صدای مؤذن همچون نسیمی آرام، خاطره‌هایی را از گوشه‌های ذهن بچه‌ها بیدار می‌کند.

مجتبی، حسین مادرش بود
۲۱ مرداد ۱۴۰۴
از باغچه کوچک تا بهشت خدا؛ قصه مردی با دل سبز

مجتبی، حسین مادرش بود

خانم آجودانیان، متولد ۱۳۷۳، همسر شهید مجتبی امین زاهد (متولد ۱۳۶۶)، خاطرات زندگی کوتاه اما پربارشان را با چشمانی پر از اشتیاق و صدایی آرام تعریف می‌کند. گویی هر کلمه‌اش عطر خاطراتی را زنده می‌کند که حالا با شهادت همسرش، جاودانه شده است.